سند تحول بینادین آموزش و پرورش مهم ترین متن زیربنایی وزارت آموزش و پرورش است و کلیه فعالیت های آموزشی و پرورشی باید براساس این سند باشد .
" سند تحول بنیادین آموزش و پرورش " از دیدگاه تدوین کنندگان آن باید « به منزله چتری بر تمامی سیاست گذاری ها، تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های خرد و کلان آموزش و پرورش » باشد . از این رو این سند هم به تصویب شورای عالی آموزش پرورش (29 بهمن تا اول اسفند 1388) و شورای عالی انقلاب فرهنگی ( شهریور 1390) رسیده است که دو مرجع تعیین سیاست های فرهنگی و آموزشی و پروشی کشور می باشند و اسناد تحولی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران باید برای مبنای سند قرار گیرند . با توجه به تجربیاتی که در سال های گذشته در مورد تربیت دینی صورت گرفته است دخالت مستقیم بیشتر باعث سرخوردگی جوانان شده است و تعریف چنین جایگاهی برای آموزش و پرورش بر وخامت شرایط فعلی خواهد افزود .
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از سه بخش تشکیل می شود :
بخش نخست ، " فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران " نام دارد .
عنوان بخش دوم ، " فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران " و بخش سوم نیز " رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران " است .
در بخش های اول و دوم به مباحث فلسفی و زیربنایی پرداخته می شود و بخش سوم سند به قصد ریل گذاری برای اجرای سند تدوین شده است .
مهم ترین دغدغه و هدف تدوین کنندگان سند تحول بنیادین ایجاد تحول در آموزش و پرورش می باشد . وزرای آمورش و پرورش از زمان تصویب سند همواره به ارائه گزارش در مورد چگونگی اجرای آن پرداخته اند و منتقدین هم دلایلی عدم اجرای سند را ارائه می کنند ؛ برای همین سوال مهم تری را باید پرسید که آیا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش قابل اجرا است؟
سند تحول از زمان تصویب به عنوان یک امر الزامی و غیر قابل تغییر در بین مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش به شمار می رود و در کلیه مراسم رسمی مهم ترین تکلیفی که مدیران برای خود احساس می کنند ارتباط دادن فعالیت های خود به سند تحول می باشد .
تشکیل شوراها و کمیته های متعدد برای اجرای سند تحول هم از جمله دغدغه های مدیران وزارت آموزش و پرورش می باشد . در آینده نیز هر یک از مسئولان وزارت آموزس و پرورش می توانند عملکرد خود را با استناد به هریک از توصیه های بخش رهنامه سند موفق بدانند و منتقدان نیز با استناد به همان جملات عملکرد آن ها را زیر سوال ببرند .با تمام تلاش هایی که به منظور اجرایی شدن « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » صورت می گیرد ، دلایل زیر برای غیر قابل اجرا بودن آن قابل ذکر می باشند:
اول – متفاوت بودن چشم انداز سند با شرایط امروز جامعه ایران . سند تحول بنیادین تحول در آموزش و پرورش با درک متفاوتی از نیازهای اکثریت جامعه ایران تهیه و تدوین شده است و برای همین هیچ گونه اشاره ای به شرایط فعلی آموزش و پرورش و جامعه و ارتباط آن با شرایط مطلوب سند نمی شود .
از نگاه نویسندگان سند تحول آموزش و پرورش ایران آماده نیل به یک تعلیم و تربیت مبنتی بر « حیات طیبه » می باشد و فقط یک سند تحول باید به عنوان حلقه واسط آموزش و پرورش و شرایط حیات طیبه عمل نماید . برای همین در سند تحول تاکید می گردد که یکی از عوامل مهم بروز ناهماهنگی و انسجام نیافتگی و در نهایت ناکارآمدی نظام فعلی تربیت رسمی و عمومی ایران فقدان یک فلسفه مدون و استوار و بومی می باشد که باعث شده است عموم اقدامات اصلاحی و تحول جویانه در این نظام به نتایج دلخواه نینجامد یا کم اثر بماند و در عین حال تبعیت از الگوهای وارداتی و اقتباسی نیز مشکل زا و بحران آفرینند. ( مقدمه بخش دوم سند بند 3) .
در بیش از 300 صفحه که در خصوص فلسفه تعلیم و تریبت نگاشته شده است هیچ اشاره ای به شرایط و بحران های جامعه امروز و شفاف سازی الگوهای وارداتی که آن ها را به وجود آورده اند نمی شود .
جایگاه آموزش و پرورش در سند تحول دست نیافتنی و غیر اجرایی است . مشخص نیست نسبت سند با شرایط و مسائل امروز جامعه ایران چیست ؟ در حالی که در بخش پیوست 1 یکی از ملاحظات روش شناسی سند ، « فراهم آمدن زمینه علمی لازم ، برای حل مسائل جاری و آتی » عنوان می گردد ، نشانی از تعریف و شفاف سازی مسائل فوق مشاهده نمی گردد . حتی آزادی و اختیاری هم برای انتخاب دانش آموزان و اولیای آن ها پیش بینی نمی شود .
در شرایطی که جامعه ایران در حال تحول و دگرگونی می باشد و با سبک های متفاوت زندگی و تنوع و تکثر فرهنگی و اجتماعی روبه رو هستیم ؛ بخش های عمده ای از جامعه که دارای سبک زندگی و دیدگاه های متفاوت هستند از چشم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش وجود ندارند .معضل افق متفاوت سند با جامعه ایران اجرایی بودن آن را محال ساخته است .
ماهیت سند تحول بیش از آنکه یک مصوبه قابل سنجش باشد تلاش برای سامان یک تئوری مستقل از امروز جامعه ایران است . مهم ترین راهکار نشان دادن تفاوت افق سند و جامعه ایران این است که در مورد اهداف سند از اولیای دانش آموزان نظرخواهی شود تا تضاد واضح و مشخص چشم انداز سند و جامعه ایران مشخص گردد .
دوم – فقدان انسجام در سند . با مطالعه سند ، چشم انداز انسجام نیافتگی و از هم گسیختگی آن ملوس می باشد . نویسندگان سند تحول خواهان دستیابی به یک تئوری بومی تعلیم و تربیت بوده اند ولی این تئوری بدون اینکه مقدمات و ملاحظات آن از جمله مباحث سنگین و همه جانبه تئوریک و مشارکت فعالانه ذینفعان رعایت گردد به وجود نمی آید .برای همین مبنای استدلال سند در مورد اینکه حیات طیبه را به عنوان هدف نظام تعلیم و تربیت تعیین می کند مشخص نیست .
نویسندگان سند در بخش روش شناسی تاکید دارند که از رویکردهای تئوری پردازی و کاربستی صرف پرهیز داشته اند . نویسندگان سند تاکید دارند که می خواهند واسطه ای بین مباحث نظری و واقعیت های نظام آموزش و پرورش متناسب با خصوصیات مطلوب نظام آموزش و پرورش ایجاد نمایند ولی نقش واسطه ای سند بیش از هر چیز آن را به یک متن نظری نزدیک کرده است . مثلا مشخص نیست به چه دلیل هرکدام از زیر نظام ها باید چنین الگوهای نظری داشته باشند و ارتباط آن ها با فلسفه رسمی چیست ؟
سوم - جایگاه آموزش و پرورش. سند تحول بنیادین با یک آیه قرآن آغاز می شود که مبنای رویکرد به جایگاه آموزش و پرورش را معنای آیه فوق مشخص می کند . آیه 97 سوره نحل (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٩٧﴾ از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالی که مؤمن است، مسلماً او را به زندگی پاک و پاکیزه ای زنده می داریم و پاداش شان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند، می دهیم. )
مهم ترین مبنای نظریه پردازی و فلسفه رسمی سند تحول می باشد و بر اساس همین آیه شریفه نیز " حیات طیبه " به عنوان هدف نظام تعلیم تربیت کشور قرار گرفته است . برهمین اساس در بخش سوم ( رهنامه ) نظام رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران به عنوان نهاد اجتماعی و فرهنگی سازمان یافته تعریف می شود که « به عنوان عالی ترین عامل انتقال ، بسط و اعتلای فرهنگ عمومی در جامعه اسلامی ایران ، مسئولیت فراهم آوردن زمینه نظام مند و عادلانه کسب آمادگی متربیان جهت تحقق مرتبه ای از حیات طیبه در همه ابعاد را برعهده دارد ...» .
بر اساس تعریف فوق جایگاه آموزش و پرورش آماده کردن زمینه حیات طیبه می باشد در حالی که بر اساس آیه 98 سوره نحل حیات حیات طیبه زندگانی است که خداوند به مومنان شایسته اهدا می کند و حتی نقشی برای پیامبران برای آن ندیده است در حالی که سند تحول می خواهد آموزش و پرورش را درجایگاهی فراتر از پیامبران قرار دهد که مسئولیت آن ایجاد آمادگی برای حیات طیبه می باشد . ده ها آیه قرآن کریم وظیفه پیامبران را بشارت و انذار بر می شمرد . از این رو جایگاه آموزش و پرورش در سند تحول دست نیافتنی و غیر اجرایی است .
با توجه به تجربیاتی که در سال های گذشته در مورد تربیت دینی صورت گرفته است دخالت مستقیم بیشتر باعث سرخوردگی جوانان شده است و تعریف چنین جایگاهی برای آموزش و پرورش بر وخامت شرایط فعلی خواهد افزود .
با توجه به سه مورد بالا به نظر می رسد اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به سرانجامی نخواهد رسید و از این سند همچنان به عنوان یک وسیله برای رقابت های سیاسی استفاده خواهد شد .
نقد جدی سند ، بررسی تجربیات گذشته و آسیب شناسی الگوهای انجام گرفته در عرصه تعلیم و تربیت زمینه ساز تدوین یک سند جدید ملی و با تعریف عقلانی و شفاف از سند فعلی خواهد شد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نه !برادر هرگز!!!با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشه و با سند سند نوشتن اوضاع متحول نمیشه !!
چرا؟ چون به سند نویسی خودشان اعتقاد برای تبلیغ دارند ولی برای عملیاتی کردن و اجرای آن اعتقادی ندارند.پیش از سند چه چیزی کم بود که حالا با نوشتن آن کاستیهای قبل برطرف شده؟.یک مورد را مثال زنند مابقی پیشکش.واقعا در این چند سال با این سند چه اتفاقی افتاده؟یکی نمونهء عینی و عملکردی و اجرا شده را بیان کند تا ما هم بدانیم؟
فقط کافی است روش و شیوه مناسب تدریس در مدارس مرسوم گردد. پویایی آموزش خود مسیر درست را طی خواهد کرد.
تفکر انجمادی دنبال سندی برای مسکوت نگه داشتن جریان آموزش در کشور است. تفکر پویاست که آموزش را به جریان می اندازد نه سند عقلانی و شفاف که مدعی آن هستید. چنین سندی وجود ندارد.
نقد جدی سند ، بررسی تجربیات گذشته و آسیب شناسی الگوهای انجام گرفته در عرصه تعلیم و تربیت زمینه ساز تدوین یک سند جدید ملی و با تعریف عقلانی و شفاف از سند فعلی خواهد شد .