مرداد سال ۸۹ یادآور تایید کلیات سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی است و در حال حاضر که ۱۲ سال از عمر این سند می گذرد بسیاری از مفاد آن هنوز اجرایی نشده است!
در « بند ۴ فصل دوم » سند تحول، از تعلیم و تربیت تمام ساحتی دانش آموزان به صورت عادلانه و یکسان یاد شده که می بایست در همه نقاط کشور از خدماتی به صورت کاملا مشابه و یکسان برخوردار باشند ؛ آیا در حال حاضر ساحتهای تعلیم و تربیت در مدارس متنوع و مختلف بالسویه اجرایی شده است و به فرض جابهجایی دانش آموزان بین مدارس، آنها را از بعضی از خدمات آموزشی و تربیتی در این ساحت ها محروم نمیسازد ؟
در « بند ۷ فصل دوم » این مصوبه به نقش معلم به عنوان هدایت کننده در فرآیند تعلیم و تربیت و موثرترین عنصر در تحقق ماموریت های نظام تعلیم و تربیت اشاره شده است ؛ اما سوال اینجاست که با توجه به مصوبه رتبه بندی معلمان ، که آنها را بر اساس شایستگی های شغلی در پنج رتبه متفاوت قرار میدهد و با در نظر گرفتن تفاوت های فردی از جمله روشهای تدریس و یادگیری، آیا آنچه دانش آموزان در مناطق و مدارس مختلف و متنوع از معلمان خود فرا میگیرند به یک میزان است؟ و آیا تعمیق یافته های دانش آموزان در مدارس خاص و مدارس عادی دولتی یکسان است؟
چگونه میتوان بدون در نظر گرفتن آن چه که در سند تحول بنیادین از آن به عنوان « عدالت آموزشی » یاد شده ، دانش آموزانی که در یک مدرسه دولتی روستایی و حتی مدرسه عادی شهری درس میخوانند را بر جلسه امتحان نهایی نشاند که دانش آموزان مدارس خاص نشسته اند!
در « بند ۳ فصل پنجم » سند تحول بنیادین بر گسترش و تامین همه جانبه « عدالت آموزشی و تربیتی » تاکید شده است . آیا پس از گذشت ۱۲ سال از تایید کلیات این سند به بخشی از اهداف آن رسیده ایم؟ و آیا در ۵ سال آینده که قرار است « سوابق تحصیلی » دانش آموزان به میزان ۶۰ درصد در پذیرش دانشگاهها تاثیر قطعی داشته باشد آیا حداقلهای عدالت آموزشی محقق خواهد شد؟
بر اساس آخرین آمارِ پذیرفته شدگانِ کنکور سراسریِ سالِ ۱۳۹۹ که از رتبه های زیر ۳ هزار منتشر شده است، نشان میدهد بیش از ۸۰ درصد پذیرفته شدگان، از بین دانش آموزان مدارس خاص، همچون مدارس استعدادهای درخشان، نمونه دولتی ، شاهد و مدارس غیردولتی میباشند و همچنین سهم دانش آموزان مدارس عادی در سه رشته علوم تجربی، ریاضی فیزیک و انسانی تنها حدود ۷ درصد است!
این بدین معناست که برای یک آینده شغلی مناسب و زندگی با دغدغه کمتر و آنچه در سند تحول با عنوان حیات طیبه اشاره شده است، باید دانش آموزان در چنین مدارسی مشغول به تحصیل شوند یا به عبارت دیگر خانواده های آنها باید تمام تلاش خود را برای ثبت نام فرزندان خود در این مدارس متمرکز کنند که البته دستورالعمل ثبت نام اغلب مانع تحقق این امر می شود. چگونه میتوان بدون در نظر گرفتن آن چه که در سند تحول بنیادین از آن به عنوان « عدالت آموزشی » یاد شده ، دانش آموزانی که در یک مدرسه دولتی روستایی و حتی مدرسه عادی شهری درس میخوانند را بر جلسه امتحان نهایی نشاند که دانش آموزان مدارس خاص نشسته اند!
همچنان که مستحضر هستید یکی از مهمترین عواملی که در موفقیت دانش آموزان و آینده شغلی آنها تاثیر مستقیم دارد « محیط آموزشی » است و قطعا سهم برنامه ریزی متولیان آموزش و پرورش تاثیر چندانی در موفقیت این دانش آموزان ندارد زیرا در صورت مقایسه مدارس خاص و برخوردار با مدارس عادی و دانش آموزان آنها با در نظر گرفتن میانگین نمرات دروس نهایی و پذیرش آنها در کنکور به راحتی اختلاف فاحش در عملکرد این مدارس قابل مشاهده خواهد بود.
لذا حلقه مفقوده « عدالت آموزشی » است و تا زمانی که ابتدایی ترین شاخص های آن از « محیط آموزشی » گرفته تا « عوامل آموزشی و تربیتی» محقق و به طور کامل اجرا نشود اجرای مصوبه اخیر کنکور در حق دانش آموزان مدارس عادی بر خلاف سند تحول بنیادین بوده و فاصله آنها را از آنچه به عنوان حیات طیبه یاد میشود، بیشتر خواهد کرد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.