۱۰ خرداد روز مبارزه با دخانیات است و ما طبق روال ماضی در حال برگزاری امتحانات نهایی حضوری هستیم. دانشآموزی که در جلسات قبلی سابقه تقلب دارد امروز نیز ناآرام بوده و کشتی بحرانزدهاش در دریای طوفانی احساسات مشوش و متلاطم است!
در تایمهای آغازین به بهانه سرویس بهداشتی در تلاش است تا یادداشتهای احتمالی را که در دور و اطراف حیاط مدرسه چال کرده با خود به داخل جلسه بیاورد. چنان ادای آدمهای مریض را در میآورد که ناچارا اجازه خروج میدهم. بازدید کننده از سازمان دارم و متوجه بازگشت دانشآموز ناآرام نمیشوم. ما تاوان کدامین گناه نکرده و تقاص کدامین پل شکسته در طول و عرض جغرافیا را پس میدهیم؟
یک ربع مانده به پایان امتحان یکی از اساتید مراقب که حافظ و شیفته نهجالبلاغه بوده و انسانی بهغایت شریف و صبور میباشد ناچار میشود برای حفظ حرمت امتحانات و پاسداری از ناموس آموزش و پرورش به دانشآموزی که یادداشتهایش را هتاکانه دور خود چیده است تذکر دهد. به خاطر تمرد دانشآموز خاطی یادداشتها و ورقه وی برای بار دوم از او گرفته میشود.
جان مطلب آن که خاطی به جای احساس ندامت و عذرخواهی با صدای رسا به استاد توپیده و میگوید: چقدر میگیری خشکه حساب کنم؟
از دانشآموز خواسته میشود که جیبهایش را خالی کند، از کلکسیون سیگار و فندک و.... رونمایی میشود !
متأسفانه دانشآموز ۱۸ ساله ما از هم اکنون تمام راهها و کوره راههای رسیدن به هدف با زیر پا گذاشتن هنجارها را فوت آب بوده و به راحتی پردهدری می کند و اصولا برایش هدف وسیله را توجیه مینماید. این زنگ خطری جدی برای فروپاشی تدریجی اخلاق، و جا دارد دلسوزان امر به جای کتمان این مشکلات رفتاری و معضلات اخلاقی دنبال رویارویی واقعبینانه با این رویه نامیمون بوده و پس از آنالیز مشکل به فکر چارهاندیشی برای کنترل و کاهش سقوط آزاد اخلاقی فعلی باشیم.
خاصه آنکه در امتحانات کرونایی فعلی که به شکل الکترونیکی در حال برگزاریست، بر اساس گفته ها و شواهد ، بسیاری از دانشآموزان در حال تقلب و تخلف جدی هستند و عمق فاجعه زمانی عریانتر خواهد شد که سال جدید آموزشی در کلاسهای حضوری با رویه دوم واقعیت مواجه گردیم.
نکته آخر اینکه یاد مطلبی تبلیغی از فرشاد اوجانی دبیر خانه کارگر کرج میافتم که مضمون آن بیارتباط با موضوع ما نیست:
" فرزندانمان را قضاوت نکنیم،
ما بابت سرگرمی جوانان و نوجوانانمان درون محلهها چه کردیم؟!
اگر امروزه جوانانمان هنجار شکنی میکنند عملکرد بد مدیران و ماست.
ما میتوانیم پیست موتور سواری، ماشین سواری، دوچرخه سواری و... احداث کنیم. ما میتوانیم بودجههای فرهنگی را طوری تنظیم کنیم که محلهمحور و اخلاقمحور باشد."
خلاصه آن که بهتر است به جای گفتاردرمانی و گرفتن ژست آدم حسابی و حق به جانب سعی کنیم با رفتار خود کارگاه مجسم اخلاق برای نوجوانان و جوانان باشیم.
به راستی گمشده جامعه امروز ما چیست؟
ما تاوان کدامین گناه نکرده و تقاص کدامین پل شکسته در طول و عرض جغرافیا را پس میدهیم؟
برای حصول یک زندگی شرافتمندانه چه باید بکنیم؟
صد البته قطعاً در این پروسه معیوب تمام قصورات متوجه حاکمان نیست. اضطراب، استرس، منفعتطلبی شخصی به جای توجه به منافع عامه و تنزل امید به زندگی ، خمیرمایه زندگی اکثریت شده است.
خلاصه شرافت قربانی منفعت، و رفاه عمومی، آرامش و آسایش عامه، گروگان بیکفایتی شده است و بخشی از قصورات قطعا متوجه آموزش و پرورش ناکارآمد ماست.
( مجسمه فیلسوف، ریاضیدان و شاعر ایرانی، عمر خیّام نیشابوری در تاریخ 11 فروردین 95 در دانشگاه ایالتی اوکلاهاما رونمایی شده و از این تاریخ در این دانشگاه قرار گرفته است. این اقدام بیسابقه با حمایت دولتمردان ایرانی در آمریکا انجام شده است )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ادامه در پست زیر
در جوامعی که ساز وکارهای اجتماعی از عمل اخلاقی فرد حمایت نمی کنند و از طرفی قادر به مجازات شکنندگان حریم اخلاقی جامعه نیستند اخلا ق اجتماعی و فضیلت های جمعی، گمشده بزرگ این جوامع خواهند بود.
صدافسوس ما گرفتار همین حادثه ایم...