اگر کووید نبود، ارادهای برای آموزش مجازی شکل نمیگرفت. مقاومت جزمی در برابر تجدد و تکنولوژی و فن آوریهای نوین نمیشکست. پدیدهای به نام "شاد" متولد نمیشد. و اگر فضای مجازی خلق نشده بود، با آمدن کووید، درِ خانهی آموزش در کشور ما نیز مطلقاً تخته میشد!
وزیر آموزش و پرورش اخیراً طی اظهاراتی، تدریس و آموزش در فضای مجازی را مکمل برنامه درسی اصلی دانسته و گفته است: "آموزش در فضای مجازی فقط مکمل است و به عنوان برنامه درسی اصلی نیست". وی همچنین گفته است: "هیچ جای دنیا مدارس تعطیل نشد. اولین جایی که در کرونا بازگشایی میشود، مدارس و آخرین جایی که تعطیل میشود، مدارس است". او با این تعبیر، علاوه بر تقلیل جایگاه آموزش در بستر فضای مجازی به سطح آموزش مکمل، جدی بودن سویهی اُمیکرون برای دانش آموزان را نیز نفی کرده و افزوده است: "با بررسیهایی که انجام شد، دنیا با همین سویه مواجه هستند و هیچ گاه مدارس را تعطیل نکردند".
گویا وزیر محترم از اوضاع نابه سامان آموزش و پرورش کشور مطلقاً بیخبر است. مگر در آموزشهای حضوری در فضای حقیقی مدارس ما چه اتفاقی میافتد که در فضای مجازی نمیافتد؟ مگر فضای حقیقی مدارس ما چه امکانات و شرایطی را برای تربیت فراهم میکند که فضای مجازی نمیتواند؟ مگر معلمان و مربیان ما از فضای تهی مدارس مسکین و محقر به دانشآموزان خود چه میبخشند که در شکل مجازی آن نمیتوان بخشید؟ جناب وزیر علیالحساب باید بدانند که مدارس موجود در شهرها و حاشیهی شهرها فقط ظرفیت پذیرش یکسوم و حتی یکچهارم دانشآموزان را دارند. اینکه دانشآموزان در کلاسهای ۳۵ الی ۴۲ نفری آن هم در دو نوبت صبح و عصر سازماندهی و پذیرش میشوند، نشان از کمبود سه الی چهار برابری فضای آموزشی دارد. راستی اگر ناگزیر بودیم در اوج تاخت و تاز کرونا دانشآموزان را به فضای مسکین و محقر مدارس بکشانیم و تنگاتنگ در کنار هم بنشانیم، ۳۵ الی ۴۲ کودک و نوجوان در کف ۳۵ مترمربعی کلاسهای درسی چگونه نفس میکشیدند؟!
آقای وزیر!
اگر ما به تعداد کافی مدرسه و کلاس درسی داشتیم، کووید۱۹ نمیتوانست ۱۵ میلیون کودک و نوجوان را خانهنشین کند! همچنان که در جریان آموزش تلفیقی، با تقسیم دانشآموزان هر کلاس به دو گروه "الف" و "ب" توانستیم کلاسهای حضوری را با تراکم ۱۸-۲۰ نفر دایر کنیم.
کووید به ما یادآوری کرد که؛
طی سی- چهل سال گذشته، هر کدام از ما ۱۲ سال از عمر خود را در هوای متراکم و سنگین و نامطبوع و آلودهی کلاسهای تنگ و پر غلغله نفس کشیدیم و دچار هیپوکسی شدیم و آن را پدیدهی عادی و ویژگی ذاتی کلاسهای درسی پنداشتیم و ضرورت تغییر شرایط برای نسل بعد از خود را درک نکردیم. کووید آمد و کراهت و مخاطرات نفس کشیدن در چاردیواریهای تنگ و پر ازدحام و بدون تهویه را یادآور شد. کووید به ما فهماند که حفظ سلامتی در گرو تنفس هوای سالم و آن نیز در گرو حفظ فاصلهی فیزیکی آدمها با یکدیگر است.
ما با هجوم ویروس تاجدار، از چاردیواریهای تنگ و تهی و بستهی مدارس، به فضای غنی و فراخ و گستردهی مجازی ورود کردیم و به جایی پرتاب و پناهنده شدیم که خودمان در ایجاد بنیانهای آن نقشی نداشتیم و از ورود به آن اکراه داشتیم و از باز شدن پای دانشآموزان به آن به شدت واهمه داشتیم. ما بعد از آمدن کووید، از چاردیواریهای مسکین و محقر مدارس گریختیم و در فضایی لایتناهی اسکان یافتیم که خشت خشت آن را مدیون بیگانگان بودیم. یعنی چارهای جز کوچ اجباری به فضای مجازی و سازگاری با برزخ "شاد" نداشتیم. چرا که مدرسهای امن و مطمئن برای تأمین و تضمین سلامتی فرزندانمان نداشتیم. همان محتوای نازل و مشی باطل را که که در فضای مسکین و محقر و کلنگی مدارس نیز بوی کهنگی میداد و کودکان و نوجوانان را از درس و مدرسه فراری میساخت، عیناً به این فضای مدرن و موسّع مجازی آوردهایم.
آقای وزیر!
اگر بررسی کردید و دیدید که "دنیا با همین سویه مواجه هستند و هیچگاه مدارس را تعطیل نکردند"، حتماً آن سوی ماجرا را هم بررسی کنید؛ قطعاً خواهید دید که مدارس آنها به قدر کافی غنی و مجهز و فراخ و مفرح و ایمن است. ( این جا )
در این کوچ و اسکان اجباری، حقایقی نیز برایمان روشن شد که سالها بر آنها چشم بسته بودیم؛ دانشآموزان و اولیای آنان در دوران کرونا دروس را به مهم و غیر مهم تقسیم کردند؛ برای شرکت در کلاسهای مجازی برخی دروس به تکاپو افتادند و برخی دیگر را رها کردند؛ آنها کاملاً آگاهانه دست به گزینش زدند و در میان مواد درسی، مواردی را مشخص کردند که لازم نمیدیدند برای یادگیری آنها پای تدریس مدرّسی بنشینند. آنها به طور ضمنی دریافتند که برخی از کتب و مواد آموزشی، برنامهی درسی را بیجهت اشغال کرده و عرصه را برای تمرین و تکرار آموزههای علمی و مهارتی و کاربردی تنگ نمودهاند.
کووید و کلاسهای مجازیاش از ماهیت مواد آموزشی پرده برداشتند. ( این جا )
تجارب معلمان حاکی از این است که علاوه بر ۳ میلیون دانشآموز بازمانده از تحصیل، تقریباً نیمی از دانشآموزان حاضر در لیست کلاسهای مجازی نیز از صحنهی آموزش غایباند و جریان آموزش را دنبال نمیکنند. این غیبت و قطع ارتباط با جریان آموزش، هر چند بیارتباط با تساهل و کاهلی آنان نیست، ولی بخشی از این معضل، حقیقتاً به ماهیت مواد درسی برمیگردد؛ کم نیستند دانشآموزانی که قبل از دوران کرونا نیز دل در گرو مدرسه نداشتند و از کتب درسی کممایه و محتوای آموزشی نازل و مشی تربیتی بیحاصل گریزان بودند و با اجبار و اکراه در کلاسهای درسی حاضر میشدند. حالا که درِ مدارس به مدد کرونا بسته شده و اهرم اجبار و فشار با دستان نامرئی آن شکسته شده، بدیهیست که مسیر خود را از بقیه جدا و به ندای درون خود اقتدا کنند.
حال، در پاسخ به این سوال که آیا آموزش در فضای مجازی اصل است یا در فضای حقیقی؟، باید گفت؛ با این مشی و محتوا و با این زمان و فضا، هیچکدام بر دیگری برتری ندارد. محتوای نازل و بیجذبهی آموزشی، به همان میزان که در مدارس مسکین و محقر، بیثمر و انگیزهکُش است، در کلاسهای مجازی نیز هست.
در واقع، همان محتوای نازل و مشی باطل را که که در فضای مسکین و محقر و کلنگی مدارس نیز بوی کهنگی میداد و کودکان و نوجوانان را از درس و مدرسه فراری میساخت، عیناً به این فضای مدرن و موسّع مجازی آوردهایم.
اما برای خروج از این وضعیت و احیای نظام آموزشی فقط سه اقدام نه چندان آسان کافیست:
۱) پالایش محتوای آموزشی و حذف مواد درسی موعظه محور و ایدئولوژیک از برنامهی درسی و ایجاد فرصت فراخ برای دروس علمی-مهارتی-کاربردی که ذهن و انگشتان کودکان و نوجوانان را توأماً به کار گیرد و تحقق تربیت به مفهوم حقیقی آن را بر مبنای اصل "تکرار و پشتکار" میسر سازد. (پرهیز تعیین و تحمیل اهداف پرشمار و سبکسازی کولهپشتی دانشآموزان و تنُک سازی برنامهی درسی).
۲) شروع جهاد مدرسه سازی با رویکرد ایجاد فضاهای آموزشی عملگرا که ارائهی آموزههای علمی-مهارتی-کاربردی را تسهیل نماید و تجارب همگون با شرایط زندگی واقعی را فراهم کند. و افزایش دادن این مدارس به سه الی چهار برابر آمار مدارس کنونی طوریکه که تمام دانشآموزان لازمالتعلیم را به صورت تمام روز با تراکم معقول تحت پوشش قرار دهد.
۳) ترمیم حقوق و تأمین معیشت معلمان بدون قید هرگونه پیششرطی و پایان دادن به نارضایتیهای ناشی از مشکلات معیشتی و حذف فاصلهی بین مبلغ دریافتی نیروهای صف و ستاد و رفع تبعیض میان حقوق و مزایای معلمان با سایر کارمندان و بازگرداندن شوق خدمت به جامعهی معلمان.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
در ضمن، اگر چه توسعه فضای آموزشی و زیاد کردن تعداد مدارس ، هزینه بردار است و در کوتاه مدت ، امکان پذیر نیست، اما کاهش ساعت آموزش از 90 دقیقه به 60 دقیقه و دو شیفت کردن مدارس برای کاهش تراکم، در قدم اول ضروری به نظر می رسد.