اخیراً یک پیام واتساپی به ظاهر ساده از یک مدیر مدرسه -که در واقع یک نامه مجازی خطاب به دانشآموزان است- به دستم رسید که از مشاهدهی محتوای نازل و فحوای باطل آن، متحیر شدم.
مدیر مدرسه در این نامهی مجازی، به جای معرفی "سامانهی ثبتنام کتب درسی"، یک لینک خودساخته را معرفی کرده و نام آن را "لینک پرداخت هزینه ثبتنام کتابهای درسی و سایر هزینهها" گذاشته و از دانشآموزان خواسته است که فقط از طریق آن اقدام به خرید کتب درسی کنند.
وی از همان ابتدا با پیشبینی اینکه ممکن است تعدادی از دانشآموزان و اولیای آگاه و آزاد اندیش مطیع دستور ناصواب وی نشوند و مسیر دیگری برای تهیهی کتاب درسی انتخاب کنند و یا در پرداخت پول مورد نظر وی تعلل نمایند، مستقیماً لحن فشار و اجبار و تحکّم و تهدید را برگزیده و برای آنها خطّونشان کشیده است! حتی طوری سخن گفته است که انگار پرداخت "پول کتاب" از تهیهی خودِ کتاب مهمتر است. او ظاهراً چنان غرق در ایدهآل خود بوده است که حتی به این مهم توجه نکرده که شاید بعضیها اصلاً نتوانند مبلغ مورد نظر وی را پرداخت نمایند و مجبور شوند برای تأمین آن، دست نیاز به سوی دیگران دراز و تخلف او را ناخواسته افشا کنند.
در قسمت آغازین این نامهی مجازی چنین آمده است: "رسید پرداخت را حتما پرینت کرده و روز تحویل کتاب همراه خود داشته باشید ، بدون رسید پرداخت کتاب به شما تحویل داده نخواهد شد".
تحمیل هزینهی پرینت و تهدید به عدم تحویل کتاب در صورت همراه نداشتن رسیدِ پرداخت و تشویش ذهن دانشآموزان، از جمله نکات قابل تأمل در این جملات آغازین است.
در بند بعدی نامه آمده است:
"هریک از موارد بالا را ناقص یا اشتباه نوشته باشید در روند تحویل کتاب قطعا به مشکل خواهید خورد و مدرسه هیچ گونه مسئولیتی بر عهده نخواهد داشت".
منظور ایشان از "موارد بالا" مشخصات و اطلاعات فردی، از قبیلِ نام، نامخانوادگی، نام پدر، نام کلاس و شماره موبایل دانشآموزان است. همان مواردی که همه یا تعدادی از آنها بر اساس سوابق دانشآموزان در سامانهی ثبتنام کتب درسی موجود است و در صورتی که تهیه کتاب از طریق همین سامانه انجام گیرد، نه نیاز به نوشتن آنها وجود دارد و نه فرض اشتباه نوشتن آنها درست است. اما این خانم مدیر با منحرف ساختن دانشآموزان از مسیر درست ثبتنام کتب درسی، مرتکبین خطا و اشتباه را به بروز مشکل هشدار می دهد و با کمال پر رویی و وقاحت از خودش نیز سلب مسئولیت مینماید و میگوید:
اگر کسی آنها را اشتباه نوشته باشد، قطعاً به مشکل خواهد خورد و "مدرسه [نیز] هیییییچگونه مسئولیتی بر عهده نخواهد داشت"! و این از عجایب روزگار است که؛ همان کسی که منشاء مشکل است، هیییییچگونه مسئولیتی را نمیپذیرد! به امید روزی که اجرای دقیق و صحیح قوانین، فوق جمیع واجبات قرار گیرد و سرپیچی از آن، جزو ننگآمیزترین محرمات شمرده شود .
در ادامهی نامه تأکید کرده است:
"فقط به دانش آموزانی کتاب داده خواهد شد که از طریق لینک [مورد نظر وی] اقدام به پرداخت کردهاند و تمام موارد بالا را کامل نوشته باشند".
اما نکتهی مهم و آخر این نامه، توهین آشکار به شعور اولیا و دانشآموزان و حتی نهاد آموزشوپرورش است:
"نکته مهم و آخر؛ با توجه به بخشنامه آموزش و پرورش دانشآموزانی که در امتحانات خردادماه حتی در یک درس به هر دلیلی غایب باشند اجازه ثبت نام در پایه بالاتر را نخواهند داشت پس حتی اگر پول کتاب را واریز نمایید ولی در امتحانات خرداد ماه حتی در یک درس غیبت کنید از لیست کتاب و ثبت نام سال بعد حذف خواهید شد پس واریز هزینه کتاب دلیل بر ثبت نام شما در پایه بالاتر نخواهد بود."
وقتی در نظام آموزشی ما نه غیبت در یک امتحان بلکه غیبت یک ترم دانشآموز نیز نادیده گرفته میشود و دانشآموز با هشت جلسه غیبت در آزمون و هشت تجدید نیز، در شهریور ماه دوباره امتحان میدهد و امکان ارتقاء به پایه بالاتر را دارد، سخن گفتن از حذف دانشآموز از لیست کتاب و مردود دانستن وی به خاطر یک جلسه غیبت و مستند کردن این مزخرفات به بخشنامهی اداره، یاوهگویی آشکار است! و درد این است که دانشآموزان این را میفهمند و هر چند آن را به عنوان یک رفتار رندانه نمیپسندند اما یاد میگیرند که یاوهگویی و مهملبافی نیز راهیست برای نیل به مقصود!
اما با توجه به اینکه مردم آگاهند و احتمالاً کسانی هستند که به این دستورات تهدیدآمیز و شبههبرانگیز اعتنا نکردهاند، مدام پیامهای کوتاهی از طریق واتساپ فرستاده و به تهدیدات خودش ادامه داده است": فقط با لینک مدرسهی ... اقدام به واریز پول نمایید. در صورت بسته شدن سایت ثبتنام مدرسه هیچ مسئولیتی در قبال دانشآموزانی که دیر اقدام کردهاند نخواهد داشت".
او یکشنبه ۹ خرداد طی پیام کوتاه دیگری نوشته است: " آخرین مهلت واریز پول برای کتاب، بیمه حد اکثر تا ۱۵ خرداد. اگر پول پرداخت نکنین، بی کتاب میمونین".
چهارشنه ۱۲ خرداد نیز پیام کوتاه دیگری به دانشآموزان ارسال و با عبارات متفاوتی زبان به تهدید آنان گشوده و به تشویش ذهنشان پرداخته است: "کسانی که پول با لینک مدرسه واریز نکردن، از نمره انضباط آنها کم خواهم کرد. دانشآموزان با نمره انضباط پایین را سال دیگر در مدرسه ثبتنام نمیکنیم. این آخرین اخطار میباشد".
و اما؛
۱) اگر من به جای این خانم مدیر بودم، هزینهی واقعی کتب درسی را -که به ترتیب ۷۱۵۰۰، ۵۱۹۰۰ و ۶۴۵۰۰ تومان برای پایههای هفتم، هشتم و نهم دختران است- اعلام مینمودم نه ۱۰۵ هزار تومان و این همه داستان. و اگر بنا بود مبلغی از این پول را به عنوان حق بیمه دانشآموزی یا کمک به مدرسه دریافت کنم، حتماً شفافسازی میکردم.
۲) اگر من مدیر آن مدرسه بودم، صفحهی جداگانهای طراحی و دانشآموزان را با ارسال پیامهای پی در پی مجبور به خرید کتاب از آن سامانهی خودساخته نمیکردم و برای تهیهی پرینت، راه کافینت را نشانشان نمیدادم و برایشان هزینهتراشی نمیکردم!
(توصیهی آموزشوپرورش نیز این بوده که تهیه کتاب از طریق سامانه خرید کتب درسی توسط دانشآموز انجام پذیرد و یا اینکار به صورت گروهی از طریق مدرسه انجام شود و در هر صورت از ارجاع دانشآموزان به کافینت خودداری گردد).
۳) آشکار است که طلب پول از دانشآموز، به هیچوجه، وجههی مناسبی برای مدرسه ندارد حتی با شفافسازی. بنابراین اگر من مسئول آن مدرسه بودم، در این شرایط کرونایی، از طلب پول از دانشآموزان خودداری میکردم و تشویشی بر تشویشهای متعدد خانوادهها نمیافزودم.
۴) مدرسه یک نهاد خدمترسان است. مدیر مدرسه نیز به یمن وجود دانشآموز، در آنجا شاغل است و وظیفهاش خدمترسانی در چارچوب قانون است. لذا با آگاهی به همین مسئله، اگر من مدیر آن مدرسه بودم، خودم را در جایگاه خادم دانشآموز میدیدم و قلمم را به تکریم دانشآموز میچرخاندم و در سخنان خود، از بکارگیری ادبیات تحکمی و الفاظ تهدیدآمیز خودداری میکردم.
۵) اگر قرار بود بخشی از مبلغ خواسته شده را، به عنوان کمک مالی در نظر بگیرم و در ردیف درآمدهای مدرسه قرار دهم، شرط داوطلبانه بودن این کار را اعلام میکردم و از هرگونه اجبار و ارعاب دوری مینمودم.
۶) زمانی باید از اشخاص انتظار کمک مالی داشت که استطاعت لازم را داشته باشند. دانشآموزانی که با صدقات مردم روزگار میگذرانند، نه تنها نباید از آنها پولی به عنوان کمک به مدرسه گرفت، بلکه پول کتابشان را هم باید داد.
۷) هدایت اجباری دانشآموز به کانالی غیر از مسیرهای قانونی مشخص شده برای تهیهی کتاب درسی و توسل به زور و اجبار و ارعاب برای نیل به مقصود، مصداق بارز تعدی به حقوق دانشآموز و اجحاف در حق وی و سلب آزادیهای اولیه از اوست. وقتی دستگاه آموزشوپرورش دانشآموز را آزاد گذاشته که حتی میتواند کتاب نخرد و از کتب درسی سنوات قبل استفاده کند، تقلّا برای واداشتن دانشآموز به خرید کتاب از کانال خودساخته، دلیلی جز جمعآوری پول نمیتواند داشته باشد. وچه فرجام بدی خواهد داشت جامعهای که در آن، آزادیهای اولیه دانشآموز به پای انگیزههایی اینچنین حقیر قربانی شود!
۸) سالهاست که حق آموزش رایگان در کشور به محاق رفته و با گسترش مدارس خصوصیِ پولی و قطع سرانهی دانشآموزی و پولیسازی مدارس دولتی، پا بر روی اصل ۳۰ قانون اساسی گذاشته شده که این رخداد، فشار مضاعفی بر خانوادههای کم درآمد و فقیر وارد کرده است. اگر من جای آن خانم مدیر بودم، با در نظر گرفتن این فضای تحریم و تورم و گرانی و تنگناهای اقتصادی، با چنین ادبیات تند و تهدیدآمیزی با دانشآموز سخن نمیگفتم و حریم ذهن کوچک او را مورد هجوم قرار نمیدادم و خاطرش را پریشان و مشوش نمیکردم.
۹) امیدوارم آن خانم مدیر محترم و همفکران وی یکبار دیگر به توصیههای آموزشوپرورش گوش دهند و ممنوعیت دریافت هرگونه وجه اضافی و ممنوعیت ارجاع دانشآموز به کافینتها و ممنوعیت درخواست ارائه نسخه چاپی (پرینت) برگ سفارش کتاب درسی را ملاحظه فرمایند و ببینند که عبور از این ممنوعیتها، پیگرد قانونی دارد.
۱۰) جای خالی صداقت و مهربانی در نامهی مجازی و سلسله پیامهای این مدیر مدرسه کاملاً مشهود است. خروجی مدارسی با چنین مدیران بیعاطفه و جبّار و فریبکار و مستکبر و زورگو و قانونگریز، جز فریبکاری و خدعهگری و بیرحمی و جباریّت و قانونستیزی و مسئولیتگریزی نخواهد بود.
۱۱) به امید روزی که اجرای دقیق و صحیح قوانین، فوق جمیع واجبات قرار گیرد و سرپیچی از آن، جزو ننگآمیزترین محرمات شمرده شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
۱- خلاف بیانات مسئولین خدمتگزار، مدیر مجبور به گرفتن مبلغ کمک به مدرسه است و اگر بگوید اختیاری است کسی کمکی پرداخت نمیکند.
۲- مدیران، دانشآموزان را به هر شکلی تهدید میکنند تا خرید کتاب را جدی بگیرند.
۳- واقعا اگر شما مدیر بودید مواردی را که گفتید میتوانستید انجام دهید؟! انگار نمیدانید که مدیر ابزاری بیش نیست و اختیاری و توانی ندارند و خود از جانب اداره با انواع بخشنامهها و دستورات تهدید میشود.
۴- مشکلات و تخلفات و کلاهبرداریهای در مدارس ایران آنقدر بزرگتر و بیشتر است که این اتفاقات قابل چشمپوشی است.
۵- از دید آموزش و پرورش، مدیر خوب؛ مدیری است که آمار قبولی بالایی بدهد و گوشبهفرمان مسئولان بالادستی باشد.
پرسنل زن، متاسفانه کوچکترین انعطافی در انجام وظیفه ندارند و شبیه یک ربات، عمل می کنند.
دست شما درد نکند ولی به نظرتان کمی تند نرفته اید؟