حادثه آن قدر تکان دهنده و غیر قابل باور بود که جامعه را در شوک و بهت فرو برد . قتل پسری 47 ساله توسط پدرش و این همه فاجعه نبود. پس از خوراندن داروی بیهوشی به فرزند توسط پدر با همکاری مادر ، وارد کردن ضربات متعدد کارد توسط پدر بر قلب پسر تا مطمئن شود کشته شده است و پس از آن ، قطعه قطعه کردن بدن مقتول برای به راحتی خارج کردن بدن تکه تکه شده فرزند از خانه .
و باز هم این همه ماجرا نبود، پدر چنین جنایتی را در سالهای نه چندان دور با داماد و دختر خود هم کرده بود.
گرچه سخت و گزنده است ولی باید گفت و تحلیل کرد و درمان پیدا کرد بر این درد جانسوز جامعه کنونی ما که از شدت تلخی ، سایر زخمهای عمیق پیکره اجتماع ما را تحت الشعاع قرار داده است .
آیا می شود این حادثه را به مسائل فردی تقلیل داد و از خصوصیات اخلاقی پدر یا پسر و دختربه عنوان فاکتورهای اصلی وقوع جنایت ، صحبت به میان آورد ؟
علت رفتارهای غیرعادی از نگاه دورکیم
دورکیم جامعه شناس معروف فرانسوی و بنیانگذار جامعه شناسی ، علت همه رفتار های غیرعادی را در محیط جست و جو می کند و در نهایت عقیده دارد که جرم یک پدیده طبیعی و اجتماعی است و همچنین ایشان معتقد است که بین جرم و فرهنگ محل وقوع جرم ارتباط وجود دارد .
از خانه پدری تا خانه اکباتان
احمد زیدآبادی ، روزنامه نگار در واکنش به چنین جنایت تکان دهنده ای و با مقایسه نحوه برخورد حامیان نهاد قدرت با یک فیلم در سالهایی نه چندان دور ، که چنین جنایتی را در اندازه ای کوچکتر به نمایش درآورده بود ، می نویسد :
" وقتی فیلم "خانۀ پدری" ساختۀ کیانوش عیاری مجوز اکران گرفت، رسانههای حکومتی به خشم آمدند و ساخت این فیلم را اقدامی علیه فرهنگ ایرانی و اعتقادات مذهبی مردم قلمداد کردند .
در واقع، آنچه خانۀ پدری به نمایش میگذاشت ، قتلِ دختری جوان توسط پدرش به ظن ارتباط نامشروع در حدود یک قرن پیش بود، در حالی که این رسمِ بیرحمانه ، نه فقط در آن دوران که تا همین دهههای اخیر نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران جاری بود و هنوز هم کم و بیش و به صورتی عمدتاً اعلام نشده جریان دارد .حادثهای که خانۀ پدری از اقدامی در صد سال پیش به تصویر میکشید ، در مقابل جنایتی که در هفتههای اخیر در شهرک اکباتان رخ داده است، رنگ میبازد!
در خانۀ پدری، مردی سنتّی از بیم آبروریزی، دخترش را به قتل میرساند، اما از ارتکاب قتل سخت متأثر است و آن را به عنوان رازی مگو از همسر و دیگر اعضای خانوادهاش پنهان میکند . در جنایت اکباتان اما بدون آنکه پای آبروریزی در میان باشد ، پدر و مادری با قساوت فرزند خود را میکشند و بعد جسدش را تکه تکه میکنند و اجزای آن را به زباله دانی میاندازند و پس از افشای ماجرا نیز نه فقط اظهار ناراحتی و ندامت نمیکنند بلکه با افتخار به قتل دختر و دامادشان نیز اعتراف میکنند."
از نشانه های جامعه ی سالم و بیمار از نگاه شهید مطهری
آمار بالای پرونده های دادگاه ها و زندانیان و حجم خشونت و بزهکاری موجود در جامعه از نشانه های یک جامعه ی بیمار است که مدت ها است باعث نگرانی فعالین اجتماعی و فرهنگی شده است . شهید مطهری، که کتابهای وی در اکثر دانشگاه ها به عنوان منبع مورد اعتماد تعلیم دین ، تدریس می شود ، نشانه جامعه سالم را همدردی افراد آن جامعه با یکدیگر می داند :
" جامعه با هر نظام و سیستمی اداره بشود، یك نوع ارگانیزم مخصوص خواهد داشت . پیكر، سلامت و بیماری دارد ، جامعه نیز سلامت و بیماری دارد . پیكر تولد و رشد و انحطاط و موت دارد ، جامعه نیز همین طور است ؛ پیكر اگر سالم باشد بین اعضای آن همدردی هست ، جامعه نیز اگر سالم و زنده و دارای روح اجتماعی باشد ، همین طور است . "
زنگ خطر پیامد بحران های اجتماعی جامعه ، مدت زیادی است که توسط جامعه شناسان و آگاهان به علوم رفتاری و مردم شناسی به صدا در آمده است ولی گوش شنوایی در بین تصمیم سازان و تصمیم گیران کلان مملکت وجود نداشته و حتی اراده ای هم برای شنیدن نیست .
اثر خشونت جامعه بر خانواده
احمد بخارایی جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت و گو با روزنامه آفتاب یزد می گوید :
" من پیشبینی کرده بودم که خشونتهای جامعه گریبانگیر نهاد خانواده هم خواهد شد . به نظر من پدیدهها ، پدیدههای تاسف باری هستند اما غیر منتظره نیستند . حتی اگر از نگاه روانشناسی هم به این موضوع نگاه کنیم ، هرم مازلو و سلسله نیازها میگوید مگر میشود آدمی که در معیشتش با مشکل مواجه میشود مملو از خشم نباشد؟ 70 درصد از جمعیت در سه دهک پایین و فقیر قرار گرفتهاند و اکثرا تحت پوشش هیچ سازمان و نهادی نیستند و رها شده اند . بسیاری از سیاستمداران و مسئولان درکی از این سوال ندارند . بیعدالتی، اختلاف طبقاتی شدید، احساس تبعیض و... آدمها را به خشونت وادار میسازد. خشونت، اشکال مختلفی دارد که در جامعه ما چاشنی هر امری شده است. جامعه ما دوقطبی است و معیشت مردم به صورت ساختاری با مشکل مواجه است . با در نظر گرفتن تمام سناریوهای این قتل بازهم ما به این خمیر مایه مشترک میرسیم که دیالوگ و گفت و گوی درست در جامعه ما صورت نمیگیرد . جامعهای که در آن گفت و گو صورت نپذیرد جامعه هیجانی است . جامعه ما اتمیزه شده است و هر فرد تنها به فردیتش اتکا دارد. جامعه ما به جامعه سنتی ناکارآمد تبدیل شده است. این مهمترین مسئله است که باید مورد بررسی قرار بگیرد ."
خطر فروپاشی اجتماعی
دیگر فرصتی نمانده که همچنان ، مسئولان بخواهند خود را کنار کشیده و دوباره بازی کی بود کی بود را در بیاورند . الان دیگر زمان شنیدن صدای این دلسوزان جامعه و راهکارهای علمی آنان است .
آمار بالای پرونده های دادگاه ها و زندانیان و حجم خشونت و بزهکاری موجود در جامعه از نشانه های یک جامعه ی بیمار است که مدت ها است باعث نگرانی فعالین اجتماعی و فرهنگی شده است .
خطر فروپاشی اجتماعی ، براثر رواج انحرافات و آسیب های اجتماعی جدی است . حمیدرضا جلایی پور، استاد دانشگاه به تشریح این شرایط ( در بازه زمانی سال های 76 تا 84 ) درمقاله خود پرداخته است :
" فروپاشی" به سه معنا درعرصه عمومی ایران به کار می رود. اول فروپاشی به معنای فروپاشی اجتماعی است. براساس این دیدگاه، جامعه ایران درخطر و معرض فروپاشی اجتماعی است . زیرا در این جامعه آن دسته از نهادهای اجتماعی که امر " کنترل اجتماعی " را به عهده دارند ( مانند نهادهای خانواده ، مذهب، آموزش ، قضا و امنیت ) به درستی کار نمی کنند و ارزش ها وهنجارها در جامعه مراعات نمی شود و انحرافات و آسیب های اجتماعی رواج پیدا کرده است . لذا در چنین جامعه ای ، شاخص هایی چون میزان رشد فزاینده ی اعتیاد ، خودکشی، جرم و جنایت ، خشونت خانگی ( علیه زنان، دختران و کودکان ) ، سستی در روابط خانواده ، طلاق ، فحشا ( خصوصا افزایش تعداد دختران فراری) ، کودکان و زنان بی سرپرست ، بیماران هپاتیتی و ایدزی ، بی اعتمادی فزاینده در زندگی روزمره و بیکاری بسیار بالا است . از این رو گفته می شود ، چنین جامعه ای درست کار نمی کند و فرو پاشیده است . "
راه حل خطرفروپاشی اجتماعی
وی راه برون رفت از این خطر بزرگ اجتماعی را ، شهروند سازی و شهروند داری و التزام دولت به ارزش های برابری و آزادی و رعایت دمکراسی و حقوق بشر در اداره جامعه می داند :
" اگر دولتها از طریق آموزش و پرورش و سازمان های غیر دولتی ( و سایر نهادهای فرهنگ ساز مثل رسانه های عمومی ) شهروندسازی نکنند ، یعنی افرادی را تولید نکنند که آنچه را که برای خود می خواهند برای دیگری بخواهند ، به حقوق و عزت دیگران احترام بگذارند ، برای کاهش رنج دیگری از خود گذشت نشان دهند ، به قانون احترام بگذارند ، جامعه باخطر روبه رو است . غیر از تربیت شهروند، شهروند داری یک وظیفه محوری دولت است که جز با التزام دولت به ارزش های برابری و آزادی ، سازو کارهای دمکراسی ، حقوق بشر و قانون در اداره ی افراد جامعه ، میسر نمی شود و از نظر دورکیم دولتی که تربیت شهروند و شهروند داری نکند و در رعایت حقوق برابر افراد جامعه بی اعتنا باشد ، دولتی غیراخلاقی و فاقد اقتدار است . "
افراد جامعه دل نگران آینده و وضعیت نابسامان حال حاضر هستند ، امید آن را داریم که مسئولین متعهدانه ، به مشکلات مردم رسیدگی کرده و دیگر شاهد حوادث ناگوار نباشیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سربازان گمنام عرصه فرهنگ صمیمانه براتون ارزوی موفقیت دارم