یکی از غمانگیزترین اتفاقاتی که طی سالهای اخیر در حال رخ دادن است، ضدارزش جلوهدادن آرمان گرایی و سعی در ایجاد بهبود شرایط سایرین است به این مفهوم که همهی داشتههای ممکن و قابل تصور به هر قیمت باید محدود به دایرهای از خود، خانواده و نزدیکان خاص باشد. البته این مساله در ابتدا باید توضیح داده شود که به خاطر سختتر شدن شرایط کار و زندگی، کاهش درآمدها، کوچک شدن سفره خانوار و کاهش توان اقتصادی خانوادهها و حداقل حقوقهای عجیب توهینآمیز زیر خط فقر، در بسیاری از صدکهای جامعه حتی تامین معاش و حداقلهای اولیهی یک زندگی نیز بسیار سخت و گاهی ناممکن شده است و جا و توانی برای کمک نمیماند و طبعا هیچ انتظار مالی برای یاریگری از فردی که خود تحت فشار است وجود ندارد و مراد از آرمان گرایی در این یادداشت وجود روحیهی داوطلبانهای است که در کنار همه مشکلات و دغدغههای زندگی برای چیزی جز فردیت و حلقههای فردی، قائل و به ایجاد شرایط بهتر برای همه و خصوصا اقشار آسیبپذیر و اقلیتها بوده، برای نیل به آن، در حد توان و نه فقط به صورت مالی تلاش کند.
واقعیت قسمت قابل توجهی از جامعه اما این است که داشتن آرمان و نفس داشتن دغدغههای اجتماعی یاریگری به سایرین را، حماقت و از مرحله پرت بودن تفسیر میکند.
کسب درآمد و کار کردن همیشه از امور مستحسن بوده و نبوغ و خلاقیت افراد قطعا نقش موثری در آن دارد. بنابراین درآمد افراد براساس تلاش، استعداد و ویژگیها متفاوت خواهد بود. اما این را هم باید بپذیریم که کسب و کار نیز چون تمام امور دیگر راه و رسمی دارد و کسب درآمد باید به روشی باشد که با حقوق سایرین تداخل نداشته، ضد مصالح دیگران نبوده و بر پایه فریب دادن و اذیت کردن و پایمال کردن حقوق دیگران نباشد. پول درآوردن با کلاه سر دیگران گذاشتن یا رانتخواری به عنوان روش مجاز کسب درآمد قابل قبول نبوده، توانایی و نبوغ تلقی نمیشود. واقعیت قسمت قابل توجهی از جامعه اما این است که داشتن آرمان و نفس داشتن دغدغههای اجتماعی یاریگری به سایرین را، حماقت و از مرحله پرت بودن تفسیر میکند.
آدم زرنگ و دستپادار و باهوش! اما در چنین گفتمانی کسی است که هر طور و با هر روشی که شده بتواند یک تومان خود را دو و ده تومان کند درحالیکه در این راه فریبکاری و بیشفقتی نسبت به دیگران ارزش و نقطه قوت است و به هر میزان بیشتری که بشود سر دیگران گذاشت، نمرهی عرضه و دست و پاداری منظور میشود. نقطهی اصلی نقد و نگرانی هم دقیقا همین جا و روشی است که در آن برای موفق بودن، داشتن اندکی دغدغه برای مشکلات دیگران یا خداینکرده! برداشتن قدمی برای آن عین اتلاف وقت است که باید از آن و پرهیز نمود. دیدگاهی که کسب مقادیر هرچقدر اندک سود «فردی» مقدم بر حیاتیترین مشکلات و نیازهای «جمعی» دیگران است. این گفتمان برای تخریب آرمان گرایی آن را روش زندگی آدمهای بدون مشکل، خیالباف و علاف قلمداد میکند که از سر شکمسیری و بیکاری به کار داوطلبانه روی آوردهاند، در صورتی که در عمل اکثریت قریب به اتفاق این آدمها، آدمهایی مثل بقیه، با همهی مشکلات و کمبودهای معمول هستند که در کنار انجام کار و امور روزمره و خستگیها، مثل همهی آدمهای دیگر، برای پیگیری اهداف خود و کمک به دیگران، به دنبال وقت در زندگیشان میگردند و آن را مییابند. برای تخریب اما افراد آرمان گرا و نمونههای تاریخی آن در پیشگاه جامعه افرادی از مرحله پرت که در رویا زندگی میکنند، معرفی میشوند که باید به باد تمسخرشان گرفت و نهایتا حاصل زندگی شان نیز چیزی جز بیچارگی و عقبافتادن از بقیه نیست.
موکدا اعلام هشدار میگردد که تسری هر چه بیشتر این دیدگاه پایهگذار اتفاقاتی تلخ در اجتماع میشود و تاحدی هم البته شده است که میتواند سازمان زندگی اجتماعی آدمها در کنار یکدیگر را بگسلاند و دنیایی ایجاد کند که در آن آدمها با رویای بیشتر به دست آوردن به هر قیمت، بدگمان نسبت به هم، بدون اندکی رحم نسبت به هم و حتی در اندیشهی دریدن یکدیگر، صرفا کنار هم زندگی میکنند و خبری از زندگی اجتماعی و جمعی وجود نخواهد داشت. به عنوان یک فرایند درازمدت نتیجه جهنمی ترسناک از دوقطبی فقر و غنا با فاصلهی نجومی خواهد بود که تنها کینه و دشمنی عمیق بر آن مسلط است و هیچ پیوندی به عنوان ملت یا مردمان جهان بین آدمهای دنیا وجود نخواهد داشت.
بازتعریف مفاهیمی چون «زرنگی» و داشتن «عرضه» در سازوکارهای آموزشی و گذاشتن وقت کافی در مدارس و خانوادهها برای جاانداختن مفاهیمی چون نسبت به یکدیگر شفقت و حس مسوولیت داشتن تنها راه برون رفت از سقوط کامل در این فضای خطرناک است. در صورت ایجاد چنین بستر امنی، دیگرخواهی، آرمان گرایی و دغدغههای اجتماعی و فرایند دوطلبانگی، راه خود را خواهند گشود و الگوهایی روشن برای همه خصوصا جوانان خواهند بود.
کانال اندیشه انتقادی
نظرات بینندگان
جناب طبیب ،
نگاه اتیوپیایی(آرمانشهری) سال های متمادیست که به تاریخ پیوسته است. اتفاقا آرمان گرایی یا همان ایدئالیسم منشاء مشکلات بسیاری در کشور ما و بسیاری از کشورهای توسعه نیافته شده است. امروزه ما در ایران یا سایر ممالک جهان بیشتر به واقع گرایی یا رئالیسم نیاز داریم. متأسفانه باید گفت که چه خوشمان بیاید یا نیاید ، ایده ها بیشتر یک جانبه و برای بشر دردساز بوده اند و باعث افزایش آلام بشر پوست ، گوشت و استخوان دار شده اند! آنچه که امروزه به اصطلاح در عصر پسارسانه می بینیم ، بیشتر سوژه خود آیین است. سوژه ای که خود را در پس پیش به اصطلاح ابژه ای می بیند که به شکل نمادین خود اندیشنده اوست. رئالیسم یا همان ریاضیات به او می گوید که ۸۶٪ ثروت دنیا ، تنها در دست ۱۲٪ جمعیت کره خاکی است!