در یادداشت های گذشته به شکل گیری شرایط جدید و امکان انتخاب های جدی به جای تعلیم و تربیت رسمی توسط دانش آموزان پرداختم .( رجوع شود به دو یادداشت گذشته).
دنیای به شدت متکثر شده امروز ، پارادایم های جدیدی در حوزه تعلیم و تربیت با خود به ارمغان آورده است.آموزش و پرورش امروزه رقبای بسیار جدی و قدرتمندی دارد. تصور کنید در بازاری هستید که در گذشته فروشگاه بزرگی به صورت انحصاری پاسخگوی نیارهای مردم بود و رقابت با این فروشگاه آسان نبود. در ادامه فروشگاههای کوچک از به روز نبودن این فروشگاه بزرگ استفاده کردند و شروع به عرصه محصولات جدیدتر، با کیفیت تر و به روز تر کردند و آرام آرام بازار فروشگاه بزرگ هر روز کساد تر می شد .انحصار فروشگاه بزرگ و مزیت های آن در شرایط ایجاد فروش متنوع و متعدد هر روز با چالش جدی روبه رو می شد و در عوض این فروشگاه های کوچک بودند که به خاطر عقب ماندگی فروشگاه مرکزی فرصت پیدا کردند و شروع به عرصه محصولات متنوع خود کردند.
در این شرایط روشن است که اگر فروشگاه مرکزی و انحصاری اقدام به تغییر رویکرد خود و اصلاح امورش نکند به ورشکستگی نزدیک خواهد شد.
اکنون این شرایط برای آموزش و پرورش کنونی ما شکل گرفته است.
آموزش و پرورش توسعه نیافته با محصولات تاریخ انقضا گذشته ، با پیکری سنگین که امکان تحرک و پویایی را از آن ستانده، امروزه قدرت انحصاری گذشته را از دست داده و محصولات آن دیگر دلربایی برای خریداران ندارد. مراکز غیر دولتی، شرکت ها، آموزشگاه های متعدد، از خلا ناکارآمدی و عقب ماندگی آموزش و پرورش به نحو مقتضی استفاده و یاسوء استفاده کردند و اقدام به عرضه محصولات فرهنگی کردند.تنوع ، تکثر و به روز بودن این مراکز و رونق آنها باعث ایجاد جذابیت هایی برای مخاطبان برای داشتن انتخاب های متنوع شده است.
یکی از مختصات جامعه کنونی تکثر در همه حوزه هاست و آموزش و پرورش نیز از این موضوع مستثنا نیست.
حوزه های مدنی نمی توانند منتظر بمانند تا آموزش و پرورش راکد خود را به روز آمد کند.
وقتی جامعه از به روز آمدی نظام تعلیم و تربیت رسمی ناامید می شود ، کرکره های بخش غیر دولتی بالا کشیده می شود و جامعه خود به ترمیم ساحت مدنی خود اقدام می کند.
نتایج کنکور چند سال اخیر و افت شدید مدارس دولتی در مقایسه با مدارس غیر دولتی به عنوان مشتی از خروار نشانه ای است از پایین آمدن کرکره تعلیم و تربیت رسمی است. همه علایم و شواهد و میزان الحراره ها حکایت از کم رونقی روز افزون آموزش و پرورش رسمی دارد.افزایش نگران کننده ترک تحصیل دانش آموزان، خالی ماندن ظرفیت های بسیاری از دانشگاهها، عدم انتخاب رشته بخش بزرگی از دانش آموزان در کنکور ، توجه بخش عظیمی از دانش آموزان به داشتن شغل های پاره وقت و تمام وقت به ویژه در ایام کرونا، افت شدید انگیزه های ورود به دانشگاه، وضعیت نامطلوب تحصیل و تدریس در مدارس دولتی، عقب ماندگی در آزمونهای بین المللی و غیره همه نشان از کم رونقی و حرکت به سمت ورشکستگی نظام آموزش و پرورش حکایت دارد.
در عوض رشد روز افزون مراکز غیر دولتی آموزشی و تربیتی و گرایش دانش آموزان به این گونه مراکز ، نشان دهنده شکل گیری و حتی سلطه پارادایم جدید در تعلیم و تربیت است.این پارادایم به آموزش و پرورش رسمی حداقلی و آموزش و پرورش غیر رسمی حداکثری منجر خواهد شد. در این شرایط آموزش و پرورش رسمی می تواند به شرط بازسازی عمیق خود ، انتخابی باشد از میان انتخاب های دانش آموزان . در غیر این صورت ناقوس ورشکستگی تعلیم و تربیت رسمی به صدا در خواهد آمد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
یکی از ام الفسادهای قوانین ما، قوانین توهّم زده جذب نیرو از سوی سازمان امور اداری و استخدامیست و یکی دیگر از ام الفسادها، روشهای اجرایی ناقص و معیوب جذب در دستگاههای مربوطه.
اصرار بر بقای زشتی چه زشت است و باور نمیکنند که ثمرهاش چه زشتتر خواهد شد، همانطور که باور نمی کردند و چه زشت شد.
ارزشـــیابی، ابتدا ارزشــدانی میخواهد، چون ندانستند عیبیست و آنگاه که دانستند و بر تکبّر و خطای خود اصرار ورزیدند و تغییر حالت ندادند عیب بزرگتریست؛ در ارزش یافتن و ارزشیابی سالها دلهایی طلب جام جم میکرد.
مطلب خوب و به جایی است
البته همان چهل سال پیش تیشه به ریشه آموزش زدند و الان در حال موت است
امید که زودتر درمانی شکل بگیرد تا دیر نشده البته در این حکومت درمانی نخواهد بود چون نمی خواهد باشد
کنار گذاشتم