برای داشتن جهانی بهتر ، همه کودکان نیاز دارند که رشد کنند ، سالم باشند و استعدادهایشان را شکوفا نمایند. ( یونیسف )
اغلب ما هنگام عبور از خیابان های اصلی شهر ، کودکان کار و کودکان مهاجر را می بینیم که اگرچه از وضعیت آنها متاثر می شویم اما بی توجه از کنارشان عبور می کنیم. گاه توجه یک نفر به این پدیده اجتماعی ، منشا کاری تاثیرگذار می شود و آغازگر راهی نو در مسیر زندگی این کودکان می گردد. اگر به هر دلیل از حضور کودکان مهاجر در مدارس ایرانی ، ممانعت به عمل می آید ، با رفع موانع قانونی ، می توان مجوز تاسیس یک مدرسه خاص یا غیر دولتی را برای اتباع خارجی در بعضی شهرهای ایران صادر کرد تا کودکان غیر ایرانی در آن مدرسه به شکل رسمی تحصیل کنند و کارنامه هم به آنها تعلق گیرد.
آقای حسن گلچین نژاد دزفولی ، مدیر و آموزگار دبستان آیت الله فلسفی دزفول است که دکترای تخصصی برنامه ریزی درسی دارد و در دانشگاه فرهنگیان دزفول نیز تدریس می کند.
این معلم با تجربه ، اوایل سال تحصیلی 99 هنگام عبور از یک خیابان در شهر دزفول ، کنار پیاده رو یک کودک کار افغانستانی را می بیند که بساطی پهن کرده و وسایلی می فروشد و در همان حال در دفترچه ای خطوطی رسم می کرد.
آقای گلچین ، توجهش به نوشته های کودک جلب می شود و با چند پرسش از او متوجه می شود که آرش 9 ساله به مدرسه نمی رود و محل سکونتش همان نزدیکی است و بعد از ملاقات با والدین کودک معلوم می شود که هیچ مدرسه ای آرش را ثبت نام نمی کند. مطابق قوانین ایران ، کودکانی که به صورت غیرقانونی به ایران مهاجرت کرده اند ، از حق تحصیل محرومند و هیچ آموزشگاهی ، کودکان مهاجر غیرقانونی را ثبت نام نمی کند.
این معلم اگر چه قادر نیست راهکاری قانونی برای حل این مسئله پیدا کند اما نمی تواند این کودک را به حال خود رها کند و با عزمی قاطع تصمیم به باسواد کردن او می گیرد.
از آن جایی که فضای مناسبی برای تدریس یافت نمی شود ، آقای گلچین بعد از ظهرها ، کنار همان بساط خرازی ، برای تدریس به این کودک حاضر می شود.
چندی بعد ، کودکان مهاجر دیگری ، به این مدرسه خیابانی اضافه می شوند و استاد ناگزیر ، مکانی دیگر را برای تدریس انتخاب می کند . کلاس مورد نظر در کنار یکی از بوستان های شهر ، جایی که به محل سکونت تعدادی از کودکان نزدیک است ، تشکیل می شود. کلاسی که با آرش شروع شد ، به تدریج با مجیب ، برکت ، ملک ، عسل ، بهاره ، ذبیح و ... به 60 نفر افزایش یافت . در حال حاضر 24 دختر و 36 پسر ، از رده سنی هفت تا چهارده سال در سه پایه اول تا سوم ابتدایی در این کلاس آموزش می بینند.
این کودکان که مهاجر افغانستانی و اندکی پاکستانی هستند ، اغلب به دلیل مشکلات اقتصادی ، با دست فروشی یاریگر خانواده هستند اما با تمام مشکلات ، از شرکت در این کلاس خیابانی استقبال می کنند.
انعکاس این خبر در فضای مجازی و رسانه ها بازتاب گسترده ای داشته است و اغلب مردم ، این حرکت انسان دوستانه را مورد حمایت قرار می دهند. تلاش های خالصانه استاد گلچین ، از طرف آموزش و پرورش دزفول ، فرهنگیان و خیرین ، مورد حمایت قرار گرفته و گاه کمک های مالی هم ارسال می کنند.
مشکلات موجود در مدرسه خیابانی
متاسفانه این فضای آموزشی فاقد هر گونه امکانات است . کلاس های مجزا ، میز و نیمکت ، آبخوری و سرویس بهداشتی ، ابتدایی ترین نیازهای یک فضای آموزشی است که در این مکان اصلا وجود ندارند.
تنها مدرس این مدرسه ، استاد گلچین است که بی هیچ چشم داشتی ، علاوه بر تدریس رایگان ، لوازم تحریر ، لباس ، کفش و کیف نیز برای کودکان فراهم می کند. اگر چه کمک های مردمی ، موجب دلگرمی است اما این کمک ها و تشویق های زبانی ، کافی نیست. کودکان مهاجر هم حق زندگی بدون خشونت و عدالت آموزشی را دارند و حق دارند از کودکی خود لذت ببرند و در کنار همکلاسی های خود ، آموزش ببینند.
اصلی ترین نیاز این کودکان ، نیروی کمکی برای تدریس و ایجاد سر پناه مناسبی برای تشکیل کلاسهاست که تاکنون در این موارد هیچ پیشنهاد مناسبی ، از طرف مسؤلین ارائه نشده است.
کلاسی 60 نفره و تدریس سه پایه تحصیلی با یک مدرس ، کاری بسیار دشوارست به خصوص که این کودکان دوره پیش دبستانی را هم نگذرانده اند.
مشکل دیگر عدم ارائه کارنامه تحصیلی به این کودکان است. تا زمانی که آنها به عنوان دانش آموز در سامانه دانش آموزی « سیدا » ثبت نام نشوند ، نمی توان کارنامه ای برای آنها صادر کرد.
عدم دریافت کارنامه ، این کودکان را بی انگیزه می کند زیرا تلاشی که برای باسوادشدن می کنند ، نتیجه ملموسی ندارد که موجب تشویق آنها شود . استاد گلچین که این اقدام انسان دوستانه را آغاز کرده است و با تمام سختی ها ادامه می دهد ، قصدش مبارزه با جهل و بیسوادی و پیشگیری از بزهکاری در جامعه است . هر چند با موانع قانونی که سر راهست ، شاید نتیجه مطلوبی حاصل نشود اما باور دارد که تلاش برای تغییر و دستیابی به هدف ، ارزشمند است .
به راه بادیه رفتن به از نشستنِ باطل
که گر مراد نیابم به قدرِ وسع بکوشم
پیشنهاد و راهکاریی برای رفع مشکلات
به نظر این استاد ، سفیران افغانستان و پاکستان در ایران و مسؤل امور بین الملل وزارت آموزش و پرورش ایران و مجلس شورای اسلامی در قانونی کردن آموزش اتباع بیگانه ، می توانند نقش موثری داشته باشند.
وی پیشنهاد می دهد :
اگر به هر دلیل از حضور کودکان مهاجر در مدارس ایرانی ، ممانعت به عمل می آید ، با رفع موانع قانونی ، می توان مجوز تاسیس یک مدرسه خاص یا غیر دولتی را برای اتباع خارجی در بعضی شهرهای ایران صادر کرد تا کودکان غیر ایرانی در آن مدرسه به شکل رسمی تحصیل کنند و کارنامه هم به آنها تعلق گیرد.
امروزه پدیده مهاجرت ، یک پدیده جهانی است که بسیاری از کشورها با آن روبه رو هستند . سامان دهی وضعیت مهاجران بخشی از وظایف دولتهاست . مجوز حق تحصیل به کودکان هم بخشی از این ساماندهی است.
نهادهای بین المللی مانند سازمان یونیسف که حمایت از کودکان را از وظایف خود می دانند ، انتظار می رود با دولت ها تعاملی سازنده ایجاد کنند و مقدمات قانونی شدن حق تحصیل اتباع بیگانه را در کشورها فراهم سازند.
به یاد داشته باشیم این مهاجرت ها اگر چه غیرقانونی است اما از سر ناچاری است. در سرزمینی که جنگ و خشونت و عملیات انتحاری ، فرصت زندگی را از کودکان گرفته است ، در کشوری که مدرسه و دانشگاه هم از بمب گذاری ها در امان نیستند ، در سرزمینی که بوی مرگ می دهد ، خانواده ها ناگزیر به مهاجرت غیرقانونی تن می دهند . اگر شرایط کشور خودشان عادی بود هرگز به این سفر پر خطر و زندگی در دیار غربت اقدام نمی کردند.
مهاجران افغانستانی ، در ایران بسیاری از مشاغل سخت را با دستمزد اندک می پذیرند و از بیمه و دیگر مزایای اشتغال بی بهره اند . نوجوانان مهاجر نان آور خانواده اند. با تمام این سختی ها ، دور از عدالت است که کودکان آنها از حق تحصیل محروم گردند. ایجاد راهکار قانونی برای حل این معضل ، عزمی دو جانبه می خواهد .
سفیر افغانستان در ایران و نهادهای قانونگذاری ایران می توانند راهکاری قانونی برای رفع این مشکل بیابند . راه پیش گیری از آسیب های اجتماعی ، نه در حرف و شعار که در عمل به اثبات می رسد .
« دو صد گفته چون نیم کردار نیست »
دنیای پاک کودکان را با زد و بندهای سیاسی ، آلوده نکنیم . کودکان هیچ نقشی در جنگ افروزی های منطقه نداشته اند. آنها طرفدار صلح و دوستی هستند . کودکان مهاجر هم حق زندگی بدون خشونت و عدالت آموزشی را دارند و حق دارند از کودکی خود لذت ببرند و در کنار همکلاسی های خود ، آموزش ببینند.
حال که وضعیت کشور همسایه دگرگون گشته و آزادی های معمولی را هم به بند کشیده اند ، موج مهاجرت ها نیز افزایش یافته است . اکنون در کشور ما ضرورت سامان دهی به وضعیت تحصیلی اتباع بیگانه ، بیشتر احساس می شود. کودکان مهاجر در کنار جاده ، چشم به راه همت مسولان هستند.
آرش ها ، مجیب ها ، فیصل ها و برکت ها چشم به راهند تا شیوه ای قانونی برای تحصیل آنها در ایران فراهم گردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
انجام این گونه فعالیت های به ظاهر کوچک مانند شمعیست در تاریکی و وجود آن یک کور سوی امید است .
به امید فراگیری و بهبود شرایط. به قول نویسنده:
به راه بادیه رفتن به از نشستنِ باطل
که گر مراد نیابم به قدرِ وسع بکوشم
حدود 12 سال پیش که افغانیها رو می گرفتن با ترس و هراس تو مسجد آموزش می دیدیم ایرانی هم بود عین همین کم کم 60 نفر شدیم ایرانیها هم یه وقتی میامدن. بعد مسجدیها نمیذاشتن کلید گرفتیم رفتیم مدرسه . چهارم و پنجم رو تو یک کلاس درس میداد. تعدادمون زیادتر شد رفتیم یه مدرسه نوساز بعدالظهرها که مدرسه تعطیل بود میرفتیم. بعد مدرسه نذاشت رفتیم کنار خیابون رخ مسجد و توی بیابون باز از نو مسجد رفتیم با مهر کانون صالحین بهمون کارنامه دادن البته بهمون گفته بودن که اعتباری نداره بعد تعیین سطح می شدیم و خوردیم به اجازه ثبت نام افغانیها. بعد مدرسه چند برابر مسجد پول خواست از نو رفتیم مسجد چون اونجا یا مجانی بود یا خیلی کم پول می گرفت آقای زعفرانی خدا خیرش بده. مدرسه قیمت رو آورد پایین اقای زعفرانی به فکر پول نبود و با ما افغانیا مثل آدم برخورد میکرد اونجا مسجد مهراباد رودهن بود. چند سالیه درس رو ول کردم ولی باعث شد تا دهم بخونم فقط ایشون رو یه بار پارسال تو یه مسجد دیگه دیدم که هفتم تا یازدهم رو همزمان درس میداد