پند « سر دندانه بشنو ز بن دندان » انعکاس وسیع اخبار تاسف آور اذیت وآزار جنسی گروهی دانش آموزان در دو شهر کشور (یکی در شرق کشور « مشهد » و در مدرسه فوتبال و دیگری شهری در جنوب غربی کشور توسط راننده سرویس مدرسه که نام آن شهردر اخبارذکر نشده) اگرچه به لحاظ بعد مسافت حاکی از عدم ارتباط مستقیم بین این حوادث می باشد اما قطعا نشان از وجود عفونتی زیر پوستی در جامعه ایران است که به دو علت عمده همواره انکار شده ویا اگر هم رسانه ای شده ، اقدام عملی وریشه ای درخوری برای حل آن انجام نگرفته است ؛ از این رو هر از چند گاهی همچون دملی چرکین سر باز می کند و افکار عمومی را به حیرت وامی دارد. هر چند به زودی به بوته فراموشی سپرده می شود.... این فراموشی احتمالا عمدی ، می تواند دو دلیل داشته باشد:
دلیل اول شاید وجود برخی تابوهای اخلاقی و فرهنگی غیر موجه در جامعه می باشد که همواره مانع بزرگی برای طرح مسئله و پیدا کردن راه حلی علمی برای کم کردن زمینه های این آسیب ها بوده است .
علت دوم که از اهمیت بیشتری برخوردار است عدم آشنایی خانواده ها با عمق آسیب های روانی بر روح و روان نوجوانان قربانی مورد تجاوز و همچنین ترس از آبرو ریزی جلو فامیل و همسایه ها است که باعث می شود سریعا سر و ته ماجرا را درز بگیرند تا جایی که حتی حاضر نیستند در تحقیقات پلیس همکاری لازم را داشته باشند ؛ غافل از اینکه این نوجوانان ممکن است این زخم ناسور روانی را تا پایان عمر با خود حمل کنند و نتوانند با مشکلی که خود در به وجود آمدن آن نقشی نداشته اند کنار بیایند لذا یا دچار افسردگی مزمن می شوند یا با عکس العمل های غیر قابل پیش بینی در آینده خود به آسیب رسان دیگری تبدیل و از میان نوجوانان نسل بعد از خود قربانیان جدیدی به وجود می آورند!
متاسفانه این روند سلسله وار زیر پوست جامعه بارها تکرار شده و در شرایط این چنینی قطعا تکرار خواهد شد در صورتی که اگر شرایط اجتماعی و فرهنگی و آموزشی طوری باشد که اولین نوجوانی که در معرض تعرض قرار می گیرد سریعا والدین خود را در جریان ماجرا بگذارد مجرم امکان تداوم شرارت خود را پیدا نمی کند و نوجوانان دیگر قربانی نمی شوند. (تعداد زیاد نوجوانان قربانی شده در این دو فقره دلیل محکمی بر این مدعی ست)
متاسفانه این روزها جامعه علاوه بر مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی که با آنها دست و پنجه نرم می کند از مشکلات اجتماعی فراوان زیر پوستی که در معرض انظار نیست نیز رنج می برد و پنهان بودن این مشکلات و یا پنهان کاری عمدی در این خصوص باعث می شود که برای پیدا کردن راه حل انگیزه جدی وجود نداشته باشد ؛ به طور مثال در مورد آمار بالای طلاق در جامعه که خود منشاء مشکلات عدیده دیگری همچون وجود فرزندان محروم از سرپرستی مادر و یا پدر و بعضا هر دو می شود گام جدی برداشته نمی شود.
ای کاش قسمتی از بودجه های کلانی که در حال حاضر برای تشویق ازدواج هزینه می شود به آموزش خانواده ها به عنوان کوچکترین واحدهای تشکیل دهنده جامعه اختصاص یابد تا بتوانند به کمک این آموزش ها از لحاظ روانی فرزندانی سالم و هشیار به محیط اطراف خود پرورش دهند.
آموزش مهارت های زندگی می باید به صورت دوره های فشرده قبل از ازدواج زیر نظر متخصصین و روانشناسان متخصص در حوزه خانواده مثل گواهی های صحت و سلامت بهداشتی و ژنتیکی الزامی شود.
آموزش کودکان و نوجوانان در خانواده و مهد کودک و مدارس می باید حتما به شیوه های علمی تجربه شده و نه بر اساس سلایق و برداشت های شخصی افراد از تجربیات شخصی خود! و یا اطلاعات ناقص مکتسبه محیطی ! صورت پذیرد.
رسیدن به این شیوه های نوین و علمی می باید مجدانه مد نظر مدیران و تصمیم گیران کلان کشور قرار بگیرد .این مهم میسر نیست مگر اینکه نظام آموزشی کشور از اعماق گرفتاری های زیر پوستی جامعه تحلیلی علمی و جامعه شناسانه داشته باشد وبه قول خاقانی « پند سر دندانه را از بن دندان بشنود » چرا که هر دندانی اول از ریشه خراب می شود هر چند ظاهر سالمی داشته باشد.
*عنوان این نوشته را از مصرعی از قصیده « ایوان مداین» اثر جاودانه خاقانی وام گرفته ام .
** منبع خبر سایت خبری تابناک با کد خبر1160729مورخ2/11 و 1160590 مورخ 1 /11
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان