یکم آبان ماه در تقویم ما ، روز ملی آمار و برنامه ریزی نام گرفته است .
نقش و ضرورت داده های آماری در تدوین راهبردها، سیاست گذاری ها ،تعیین اهداف و خط مشی ها ، برنامه ریزی ، نظارت ،هماهنگی و هدایت برنامه ها بر اهل فن پوشیده نیست.
بدون داشتن تصویری روشن از واقعیت ها ،شناسایی فرصت ها ، نیازها و تنگناهای اساسی سخن از برنامه یا برنامه ریزی گفتن در حقیقت نوعی ژاژ خواهی است.
چالشی چهل ساله که آموزش و پرورش ایران هنوز از چاره آن عاجز است و دست بر قضا از این ناحیه ، ضربات مهلک و جبران ناپذیری را بر سیستم یا منافع ذینفعان تحمیل کرده است.
سیاست گذاران و برنامه ریزان ارشد کشور به داده آماری آموزش و پرورش به دیده تردید , ابهام یا انکار می نگرند. هنوز هم دولت و مجلس آموزش و پرورش را به آمار سازی یا ارایه داده های غیر واقعی متهم می سازند .گزکی که شوربختانه خود آموزش و پرورش آن را به دست مخالفان آموزش و پرورش دولتی داده است. آقای اللهیار که تا همین دیروز خود را تنها کارشناس ارشد بلامنازع در حوزه برنامه ریزی آموزشی می دانست کجاست تا ببیند آموزش و پرورش را از فرط روزمرگی به چه وضعیتی در حوزه آمار و برنامه ریزی انداخته است؟!
به رغم استقرار بزرگترین سامانه گردآوری و پردازش داده های اطلاعاتی در آموزش و پرورش هنوز هم مرکز نیروی انسانی یا معاونت چاق و چله توسعه مدیریت و منابع وزارتخانه ، آمار متقنی از جمعیت دانش آموزی ، معلمان به تفکیک نوع رابطه استخدامی با توجه به سامانه پرداخت حقوق و دستمزد ،فضاهای آموزشی ، مدارس دونوبته ،ساعات شناور حق التدریس هفتگی مدارس ،تعداد کلاس های دایر به تفکیک شهر و روستا ،اموال منقول و غیر منقول ،شناسه مالکیت مدارس یا مستغلات در دفاتر اسناد رسمی ، دسترسی به سامانه تبت دو واقعه تولد و فوت کودکان لازم التعلیم از وقایع چهارگانه ، شمار واقعی بیسوادان ،کم سوادان ، بازماندگان از تحصیل ،نرخ ماندگاری دانش آموزان در دوره های مختلف تحصیلی از جمله متوسطه اول و دوم ، مدارس و اموال موقوفه متعلق به آموزش و پرورش و... که مورد وفاق سازمان برنامه و بودجه باشد را در اختیار ندارد.
برای نمونه در دو یا چند سال اخیر به رغم از پیش مفروض یا معلوم بودن آمار معلمان بازنشسته یا واجد شرایط برای بازنشستگی ، بی تدبیری های آموزش و پرورش به ویژه در حوزه معاونت توسعه مدیریت و منابع موجب شده است تا میلیاردها تومان به اشتباه از حقوق معلمان کسر و به حساب سازمان مالیاتی واریز شود ؛ سپس برای عودت یا استرداد آن اسباب نارضایتی هزاران معلم فراهم شود. گره ای که به هنگام یا به سهولت با تکیه بر داده های آماری یا حداقل ارسال یک پیامک به معلمان شش ماه قبل از بازنشستگی یا نهایی شدن صدور احکام به راحتی باز شدنی بود حالا با دندان به راحتی باز شدنی نیست.
چرا باید امثال اللهیار ترکمن ها که فخر فروشی و غرور کاذب آنها سقف نمی شناخت با یدک کشیدن چند مشاور پیر و کارکشته با حقوق و مزایای مکفی ، به صف شدن ذیحساب و عامل ذیحساب ، چند سال مدام، معلمان بازنشسته را برای استرداد اضافه مالیات پرداخت شده ، آواره ادارات کنند؟!
چرا باید هنوز بین ادارات کارگزینی آموزش و پرورش استانها و مدیریت بازنشستگی بر سر چگونگی محاسبه احکام معلمان بازنشسته اختلاف معناداری حاکم باشد در حالی که باید به جای دعوا و چانه زنی، قانون فصل الخطاب باشد؟!
از دو حال خارج نیست :
یا کارشناسان ادارات آموزش و پرورش مبتدی و کار نابلد تشریف دارند یا سازمان بازنشستگی دیواری کوتاه تر از آموزش و پرورش نمی شناسند که قانون را بر نمی تابد که در هر دو حالت آموزش و پرورش تنها مقصر اصلی است.
چرا باید آموزش و پرورش پس از برخاستن از یک خواب نوشین دوساله با فروکش کردن همه گیری بیماری کرونا و بازگشایی حضوری مدارس ، ناچار به اخذ آمار روزانه از مدارس برای جبران کمبود معلم شده در برخی از استان ها ، تلفنی به تک تک معلمان بازنشسته زنگ زده ،برای پر کردن کلاس های خالی به آنان التماس کند؟!
آقای اللهیار که تا همین دیروز خود را تنها کارشناس ارشد بلامنازع در حوزه برنامه ریزی آموزشی می دانست کجاست تا ببیند آموزش و پرورش را از فرط روزمرگی به چه وضعیتی در حوزه آمار و برنامه ریزی انداخته است؟!
اگر امروز آموزش و پرورش در حوزه تولید و تحلیل داده آماری خود نزد دولتمردان یا سیاست گذاران و بودجه ریزان به چوپان دروغگو معروف شده است که دیگر کسی فریاد سی ساله او را جدی نمی گیرد ؛ مسببان آن را باید در حوزه های مرکز آمار و فناوری اطلاعات، نیروی انسانی و معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع جست و جو کرد و بس !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به یاد روزی که funny فرمود : صد هزار نیروی مازاد داریم!
آیا فقط همین چالش چهل ساله است؟