وقتی یک مسئول ناکارآمد بازنشسته را در یکی از مهمترین پست های پژوهشی و به روز سیستم که نیازمند فعالیت مضاعف و جنب و جوش فراوان است قرار می دهید مشخصا صدای امثال من هم در می آید هر چند مدیران رده عالی آموزشی استان البرز گوششان ظاهرا به این حرف ها بدهکار نیست!
در این زمانه مشکلات ساختاری سیستم آموزش و پرورش بر کسی پوشیده نیست و مشخصا هیچ اقدامی هم از سوی راس هرم برای ایجاد تغییرات رخ نمی دهد. اگر سیستم توانایی اصلاح خود را از دست داده است بدون شک توانایی مقابله جدی با اصلاحات زیر ساختی را هم از دست داده است!
در این نوشتار قصد دارم تا نقدی بزنم بر آنچه که در توان مسئولین رده پایین این سیستم هست ولی حتی آنها هم علاقه ای به اصلاح و کمک به دانش آموزان و دانش پژوهان نشان نمی دهند و فقط یاد گرفته اند که از مزایای پست های دهن پر کنشان استفاده کنند و تقصیرات را گردن مسئولان رده بالایی بیاندازند!
ساختار خشک و غیر منعطف سیستم آموزش و پرورش به شکلی اداره می شود که مدارس و نهاد های پایین دستی به طور کامل تابع و مطیع رویه های کلی وزارت و سیاست های کلان هستند و صحبت از ایرادات نهادی در اینجا خارج از کاربرد و عملکرد است. عموم بحثم هم بر این پاشنه می چرخد که دیگر صحبت از آنچه در توانمان نیست کافیست. حداقل سی سال است آن قدر به آنچه در توانمان نیست بها داده ایم که حواسمان از آنچه در توانمان بوده است هم پرت شده و از انجام آن غافل شده ایم.
زمانی که ساختار های پژوهشی به خصوص برای مدارس سمپاد تشکیل شدند هدفشان پر کردن خلائی بود که دانش آموزان بعد از فارغ التحصیلی میان تجربه و علم خود و آنچه در عمل در جریان است می یافتند.
مسئول پژوهش بخشی از مجموعه مدارس سمپاد استان در حالی توسط یک بازنشسته اشغال شده است که شخصا ده ها فارغ التحصیل این مدارس را که علاوه بر تحصیل در عالی ترین دانشگاه های کشور دارای رزومه پژوهشی و کاری فوق العاده ای هستند می شناسم که نه تنها علاقه مند به فعالیت در این حوزه هستند بلکه حتی بعضا نیازمند همچین شغل های پاره وقتی نیز می باشند.
اگر سیستم توانایی اصلاح خود را از دست داده است بدون شک توانایی مقابله جدی با اصلاحات زیر ساختی را هم از دست داده است! امروز وظیفه تمام شماهایی که نام فرهنگی را یدک می کشید این است که بر اساس نیاز روز و استفاده حداکثری از اختیارات قانونی خود سعی در گسترش فرهنگ مهارت محور و توسعه مهارت های زندگی دانش آموزان و دانش پژوهان بپردازید.
زمان انتقادهای بی نتیجه کم کم به پایان خود می رسد. امروز اگر کسی واقعا نیت توسعه داشته باشد راه هرچند سخت برایش باز است زیرا دیگر ساختار ناتوان تر از آن است که بتواند جلوی فعالیت های سازنده و هدفمند در چهارچوب را بگیرد.
شخصا خیلی دوست دارم بدانم که پاسخ مسئولین استانی برای عدم به کار گیری جوانان در پست های کمتر رسمی و اداری این سازمان همانند پست های پژوهشی چیست!
نیروی جوانی تنها نسخه درمانی این سیستم مریض است. زمانی که خروجی مناسب نداشته باشید به زودی چیزی نمی ماند که بر صندلی ریاست آن تکیه بزنید و در آخر شما هم منفورتر از مدیران قبلی جایگاه تان را ترک خواهید کرد.
در آخر باید بگویم که آنچه گفته شد روایتی صریح از واقعیت حاکم بر آموزش و پروش استان البرز و احتمالا کشور است و هر قدر هم که مسئولین گرامی همایش برگزار کنند و از یکدیگر در بالای جایگاه تعریف کنند و تشکر کنند کاری از پیش برده نمی شود. اگر برای درمان این بیماری اقدامی صورت نگیرد جنازه اش که مستقیما در آمار جرایم جوانان و نوجوانان نمود پیدا می کند روی دستمان خواهد ماند.
فریاد زدم شاید گوشی شنوا پیدا شود!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اما نکته دیگر: در مواردی وقتی نیروی متخصص هم وارد این سیستم می شود رفتارش به مرور مانند افراد فسیل شده می شود و در همان مسیری که از قبل تعیین شده سیر می کند. یعنی ایجاد تغییر خیلی مشکل است در سیستمی که (اگر اسمش را بشه سیستم به معنی واقعی کلمه نهاد!) که در مقابل تغییر مقاومت می کند.
تجسم کنید ایشان می خواهند به جایی مانند نهادهای انقلاب تقاضای کار بدن. اولین چیزی که چک می کنند ظاهر فقط و فقط ظاهر تکرار می کنم ... وقتی کراوات را ببینند مانند این است که یک کافر بی دین را می بینند.
فکر کنم چوب افراط به جائیت خورده
ساختار ناتوان تر از آن است که بتواند جلوی فعالیت های سازنده و هدفمند در چهارچوب را بگیرد.
اینکه کدام فعالیت سازنده است یا هدفمند است را آنها تعیین می کنند.
مثال: آیا بردن دانش آموز به میدان تیر سازنده است؟
فرمانده بسیج: سازنده تر از این عمل در آموزش و پرورش نمی توان یافت!
معلم: مخرب و مخل کلاس درسی است.
آیا تعطیلی کلاس برای اقامه نماز سازنده است؟
آخوند مدرسه: صدرصد
معلم مدرسه: ربطی به درس و مشق نداره و مجبور کرده به دانش آموز برای نماز مخرب است
جمع نقیضین محال است
این ثمره معادلات غلط در گذشته و تداوم آن و درماندگی و ناتوانی در بستن معادلات صحیحه جدید است