" بیشتر مردم علاقه چندانی به آزادی ندارند، چون آزادی مستلزم و در بر گیرنده ی مسئولیت است و بیشتر مردم از مسئولیت واهمه دارند.
زیگموند فروید "
سخنان « پریناز بنیسی » در صدا و سیما با واکنش گسترده مردم و نیز فعالان شبکه های مجازی رو به رو گردید .
کسی را ندیدم که سخنان او را حتی به صورت " تلویحی " تایید کند اما در آن سو نیز اکثریت قریب به اتفاق منتقدان و مخالفان روی یک چیز دور می زد . این که او از واقعیات جامعه بی خبر است و فقر و فلاکت گسترده را در میان مردم نمی بیند و یا خود را به " ندیدن " زده است . « زندگی اصیل را فقط کسانی می کنند که بگویند ما دو سرمایه داریم یکی عقل ما است در مسائل نظری و یکی وجدان اخلاقی مان در مسائل عملی »
بسیاری با استناد به روزمه و پیشینه وی ، به تعدد مناصب شغلی وی اشاره کرده و این که وی وضعیت مالی خیلی خوبی دارد .
« صدای معلم » هم همان موقع یادداشتی از سهند ایرانمهر را منتشر کرد و نظرات بسیاری ذیل آن پست نگارش گردید . ( این جا )
برخی حتی به ظاهر و فیزیک بدنی وی اشاره کرده و با تمسخر چاقی وی ، او مورد شدیدترین و رکیک ترین حملات قرار دادند . این هم رسمی است میان ایرانیان زمانی که سخن کسی باب طبع " ما " نیفتد ، به یکی از عیب های ظاهری او تمسک جسته و سعی می کنیم او را به شدیدترین وجه مورد " تحقیر " قرار دهیم . این هم غالبا نه از باب حرکت در مسیر اصلاح فرد و جامعه که بیشتر به جهت تخلیه عقده های روانی و یا خشم انباشته شده صورت می گیرد ، حالتی که می توانست با وضعیت معقول و مسئولیت پذیرانه ای تعریف و تبیین شود .
اما برخی مسائل و نکات بود که به نظر می رسید کم تر کسی روی آن ها تمرکز کرده و یا آن را مورد تحلیل قرار داد .
در یادداشت آقای ایرانمهر آمده بود :
" همکاری با دولت احمدینژاد در تولید « سند ملی آموزش و پرورش» و « بررسی تطبیقی حقوق زنان در اسلام و غرب» از طرحهای پژوهشی او بوده . "
استاد، همچنین نایبرئیس هیاتمدیران شرکت خدمات بیمهای وحید ایمن در خیابان ظفر، در شمال تهران، است که طرف قرارداد با صدا و سیما است و از سال ۱۳۸۰ تاکنون خدمات بیمهای به کلیه کارکنان بازنشسته و شاغل آموزش و پرورش ارائه میدهد . »
آن گونه که از شواهد بر می آید زمینه همکاری خانم بنیسی با آموزش و پرورش بسیار وسیع تر از این بوده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می گردد : ( این جا )
* کارگاه آموزشی مدیران کل کشور دفتر مدارس غیرانتفاعی آموزش و پروش، آموزش و پرورش تطبیقی، 1384.
* کارگاه آموزشی مدیران کل کشور دفتر اعتبارات برنامه و بودجه آموزش و پرورش، اصول مدیریت آموزشی، 1383.
* کارگاه آموزش مدیران کل کشور دفتر عشایر آموزش و پرورش، آموزش و پرورش و توسعه، 1382.
* کارگاه آموزشی مدیران و موسسان مدارس غیرانتفاعی شهرستان قم، آموزش و پرورش تطبیقی، 1384.
* کارگاه آموزشی مدیران دفتر نظری و متوسطه، EFQM ارزیاب و خودارزیاب، مهر 1385.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس نسیم شهر، مدیریتکیفی جامع، شهریور1385.
* مشاور و مدرس آموزش خانواده، مجتمع آموزشی آفرینش، تهران، 1385.
* مشاور و مدرس آموزش خانواده، مدرسه شفیعه، قم، 85-1384.
* کارگاه آموزشی مدیران کل دفتر عشایر آموزش و پرورش، مدیریت استراتژیک، 1383.
* کارگاه آموزشی مدیران آموزش و پرورش شهرستانهای تهران، مبانی برنامهریزی آموزشی، و شاخصهای عملکردی، 1385.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی آموزش و پرورش، مدیریت تحول و بهبود روشها، 1385.
* کارگاه آموزشی مدیران آموزش و پرورش شهرستانهای تهران، تدوین عملکرد و بهبود روشها، 1385.
* کارگاه آموزشی مربیان منطقه 8 آموزش و پرورش تهران، کلیات پژوهش،1385.
* کارگاه آموزشی کارشناسان ضمن خدمت کل کشور، برنامه ریزی آموزشی و بهبود منابع انسانی، 1385.
* کارگاه آموزشی مشاوران زن استانهای کشور، شیوههای نوین مدیریت در آموزش و پرورش، 1386.
* کارگاه آموزشی روسای سازمان دانش آموزی، رفتار وروابط انسانی،1386.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامهریزی استراتژیک، 1386.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامه ریزی و کنترل پروژه، خرداد 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، مهندسی خلاقیت در آموزش و پرورش، تیر 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، اعتبارسنجی و کیفیت پخش برنامهها، مرداد 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس شهر رودهن، برنامهریزی استراتژیک، 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، خلاقیت ونوآوری در مدارس، مهر1387.
* مدرس دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، فلسفه آموزش و پرورش، 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس شهرستان آمل، مهندسی خلاقیت در آموزش و پرورش، 1387.
* کارگاه آموزشی شورای معلمان مدارس کوثر، طالقان، سجادیان رودهن، خلاقیت در کلاس درس، آبان 1387.
* کارگاه آموزشی روسای ضمن خدمت آموزش و پرورش کل کشور، تفکر سیستمی در آموزش و پرورش، آذر 1387.
* کارگاه آموزشی روسای مراکز تربیت معلم کل کشور، تیم و گروه، بهمن 1387.
* کارگاه آموزشی کارگاه آموزشی کارشناسان غیر انتفاعی کل کشور، مدیریت مشارکتی، اسفند 1387.
* کارگاه آموزشی انجمن اولیا و مربیان، برنامه ریزی استراتژیک، اسفند 1387.
* آموزش خانواده و مدرسه راهنمایی حبیبی عادل، اردیبهشت 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، برنامهریزی استراتژیک، مهر1388.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، مدیریت زمان، آبان 1388.
* کارگاه آموزشی معلمان مدارس نوید آینده، طرحدرس، آذر 1388.
* کارگاه آموزشی کارکنان منطقه 4 آموزش و پرورش، اداره معیار، آذر 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس منطقه 4 آموزش و پرورش، مدیریت مشارکتی، دی 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران منطقه 13 آموزشی و پرورشی، رهبری آموزشی، دی 1388.
* کارگاه آموزشی معلمان مدرسه شهید محمد باقر صدر منطقه 4 آموزش و پرورش، طرح درس، دی 1388.
* کارگاه آموزشی حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامهریزی استراتژیک، بهمن 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران منطقه 1 آموزش و پرورش، رهبری آموزشی، اسفند 1388.
* کارگاه آموزشی دبیران مدرسه سمیه منطقه 1، تدوین طرح درس، اسفند 1388.
* کارگاه آموزشی دبیران مدرسه سمیه منطقه 1، تدوین طرح درس، اردیبهشت1389.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس منطقه 1، مدیریت شوراها، اردیبهشت 1389.
* کارگاه آموزشی مدرسه کار و اندیشه منطقه 1، آموزش خانواده، بهمن 1389.
* کارگاه آموزشی سرگروههای زیستشناسی استانها، سنجش و اندازهگیری، بهمن 1389.
* کارگاه آموزشی روسای ادارات آموزش و پرورش، تفکر سیستمی، اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی روسای ادارات آموزش و پرورش، تحلیل و ارزیابی شاخصهای سنجش، اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی راهکارهای ارتقا پرورش دینی، منطقه 6، اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی برنامهریزی درسی، منطقه 5 اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی، آموزش خانواده، مدیریت زمان، مدرسه راهنمایی پسرانه سما 2 تهران، اردیبهشت 1391.
* کارگاه آموزش ارزشیابی توصیفی، مدرسه پسرانه الغدیر منطقه 4 تهران، اردیبهشت 1391.
* کارگاه آموزشی ارزشیابی توصیفی، مدرسه دخترانه امام موسی کاظم منطقه 5 تهران، اردیبهشت 1391.
* کارگاه آموزشی برنامهریزی درسی، دبیرستان دخترانه جویایی علم، شهریور 1391.
* کارگاه آموزشی بلوغ، مدرسه هرمز آرش، آبان 1391.
* کارگاه آموزشی مهارتهای زندگی، دبیرستان دخترانه جویای علم،آذر 1391.
* کارگاه آموزشی مهارتهای زندگی، مدرسه هرمز آرش، آذر 1391.
* کارگاه آموزشی بلوغ، مدرسه کوثر شاهد، آذر 1391.
* کارگاه آموزشی مدیران متوسطه منطقه 4 شهر تهران، توانمندسازی مدیران آموزشی، دی 1391.
* کارگاه آموزشی، مهارتهای زندگی، دبستان دخترانه سعدی منطقه 4، دی 1391.
* کارگاه آموزشی، مهارتهای زندگی، دبستان پسرانه کوثر شاهد، دی 1391.
* کارگاه آموزشی مدیریت استرس، نهضت سوادآموزی آموزش و پرورش شهر تهران، 1393.
* کارگاه آموزشی، مهارتهای ارتباطی با نوجوان، دبیرستان جویای دانش، 1393.
* کارگاه آموزشی تعلیم و تربیت، مدرسه برگزیدگان، 1393.
* کارگاه آموزشی اختلالات یادگیری ،آموزش و پرورش منطقه 3، شهریورماه 1395 »
پرسشی که ذهن مرا به شدت درگیر خود کرده آن است که که تصویر ذهنی ساخته شده برای مدیران و معلمان در خلال این کارگاه ها و نشست ها چه بوده و چگونه بوده است ؟
اگر در میان این همه نشست و برخاست ها آن هم در محیطی مانند آموزش و پرورش واقعا معلمان و مدیران این دستگاه وی را مورد پسش های جدی و علمی در طی فرآیند " تفکر انتقادی " قرار می دادند باز هم این خانم دکتر چنان با خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب سخن می گفت ؟
یک مشکل اساسی و عمیق در جامعه ایرانی همین تعارفات و تظاهری است که به صورت یک نرم و یا هنجار درآمده است .
بسیاری رفتارهای واقعی خود را پنهان می کنند و زمانی که تخلف و یا اشتباهی در مخاطب می بینند بر اساس ملاحظه و مصلحت سنجی خود را سانسور می کنند . « ما بر اساس فهم و تشخیص خودمان زندگی نمی کنیم . همیشه باید دریچه مغز ما را باز کنند و کسی بیاید که رایی را به مغز ما بچپاند. خودمان بر اساس این که من چه استدلالی برای این دارم »
همین وضعیت موجب می شود تا در فقدان فضای تفکر انتقادی ،غرور کاذب ، خودمداری و خودبرتر بینی شخصیت افراد را استحاله نماید .
پس متهم نخست در این قضایا نه بنیسی بلکه کسانی هستند که یا با تعریف های غیرواقعی و یا ملاحظات غیرعقلانی و منفعت طلبانه ، فضا را برای پرورش و ارتقای چنین شخصیت هایی ساخته و پرداخته کرده اند .
در ادامه ، ایرانمهر می نویسد :
« استادی که به قناعت توصیهمان میکند جز درآمد اداری و علمی که از سمتهای دانشگاهی دارد، در دو نقطه مرفهنشین تهران؛ در خیابان آفریقا و شهرک اکباتان، مطب خصوصی دارد و برای یک مشاوره ۴۵دقیقهای، ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزارتومان حق مشاوره میگیرد . »
این گونه قضایا متاسفانه دیگر عادی شده است .
افراد در برابر تربیون ها و انظار عمومی چهره ای غیرواقعی ، بزک کرده و یا روتوش شده از خود به نمایش می گذارند اما در حوزه شخصی معمولا به گونه ای دیگر زیست می کنند .
وقتی هم با اعتراض و یا انتقاد به این دو گانگی رو به رو می شوند ، با رندی و زرنگی که من آن را " زیرکی های حقیر " می نامم ؛ این مسائل را به حوزه شخصی و یا خصوصی نسبت داده و ورود دیگران به آن ورطه را غیراخلاقی و ناپسند قلمداد می کنند و این در حالی است زمانی که سخن و عملکرد یک فرد شعاع و برد اجتماعی دارد و رفتار جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد دیگر نمی توان این دو گانکی را تحت لوای حوزه خصوصی توجیه و یا ماله کشی کرد .
افراد در هر سطح و طبقه ای در برابر رفتار و سخن خود مسئولیت دارند و این دقیقا تعریفی ملازم با " آزادی " است .
این زیست دوگانه وضعیت عموم جامعه ایرانی است اما نکته این جاست که این سخنان بهانه ای شد برای بسیاری که اعتراض خود را به وضعیت کنونی ابراز دارند .
همان مردمی که برخوردهایی از نوع تعارف و یا مصلحت سنجی دارند و شهامت انتقاد ندارند ؛ در پناه و سایه اکثریت اکثریت و بدون پذیرفتن مسئولیت شخصی صرفا خشم خویش را نسبت به وضعیت جاری تخلیه می کنند .
این واکنش های دسته جمعی را نمی توان و صرفا نشانه بلوغ جامعه قرار گرفتن در مدار " عقلانیت و مسئولیت پذیری " دانست .
چندی پیش هم « عنابستانی » مامور قانونی را که دغدغه ای جز اجرای قانون ندارد می نوازد و همکاران وی هم در مجلس نه تنها رفتار نادرست وی را تقبیح نمی کنند که تشویق هم می کنند و حتی سعی می کنند قانونی در جهت منفعت شخصی خود در خانه ملت تصویب کنند .
عنابستانی ، بنیسی و خیلی های دیگر محصول و معلول همین نظام آموزشی هستند و البته ساختار غلط و هویت ناقص شکل گرفته و نهادینه شده در خانواده ایرانی را هم باید به افزود .
به نظر می رسد محتوای سخنان پریناز بنیسی انتقاد از وضعیت فرهنگی جامعه بوده اما مشکل این جاست که این افراد در سایه همان عوامل کوتوله زا به کوتوله هایی تبدیل شده اند که جرات و شهامت انتقاد از سیستم سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های کلان کشور را از دست داده اند و زورشان فقط به طبقات پایین دست می رسد .
شاید بهتر بود بنیسی و خیلی ها در کنار توضیح و توجیه فقر اقتصادی ، عوامل اصلی و موجده " فقر فرهنگی " را در جامعه ایرانی به صورت درست و شفاف تبیین و تعلیل کنند .
آن جا که مصطفی ملکیان می گوید : ( این جا )
« مجموعه این عواملی که گفتم یعنی بها دادن به ارزش داوری های دیگران ، همرنگی با جماعت، تلقین پذیری، القا پذیری، تقلید و تعبد. مجموعه این شش تا که عرض کردم اینها همه ناشی از یک عامل واحد است و آن این که ما زندگی اصیل نداریم. زندگی اصیل به تعبیر روان شناسان انسان گرا و به تعبیر اگزیستانسیالیست ها و به تعبیر عرفا در همه ادیان و مذاهب ؛زندگی اصیل یعنی زندگی بر اساس فهم و تشخیص خود.
ما بر اساس فهم و تشخیص خودمان زندگی نمی کنیم . همیشه باید دریچه مغز ما را باز کنند و کسی بیاید که رایی را به مغز ما بچپاند. خودمان بر اساس این که من چه استدلالی برای این دارم .
هیچ وقت زندگی اصیلی نداشته ایم .
زندگی اصیل را فقط کسانی می کنند که بگویند ما دو سرمایه داریم یکی عقل ما است در مسائل نظری و یکی وجدان اخلاقی مان در مسائل عملی. »
( کلیپ را مشاهده فرمایید )
نظرات بینندگان
مشکل ما صرفا عنابستانی ها و بنیسی ها نیستند ، بلکه مشکل طرز تفکری است که حاکم شده در جامعه و به یک معضل بزرگ اجتماعی بدل شده. کسانیکه مشکل را نه از خود بلکه همیشه از دیگران میدانند ، هیچوقت نباید توقع «اصلاح» و «مسئولیت پذیری» و «عقلانیت » داشت
ثمره این آموزشها افزایش حس انسانی و مسئولیت پذیری در مدیران و دانش آموزان بوده است؟
بعضی از این بچه ها بزرگ و دزد شده اند بعضی ها هم دزد را دیده و بی تفاوت هستند
اعتیاد، آهن دزدی، بی تفاوتی و ...
قابل توجه وزیر و جذب نیروی انسانی
حیف تمامی دقایق و ساعاتی که از آموزش دانش آموزان و خدمات رسانی
به آنان در غیاب مدیران و دبیران
پایمال شده است.
دوست تحلیلی فقط برای کارگاه های
آموزشی ایشان بنویسم.
بیش از ۶۰ کارگاه طی ۱۱ سال!
فقط دو کارگاه دانش افزایی مفید در حد یک ترم کامل به صورت تخصصی برای هر رشته ای جداگانه طی این مدت اجرا می شد، ثمرات ارزنده آن
در کیفیت نظام آموزشی مشهود
می شد . دریغ و حیف زمان، انرژی و
سرمایه ملی تلف شده!
سند بودجه این گونه ساخته می شود.
فرهنگ درونی یا ذهنی با فرهنگ بیرونی یا عمومی است.
گفته شما نمی تواند نشانه جامعه نرمال باشد. ما دو نوع فرهنگ داریم :
عمومی و رسمی و تقسیم بندی شما را
تاکنون بنده ندیده و نشنیده ام.
فرهنگ عمومی از عاداتی بوجود
می آید که رفتار غالب جامعه را
تشکیل می دهد و بین آن با فرهنگ
رسمی که مشمولیت آن کلی تر است، فاصله بسیار هست نه اندک.
البته اگر اثراتی از آن باقی مانده باشد.
متوجه شدم نظریه زیمل را مطرح ساختید . شما استادید.
دستخوش تغییر گردیده اند؟
نظام های سیاسی و اجتماعی متحول شده اند و
نظریه ها هم به تناسب آن متحول شده اند.
بحران ها چه اقتصادی ، سیاسی یا ... فرهنگ ذهنی افراد جامعه
را مخدوش می کند. اگر غزلیات حافظ را یکی از منابع مهم
فرهنگ ماقبل مدرن مملکت خود بدانیم ، ما ایرانی ها بیشتر
می ، مطرب و غنیمت شمردن دم عمر را پررنگ می کنیم !
در حالیکه حافظ رذایله ای چون ریاکاری را از همه بیشتر
نکوهش کرده و به طنز کشیده است!
برخی شاید بگویند که عبید زاکانی کمی زیاده روی کرده است!
ولی عبید پس از یک بحران بزرگ یعنی حمله مغول می زیسته
و به عنوان یک مصلح اجتماعی ، زشتی های اخلاقی را به هجو
و هزل نواخته است.
در بحران ها سوژه ممکن است که خودآگاه خود را مهار کند
ولی ناخودآگاه که ساخته و پرداخته نسل های متوالی است
اول در فرهنگ ذهنی ، و سپس در عینیت ظهور و بروز می کند!
فرهنگ ذهنی برای اصلاح خود و تجلی در فرهنگ بیرونی
همانقدر که به حافظ ، سعدی ، فردوسی ، مولانا و ... نیازمند
است به عبید زاکانی ، ایرج میرزا ، میرزاده عشقی و ... هم
نیاز دارد.
بحران ها چه اقتصادی ، سیاسی یا ... فرهنگ ذهنی افراد جامعه
را مخدوش می کند. اگر غزلیات حافظ را یکی از منابع مهم
فرهنگ ماقبل مدرن مملکت خود بدانیم ، ما ایرانی ها بیشتر
می ، مطرب و غنیمت شمردن دم عمر را پررنگ می کنیم !
در حالیکه حافظ رذایله ای چون ریاکاری را از همه بیشتر
نکوهش کرده و به طنز کشیده است!
برخی شاید بگویند که عبید زاکانی کمی زیاده روی کرده است!
ولی عبید پس از یک بحران بزرگ یعنی حمله مغول می زیسته
و به عنوان یک مصلح اجتماعی ، زشتی های اخلاقی را به هجو
و هزل نواخته است.
در بحران ها سوژه ممکن است که خودآگاه خود را مهار کند
ولی ناخودآگاه که ساخته و پرداخته نسل های متوالی است
اول در فرهنگ ذهنی ، و سپس در عینیت ظهور و بروز می کند!
فرهنگ ذهنی برای اصلاح خود و تجلی در فرهنگ بیرونی
همانقدر که به حافظ ، سعدی ، فردوسی ، مولانا و ... نیازمند
است به عبید زاکانی ، ایرج میرزا ، میرزاده عشقی و ... هم
نیاز دارد.
جامعه ی در آستانه فروپاشی اخلاقی مانند یک بیماری سنگین
به جراحی نیاز دارد! گاهی پلشتی ها را باید لخت و عریان
کرد تا زشتی آنها نمایان تر گردد.
به نظر من این خانم هر که هست کار مثبتی انجام داده ، چون
با روشی نقیضه وار یا پارادوکسیکال اول خودزنی کرده و بعد
هم جریان لازم را در جامعه ایجاد کرده ، چه خودآگاه چه
ناخودآگاه!
فرهنگ ذهنی یعنی چه؟
فرهنگ درونی و بیرونی یعنی چه؟
مردم خود مقصرند که به این وضع دچارند.
همانطور که همین مردم باعث کشته شدن امثال آزاده نامداری ها هستند.
افرادی چون بنیسی، دست پرورده ی تربیت غلط جامعه اند.
دوگانگی ارزشی، آسیب اجتماعی است که کارکنان رسانه بیشتر درگیر آن هستند. چون منِ واقعی آنان جلوی دوربین پنهان گردیده و به بازی رُل و
نقشی که ابتدا نظام سیاسی و به تبعیت از آن رسانه جمعی، از آنان خواسته اند محکوم شده اند.
برای همین وقتی در موقعیت غیر آن حاضر شدند یا حجاب خود را کنار گذاشتند و یا پناهنده غرب شدند. لذا ممنوع التصویر شدند. استفاده از یک کلمه رقص، ممنوع التصویری یک مجری را در پی دارد.
دوگانگی ارزشی بیماری فردی نیست، بلکه آسیب اجتماعی است که تمامی گروه ها از آن ضرر می بینند. ظاهرا تناقض هنرمندان و مجریان رسانه با واقعیت های اجتماعی بسیار بیشتر است.
با حذف و قلم کشیدن روی هویت افراد
دردی از جامعه درمان نمی شود.
البته همین خانم کارشناس نیز درگیر همین دوگانگی ارزشی هستند.
واعظان کین جلوه در محراب می کنند....
سلام و عرض ادب
نوروزتان مبارک
به نکته ی بسیار خوبی اشاره کردید.
دقیقا آسیب های اجتماعی زیادی داریم که این دوگانگی ها و دو قطبی ها رنج بزرگی ست.
سلام و عرض ادب
نوروزتان مبارک
به نکته ی بسیار خوبی اشاره کردید.
دقیقا آسیب های اجتماعی زیادی داریم که این دوگانگی ها و دو قطبی ها رنج بزرگی ست.
سرکار خانم کارگر سال خوبی داشته
باشید. امید همه نهضتی ها به آرزوهای
خود برسند.
رنج بزرگی دامنگیر هنرمندان و مجریان رسانه ملی خصوصا تلویزیون
هست. خوشبختانه ما در کلاس، قدرت
بیان واقعیت ها را داریم و کمتر مبتلا
به چنین آسیبی هستیم. البته همکاران
محافظه کاری که مثلا بدون چادر ادارات نمی روند و یا به تظاهراتی آمیخته اند، درگیر چنین آسیبی هستند.
مسایل اجتماعی هر چند لاپوشانی شوند بالاخره از جایی نیشتر خورده و بیرون می جهند.
با تقدیم بهترین آرزوها.
خطاب به جناب آقای احمد:
مشهورترین و مقبول ترین تعریف فرهنگ از تایلور ارائه شده است که اتفاقا اخیرا یادداشتی بر اساس همین تعریف نگاشته ام.
در کتاب مشهور زندگی و اندیشه بزرگان
جامعه شناسی کوزر، چنین آمده است:
کتاب فلسفه پول زیمل، یک اثر کلاسیک است که بس ناشناخته مانده است. و این اثر علیرغم این که بیشتر آثار او به انگلیسی برگردان شده است تاکنون به انگلیسی ترجمه نشده است. همچنان که در بالا اشاره کرده ام علت آن را بیشتر فلسفی بودن اثر عنوان کرده اند
در بخشی دیگر آمده است:
شاید که هیچ چیز بهتر از نظر زیمل در باره گرایش تاریخ جدید، برداشت عمیقا تناقض آمیز او را از فرهنگ و جامعه معاصر آشکار نسازد.........
کوزر اشاره می کند که اصل سازمانی در جهان نوین با اصل سازمانی جوامع پیشین تفاوت بنیادی دارد. و از سویی دیگر می گوید: در جهان نوین ، صورت های فرماندهی و فرمانبری نیز خصلت تازه ای به خود می گیرند. در اینجا هیچ فردی تحت چیرگی نام دیگران در نمی آید ، سلطه ای که در این جهان برجای می ماند ، کارکرد ویژه ای پیدا می کند و به زمان و مکان خاصی محدود نمی شود. کارفرمای جدید برخلاف ارباب فئودال نمی تواند بر تمامی شخصیت کارگران کارخانه اش چیره گردد. قدرتی که او بر کارگرانش دارد محدود به یک زمینه خاص اقتصادی است و در ساعات معینی از شبانه روز اِعمال می شود......
بنده زیاد باسواد نیستم و بارها به این موضوع در همین جا اعتراف کرده ام. اما خوانده هایم در کلاس درس نظریه های جامعه شناسی دانشگاه تبریز توسط یکی از برترین و بهترین اساتید انجام شده است. ذهنی بسیار قوی دارم و بسیار کم فراموش می کنم.
نوشته های شما برای من بسیار ناآشنا آمد دلایل را مستند ذکر کردم.
تعریف تایلور از فرهنگ ، نیز به سال 1900 و شاید
پیش تر از آن برمی گردد، اما کامل ترین و ماندگارترین
و محسوس و ملموس ترین تعریف از فرهنگ است.
بسیار ممنون و سپاسگزارم که دانشجو بودنم را هر بار با خواندن کامنت هایتان برایم یادآور می شوید.
پایدار و سربلند باشید.
یا مالکیت رشته ای را به نام خود ثبت و ضبط کرده اید؟
تعرفه تبلیغات تلویزیون
تبصره 58: در صورتی که در یک آگهی دو یا چند کالا معرفی شود ضریب پایه، کالای با تعرفه بالاتر خواهد بود (با تشخیص اداره کل بازرگانی صدا و سیما) و به ازای هر کالا 50 درصد به ضریب کالای پایه اضافه می شود.
مدیر یك شركت تبلیغاتی كه علاقهای نداشت نامش منتشر شود در گفت و گو با «ایرناپلاس» گفت: ضریبها برای شرایط معمولی است و مثلا در مواقعی مانند بازیهای جام جهانی یا جام ملتهای آسیا ضریب هشتصد درصد میخورد. با این ضریب هزینه پخش پیامهای بازرگانی بین ثانیه ای 70 میلیون تومان تا 90 میلیون تومان نیز میرسد. البته این رقم مخصوص زمانهای خاص مانند بازی ایران و عمان میشود.
وی درباره شکایت عنابستانی از پلیس راهور و سرباز اکبری نیز اظهار کرد: این فرد نیز پس از اعلام وصول شکایت پلیس، شکایتی را در سازمان قضایی نیروهای مسلح مطرح کرد اما با توجه به اینکه برابر قانون یک شکایت در دوجا قابل رسیدگی نیست، تا این لحظه سازمان قضایی نیروهای مسلح هیچکدام از همکاران ما را دعوت نکرده است.
به گفته وی شکایت اصلی پلیس از این نماینده در دادسرا در حال رسیدگی است.
شکایت عنابستانی از سرباز راهور
عنابستانی: زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد. ماجرا آن طور که فضاسازی رسانهای نشد نبود. من از نیروی انتظامی و از آن سرباز به علت توهین شکایت کردم و پرونده در دادسرای نظامی در حال رسیدگی است.
علی اصغر عنابستانی در پاسخ به این پرسش که نتیجه پروندهاش در هیات نظارت بر رفتار نمایندگان و در دادستانی چه شده است، گفت: علاقهای به گفتوگو این خصوص ندارد.
منتقدین زمان عمر خود را به انتقاد از عملکرد مسئولین میگذرانند و مسئولین و حکام، زمان عمر خود را به کسب منافع شخصی و عیاشی . اصلاح وضع مدیریت در این کشور به چیزی بیش از حرف نیاز دارد.