در راستای مادی شدن آموزش و علم، دانشجویان هم به دو بخش تقسیم شدهاند. یک دسته دانشجویانی که در رشتههای پول ساز تحصیل میکنند و دستهٔ دوم دانشجویانی که در رشتههای بهاصطلاح علوم انسانی علاف بوده و در حال اتلاف جوانی و آینده خویشاند. در دستهٔ اول که اغلب مشاغل حساس و مهم اجتماعی و سیاسی و... را هم اشغال میکنند و تأثیر نتایجِ کنش آنها بر زندگی انسانها هم بیشتر است، تنها چیزی که آموزش داده میشود متون رشتهٔ تخصصی خویش است. در این رشتهها افراد به متخصصانی تبدیل میشوند که به مانند ربات مسائل یاد گرفته شده را مو به مو به اجرا میگذارند.
اما مسئله و بحران از آنجا شروع میشود هنگامی که دانشمند امروزی قرار است مسئول و تصمیمگیر جان و مال و زندگی مردم باشد و از مجلس و ریاست جمهوری و شورای شهر تا ساخت خانهها، پلها و وسایل نقلیه به آنها سپرده شدهاست، متأسفانه واحد درسی به اسم «فلسفهٔ علم» یا «فلسفهٔ پزشکی» و «فلسفهٔ حقوق» ... و چرایی نیاز جامعه و وظیفهٔ دانشمند در جامعه آموزش داده نمیشود.
به دانشجوی فیزیک و مهندسی هستهای چرایی وجود این رشته آموزش داده نمیشود تا او هم در قبال کالا و محصول تولیدی خود کوچک ترین احساس مسئولیتی نماید یا کمی به آثار و نتایج کالایی که در حال تولید آن است بیندیشد. به دانشجوی حقوق [وکیل آینده]] تنها چیزی که نیاموختهاند فلسفه و چرایی ایجاد رشته «حقوق» و مسئولیت او در دفاع از حقیقت و عدالت است که باید حتی به قیمت از دستدادن منافعش نیز به پای آن بایستد و...
آموزش و پرورش و آموزش عالی در یک راستا و دست در دست یکدیگر در حال پرورش و تولید سوژهها و نسلهایی هستند که قدرت و توان پرسشگری و فکرکردن به نتایج اعمال خود را ندارند و فقط منافع شخصی خود را بهعنوان تنها عامل محرک کنشهای خود میشناسند.
نظام آموزشی ما در بهترین حالت در حال تولید «متخصص» است. متخصصینی که در رشتهٔ تحصیلی خود صاحب تخصص میشوند اما فاقد اندک سواد هنری و اجتماعی و سیاسی و چرایی وجود علم و تخصص و دانش در جامعه هستند.
تاریخ نشان داده است چنین انسانهایی بیشترین استعداد را برای تبدیلشدن به انسان هایی مخوف و ابزار دست نیروهای ضدبشری و نژادپرست و بنیادگرا دارا هستند.
کانال خرمگس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.