اول. 12 اردیبهشت 1401 شصت و یکمین سالروز شهادت شادروان دکتر ابوالحسن خانعلی است که در جریان اعترضات معلمان در سال 1340به شهادت رسید و پس از آن روز 12 اردیبهشت به عنوان «روز معلم» نامگذاری گردید و پس از پیروی انقلاب اسلامی نیز با شهادت استاد مطهری در همان روز این نام گذاری تثبیت گردید . این خود نشان دهنده این است که نامگذاری روز معلم برخواسته از رفتار اعتراضی بوده است . اعتراضی که در سال 1340 از سوی معلمان انجام می گرفته است هم اکنون نیز ادامه دارد و نشان از یک منازعه پایدار اجتماعی دارد .
دوم . معلمان ویژگی های خاصی دارند که جایگاه و کارکرد اجتماعی آن ها را با سایر اقشار اجتماعی متفاوت می کند . فراگیری معلمان که از پایتخت تا دورترین نقاط کشور که مدرسه ای باشد حضور دارند ، برخورداری از تحصیلات عالی ، ارتباط مستمر با نوجوانان و نونهالان که بطن خانواده و جامعه می باشند ، برخورداری از حداقلی از هویت صنفی و نقش مشروعیت سازی که از معلمان آموزش و پرورش انتظار می رود از جمله ویژگی های معلمان است ؛ از این رو ، اعتراض معلمان با اعتراض کارگران یک کارخانه که جنبه معیشتی و اقتصادی دارد متفاوت است .
سوم . ریشه این نزاع شصت و یک ساله را که این روزها گسترده تر شده است باید در کجا جست و جو کرد ؟ این منازعه را جز در سایه رهیافتی جامعه شناسی نمی توان شناخت و تبیین نمود تا بتوان بستر فرایند تعارض آمیزی که منجر به اعتراض مداوم نیروی اجتماعی معلمان می شود را مورد بررسی قرار داد .اگر سه شکاف اصلی جامعه ایران را شکاف سیاسی ، شکاف فرهنگی و ایدئولوژیک و شکاف طبقاتی بدانیم جایگاه اعتراض معلمان در میانه این شکاف ها قابل درک است .
چهارم. شکاف سیاسی: معلمان فعال همواره در حال تشکل یابی و تشکل سازی بوده اند . حتی تشکل های همچون انجمن اسلامی معلمان ایران نیز در پرتو تحولات سیاسی 30 ساله اخیر ایران از نهاد زیرمجموعه حکومت به یک حزب سیاسی اصلاح طلب تبدیل شده است که نمونه ای از فشار از پایین اعضای آن برای تحول خواهی و تشکل یابی می باشد. شکل گیری تشکل هایی همچون سازمان معلمان و تشکل های صنفی نیز محصول همین مطالبه می باشد . قاطبه معلمان به دلیل نوع تحصیلات و نگرش از دموکراسی خواهی حمایت می کنند ولی جو غالب بر آموزش و پرورش اجازه چندانی به دموکراسی خواهی نمی دهد و با هرنوع اندیشه و عمل متفاوت برخورد می شود و خود به بستری برای اعتراض بدل می شود .
پنجم . شکاف فرهنگی – ایدئولوژی: شکاف فرهنگی موجود در جامعه در مواردی مانند سبک زندگی، تربیت دینی و .... .در آموزش و پرورش شدت بیشتری دارد . ازیک طرف حاکمیت با تاکید بر « سند تحول بنیادین » خواهان آموزش و پرورشی کاملا ایدئولوژیک است و از سوی دیگر جامعه در برابر این نوع نگاه مقاومت می نماید . مواردی از قبیل استخدام روحانیان و تالیف کتب درسی از نشانه های بارز نگاه ایدئولوژیک به آموزش است . در حالی که نسل جوان امروز اقبال چندانی به این نوع نگاه رسمی ندارد . معلمان در میانه این شکاف فرهنگی – ایدئولوژیک قرار دارند و هرچه این شکاف تقویت می گردد فشار بیشتری بر جامعه معلمان وارد می شود و بستر بیشتری برای تعارض و اعتراض می آفریند .
ششم . شکاف طبقاتی : مهم ترین اعتراض معلمان در شصت و یک سال گذشته نسبت به بی عدالتی و فرق و تبعیض بوده است . درطول این شصت و یک سال بی توجهی به نقش زیربنایی آموزش و پرورش و آموزش و پرورش توسعه یافته ادامه داشته است و در مواردی که دولت ها گرفتار بی پولی شده اند این بی توجهی شدت بیشتری می یابد. عدالت خواهی وجه قالب مطالبات فرهنگیان است که محصول شکاف طبقاتی می باشد . در طول سال های اخیر هم با شدت یافتن تحریم ها و افزایش شکاف طبقاتی بر عمق نارضایتی در آموزش و پروش افزوده شده است . قاطبه معلمان به دلیل نوع تحصیلات و نگرش از دموکراسی خواهی حمایت می کنند ولی جو غالب بر آموزش و پرورش اجازه چندانی به دموکراسی خواهی نمی دهد
پایان ؛
سه شکاف سیاسی ، فرهنگی – ایدئولوژی و طبقاتی مهم ترین بسترهای تعارض آفرین در آموزش و پرورش می باشند که شصت و یک سال است زمینه ساز اعتراض معلمان شده اند و بیشتر با محوریت اعتراض به معیشت و فرق و تبعیض نمود پیدا کرده است . تازمانی که این سه شکاف به نقطه تعادلی نرسد اعتراض معلمان نیز ادامه خوهد داشت .این اعتراض ها حتی اگر توان بروز نداشته باشد درد فتر مدارس و گعده های معلمی ادامه حیات خواهد یافت تا در فرصت مناسب بروز دوباره بیابد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
دریافتی استاد: ۴۰ میلیون معلم ۷ میلیون
دریافتی مهندس : ۴۰ میلیون کارگر ۵ میلیون
دریافتی پزشک: حداقل ۴۰ میلیون پرستار ۸ میلیون و...
یعنی معلمان و کارگران و پرستاران فقط کاریکاتوری از بالادستی های خودشان هستند در حالی که زحمت اصلی بر دوش این بیچاره های فداکار! است.
علیرضا صیادی دارای دکترای تخصصی علوم سیاسی گرایش سیاستگذاری عمومی است که در سوابق او مدیریت ناحیه آموزشوپرورش ۵ تبریز و شهرستان اهر دیده میشود.