در دومین کابینهی دولت اصلاحات، از وزیر آموزش و پرورش (وزیر تعاون در کابینهی اول!) کسی پرسید:
«سابقهی آموزشوپرورشی شما چیست؟»
...و او در جواب برآمد که:
«دوازده سال در مدرسه بودهام!»
البته آن زمان هنوز رسم نشده بود که مسئولانی در آن رده، سؤالات جدّی مردم و خبرنگاران را با طنز و شوخی پاسخ دهند. این سنّت در دولت مهرورزی نهاده شد و زان پس ادامه یافت.
شاید استدلال پنهان آن وزیر، این بود که امروزه علم مدیریّت حرف اوّل را میزند و ادارهی یک وزارتخانه بیش از آن که نیازمند تخصص وزیر در موضوع مربوطه باشد، محتاج هنر مدیریت او در تجمیع نیروهای متخصص، برنامهریزی کلان و انسجام نیروهای کارآمد در آن موضوع است که البته استدلالی درست است (هرچند که این استدلال بر شخص ایشان صدق نمیکرد!).
امروزه در بسیاری از کشورها، در رأس وزارتخانهها افرادی هستند چه بسا با تحصیلات یا سوابقی غیرمرتبط با موضوع وزارتخانه، اما با هنر مدیریتی قوی از نظر نیروشناسی، روابط انسانی کارآمد، توان تصمیمگیری و خلاصه برخوردار از وجوه مختلف هوش هیجانی و صد البته با پیشفرض هوش عمومی.
جوامع پیشرفتهی بسیاری را میتوان یافت که:
▫️وزیر بهداشتشان پزشک نیست؛
▫️وزیر صنعت و راهشان مهندس نیست؛
▫️وزیر تجارتشان بازرگان به معنی مصطلح نیست؛
▫️وزیر معادن و ذخائر زیرزمینیشان مهندس شیمی کانی یا آلی نیست؛
▫️حتی وزیر دفاعشان نظامی نیست؛
( بوریس جانسون - نخست وزیر انگلستان در کلاس درس )
اما در سه حوزه استثناست:
▪️امور خارجه؛
▪️دادگستری؛
▪️ آموزش و پرورش.
آن دو دیگر را رها میکنم و به سومی میپردازم:
از میان دهها مورد -که لازم میآوَرَد تا وزیر آموزش و پرورش در بدنهی آموزش و پرورش بالیده و رشد یافته باشد- تنها به چند مورد (و نه لزوماً مهمترینها) اشاره میکنم:
وزیر آموزش و پرورش باید:
- تحصیلکردهی رشتهی تعلیم و تربیت یا رشتههای مرتبط یا میانرشتهای باشد تا در دنیای پرچالش آموزش، رویکردهای بهینه را بشناسد و در فلسفهی پرورش، نحلهها و سیاقها را بفهمد؛
- در میان جامعهی پرجمعیت این وزارتخانه، از وزن و منزلت علمی و وزانت شخصیتی برخوردار باشد تا قبول عام یابد؛
- در کوران فعالیتهای معلمی، چالشها و دشواریهای معلم و شاگرد را لمس کرده باشد؛ روانشناسی رشد بداند؛ با دنیای عجیب و غریب امروزین نسل کودک و نوجوان آشنا باشد؛ با گذار از سنتهای مقدسشده و منجمد در فضاهای مدرسهداری، به تحول و نوگرایی تن بدهد؛ ...مفهوم جدید تکلیف شب را بشناسد؛ درک درستی از مفهوم آموزش (به معنی یادگیریِ یادگیری، و نه روخوانیِ فرآوردههای علمی) داشته باشد...؛
- آموزش و پرورش را محل کاشت امروز و برداشت فردا بدانَد و آن را از بازی سیاست دور نگاه دارد و خود را -گرچه در احتمال، میهمان چهارساله میانگارد- مسئول برنامهریزیهای درازمدت ببیند؛
- بالاخره بعد از چهل سال، نگوید: «یکشبه نمیتوان مدارس کپری را به زیر سقف محکمتری آورد.» و سرانجام، زمانی را برای پایانِ هزار و یک شبِ صبر و تحملها تعیین کند؛
- ...و دیگر نمیگویم که جرئت لازم را برای تحقق شئون معنوی و مادی معلمان به خرج دهد.
...و اگر همین حداقلهای ذکر شده را ندارد، به حقّ همان یقهی بسته و محاسن ظاهرالصلاحش، این حقالناس را گردن نگیرد.
یقین دارم -و شما هم شک نکنید!- در روزهای آینده در معرفی وزیر آموزش و پرورش، در، بر همان پاشنهی سابق خواهد چرخید؛ ...که دیگر فرصتی برای رد سومین نامزد نیست؛ پس چرا این همه را نوشتم؟ زیرا نوشته باشم!
پینوشت بعد از تحریر:
پس از نگاشتن این مکتوب و حوالی ظهر روز چهارشنبه، آقای دکتر یوسف نوری به عنوان سومین گزینهی پیشنهادی رئیس جمهوری برای تصدی پست وزارت آموزشوپرورش به مجلس شورای اسلامی معرفی شد.
روزنامه اطلاعات
***
کلیپ زیر را مشاهده فرمایید :
ایشان وزیر آموزش و پرورش سنگاپور است.
صحبت هایش به زبان انگلیسی است، ولی لطفا یک دقیقه از فیلم را ببینید. محتوای صحبت به کنار و مخصوص علاقه مندان.
با این ظاهر صمیمی و غیر رسمی با مخاطب ها و ذینفعان آموزش و پرورش به گفت و گو نشسته و طبیعتا پیش از این گفت و گوی کوتاه ساعت ها کار تحقیقاتی و مشاوره ای انجام شده است.
دیدید؟
همان ابتدای فیلم هشتگ زده که: هرچه می خواهد دل تنگت بپرس:
#askmeanything
( کانال معلم : یادگیرنده مادام العمر )
نظرات بینندگان
کنندپس هرکسی لایق امکانات وزندگی خوب نیست