پس از سال ها حرف و حدیث ، سرانجام در شانزدهم اسفند سال ۱۴۰۰ ، رتبه بندی معلمان توانست با اخذ موافقت از شورای محترم نگهبان ، رنگ قانون به خود گرفته ، لازم الاجرا شود. کاری نکنیم که به خاطر افزایش چندرغاز به حقوق معلم که فردا روزی آثار انگیزشی آن در طوفان تورمی، کم رنگ یا ناپدید خواهد شد آیین نامه ای تنظیم و تدوین شود که آخر کار تنها اداری ها از آن منتفع باشند و بس !
نفوس بد نمی زنیم، اما آن طور که از وجنات این قانون ۹ ماده ای پیداست، قرار نیست در حوزه ارتقاء پایگاه و منزلت اجتماعی _ اقتصادی معلمان اتفاق خاص یا نادری افتاده ، فرصت و بستر برای افزایش کیفیت و کارایی در نظام آموزش و پرورش عمومی کشور مهیا شود.
پیش نویس های اولیه از شاخص های پیشنهادی در تدوین آییننامه، از آن حکایت دارد که آموزش و پرورش خواسته یا ناخواسته، پا در اقلیمی نهاده است که سابق بر این، در مسیر ارتقای شغلی آن را تجربه یا مزمزه کرده است.
سنگین شدن کفه سنگین ترازو به سود اداری های همیشه گریزان از کلاس و مدرسه ، فاصله معنا دار بین دارندگان لیسانس به عنوان اکثریت جامعه هدف با صاحبان مدرک دکتری در برخوردار شدن از امتیاز متغیر مدرک تحصیلی، اکتفا کردن به خود اظهاری در برخی از آیتم ها ،گنجاندن برخی از گویه ها و متغیرهای کیفی مبهم ، انتزاعی و سنجش ناپذیر ، رونق دادن به بازار جعل یا فروش گواهی نامه های آموزش های ضمن خدمت ، ترویج مدرک گرایی ، بسندگی به برخی از کارهای انفرادی و البته نمایشی مانند جشنواره الگوهای برتر تدریس بدون برخورداری از توان انگیزشی لازم برای جلب مشارکت معلمان شاغل در مدرسه ، جایگزین کردن اغلب بخش های تکراری مندرج در فرمت ارزشیابی کارکنان دولت در آیین نامه ، نادیده گرفتن نظارت های میدانی و بالینی ، غافل شدن از نقش گروه ها و انجمن های تخصصی و درسی ، وابسته کردن نان و آینده شغلی جماعت معلم به کسانی که خود بعضاً از مصادیق بارز تعارض منافع محسوب شده و ارزشی برای حریت و آزادگی معلم متصور نیستند تا داغ شدن دوباره جلسات بی حاصل گفتار درمانی روسا و معاونان ادارات برای اخذ امتیاز گواهی حضور در جلسات و قس علی هذا .
در تدوین آییننامه اجرایی قانون رتبهبندی معلمان ، باید به جای وحی منزل گرفتن محفوظات برخی از مشاوران خام و بی تجربه ، تا اعتماد بی چون و چرا به برخی از یاران حراف همه فن حریف، دایم نشسته بر ارگ شاهی یعنی همان ستاد ، یا به کنترات رفتن و پیمان سپاری صفر تا صد کار به کارشناسان مرکز نیروی انسانی یا همان برو بچه های دیروز کارگزینی از جمله جناب آقای مسعودی مشاور مادام العمر وزیر آموزش و پرورش، باید به معلمان با تجربه زیسته موفق در آموزگاری و معلمی میدان داد تا با سهیم کردن اندیشه و عقبه فکری آحاد ذی نفعان ،زمینه برای جلب توامان رضایت و مشارکت معنادار آنان فراهم شود.
معلمان در چهل سال گذشته, خاطره خوشی از ارزشیابی کارکنان دولت ، طرح برجستگی ، فرآیند انتخاب معلمان نمونه ، اعطای گروه های تشویقی ، افزایش فوق العاده ویژه ، ارتقای مسیر شغلی با رتبه های کذایی خبره ، ارشد و ... جز تبعیض ، رفیق بازی ، پارتی بازی ، ترویج روحیه تملق ، مجیز گویی از رییس و مدیر یا ویژه خواری و خو کردن به محافظه کاری به سبب تلون سیاسی و گرایش حزبی، یا حضور در ستاد انتخاباتی این و آن ندارند.
کاری نکنیم که به خاطر افزایش چندرغاز به حقوق معلم که فردا روزی آثار انگیزشی آن در طوفان تورمی، کم رنگ یا ناپدید خواهد شد آیین نامه ای تنظیم و تدوین شود که آخر کار تنها اداری ها از آن منتفع باشند و بس ! باز مثل همیشه معلمان بگویند به نام ما اما به کام ...
شنیدم روز و روزگاری فکاهی نویس مجله توفیق، نوشته بود :« برای رفاه حال معلمان ، به حقوق پاسبان ها افزوده شد ».
البته نگارنده نه سر پیاز است نه ته پیاز ، شوربختانه یا خوشبختانه رتبه بندی نیز شامل حالش نمی شود که حضرات بگویند چشم دیدن ندارد یا جانبدارانه سخن می گوید اما امیدوارم پس از ده سال انتظار، این نوزاد تازه تولد یافته، غوره نشده مویزی نشود که از همان ابتدا قابل تحمل نباشد.
در ضمن چرا باید رسیدن به رتبه های دانشیار معلمی یا استاد معلمی ، برای یک آموزگار سخت کوش ، فکور و خلاق آنقدر ممتنع یا دشوار باشد که به سان قله قافی باشد که فقط سیمرغ به گرد آن می رسد.
درست به خاطر دارم قبل از انتخابات ریاست جمهوری یکی از همین مشاوران تازه به دوران رسیده وزیر به صراحت به بنده می گفت : من اعتقادی به رتبه بندی معلم ندارم و این اتفاق شدنی نیست و حتی اضافه کرد ، با بورسیه کردن دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان مخالف است و چرا باید به دانشجو معلمان قبل از رفتن به کلاس حقوقی پرداخت کرد .
هرچند این بنده خدا ، خود را به ظاهر کشته مرده یا دلباخته تحول در آموزش و پرورش جلوه می داد اما ادبیاتش با استاد مهر محمدی مو نمی زد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
دست خدا که بالاترین دست است، ان شاء الله که گوشتان را بپیچاند
لعن و نفرین بر اینکه در سال 89 آزمون استخدامی برگزار کردید و کارنامه ندادید و هر خطایی که قبل از آن و بعد از آن کردید.
نمی توانم معلم باشم در حالی که معلمان از من کمک درسی در تحصیلات تکمیلی می خواهند، این یک غصب است، غصب شغل معلمی! لعن و نفرین بر غاصبان!