عمر همچنان بی سئوال می گذرد. دیروز جوانی و سرزنده حالی، با تجربه ای اندک از چند صباحی. امروز چشم گشودم ناباورانه دیدم نیم قرن زیسته ام. چقدر دست نیافتنی شمرده می شد نیم قرن در ابتدای کودکی. در یک نگاه از حال به آینده ای دور، تصور گذر عمر، به کار یک کودک نمی آمد. و امروز نگاه او از حال به گذشته، رؤیایی دست یافتنی که آن را زیسته است.
بالا رفتن سن با تاریخ تولد هر کس، گِره می خورد. در شمارش سن خود از پائین به بالا شتاب داری. و با خود می گویی کی بزرگ خواهم شد؟ کی مدرسه خواهم رفت؟ کی دیپلم خواهم گرفت؟ کی دانشگاه خواهم رفت؟ کی سربازی خواهم رفت؟ کی استخدام خواهم شد؟ کی ازدواج خواهم کرد؟ کی بچه دار خواهم شد؟ و امروز این آرزوها را برای فرزندت داری. چرخ زندگی بی امان ما را به تکرار مکرّرات محکوم می سازد.
زمان با پیچش خود ما را چنان در خود فرو می پیچد که گویی ایستادن و لحظه ای تأمل کردن، سرعت آن را می کاهد. و امروز هر یک از ما در سنی که در آن قرار داریم، نیم نگاهی به گذشته پُر تاب و نیم نگاهی به آینده ناپیدای خود داریم.
عده ای عمر خود به کفایت سازنده و ارزنده گذرانده اند. هر سال از عمر خود را با دست یازیدن به چیزهای تازه، پُر بار ساخته اند و سرمایه ای باارزش از تجارب عملی خود را بر زندگی نقش بسته اند. اثرات مثبت و غنی از بهتران روزگار کسب کرده اند و در زندگی خود به کار بسته اند و بر دیگران نیز اثری نیکویی گذاشته اند. عمر این افراد در هر دو بُعدِ فردی و اجتماعی، به بطالت نگذشته است.
اما برخی دیگر به جز هدرداد جوانی و وجود انسانی، نه تنها بهره ای برای خود و دیگری نداشته اند بلکه اثرات تخریبی و منفی نیز بر محیط های کوچک و بزرگ پیرامون گذاشته اند. این افراد خار و عیب را در چشم ديگران دیدند ولی تير و عیوب را در چشمان خود ندیدند.
ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی! این 5 روز باقی مانده می تواند سرآغاز یک تحول فکری، یک تصمیم جدید، یک ندامت یا یک آرزوی جدید باشد. برخلاف برخی که پایان سال را با شمارش معکوس، عمر هدر می دهند، بهتر است روزهای آخر سال را بسیار باارزش بشماریم. اگر دقیق بیندیشید عظمت دقایق و ثانیه های باقی مانده از یک سال را بیشتر درک می کنید، شاید فرصتی برای نکرده ها باشد.
نکرده هایی که برای انجام آنها یک ساعت و یک روز هم کافی است.
و باز توفیق نصیب هر یک از ما شد تا شاهد آغاز سالی جدید باشیم. سالی دیگر و 365 روز که هر روز آن تاریخ تولد یک یا چند تایی از ماست. به جای شادی های سطحی و گذرا، بهتر است قدری درایت و تفکر بر همه چیز داشته باشیم. هر یک از ما همین امسال عزیزانی را از دست دادیم، در خانواده برخی از ما فرزند، نوه و یا نتیجه ای متولد شد و عطر و بوی زندگی ما را متحول ساخت. لحظات خوش و ناخوشی در این یک سال ثبت شد بر تاریخچه زندگانی هر یک از ما. در انتظار تجربه جدید نشستن، آب در هاون کوفتن است. نه این که به ته خط رسیده ایم و دیگر به تجربه ای جدید نیاز نداریم، اما فرصت استفاده از آموخته ها را هم از دست ندهیم. اگر قرار باشد تمام عمر اشتباه کنیم و با دلداری خود آن را تجربه ای جدید و دیگر بدانیم، هرگز توفیق استفاده از تجارب قبلی را نخواهیم داشت. پس در سال جدید تصمیم بگیریم که با خلوت در اندرون دل خسته خود، از خوابِ گران برخیزیم و فراگرفته ها را به کار بندیم.
اگر هر یک از ما فقط دو تجربه آموخته خود را عملی سازیم، جامعه آباد نمی گردد؟ زندگی با نشاط و سازنده نمی گردد؟ قرار نیست هی خطا و هی جفا کنیم. به خود آئیم و چند صباحی نیز با " معنا " زندگی کنیم. معنا را بسازیم، محک زنیم، آبدیده کنیم و به فرزندان و دانش آموزان خود منتقل سازیم. رها کنیم با حسرتِ فردا زیستن را. قدر لحظه را بدانیم و دَم غنیمت شماریم.
باور کنیم که ارزش سکوت در تفکر است و ارزش تفکر به بالا بودن آن از عبادت. به ساحت سکوت و تفکر حریم خصوصی خود آن چنان ارزش قائل شویم که همراهان مان نیز برای پاسداشت آنها، حرمت نهند و ما را در خلوت با آن نرنجانند. اگر ما حریم خصوصی خود را برای بیشتر اندیشیدن و بیشتر دانستن، ارجمند ندانیم انتظاری از غیر خود نباید داشته باشیم. چون تمامی قابلیت ها برای داشتن هر نوع انتظار و توقع از دیگری، ابتدا از خودمان آغاز می شود.
ای رفیق، ای عزیز، ای دوست، ای همکار، ای هموطن، عمر آفتاب تموز است و فردا برای بودن و شدن و یافتن، بسیار دیر است. سراغ تمامی معناهای خوب رفتن، رسالت انسانی ماست. با انتظار از غیر، هر چند یکی از همین جغرافیا، با آنچه که بر ما می گذرد احتمالی دست نیافتنی است. این نگاه، بیانگر نومیدی نیست، واقع بینی است. همان تجربه عملی است که حیف است نادیده بگیریم و یا با امید واهی به احتمال ترسیم فرداهایی بهتر از سوی همان یک نفر از همین جغرافیا، چشم باز کنیم و ببینیم که پدران ما راست می گفتند: ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز را دریابی!
شاید مرا متهم کنید که به اصالت فردگرایی معتقدم و از آرمان های جمع گرایی نومید گشته ام و گروهی از جامعه شناسان هر دو را لازم و ملزوم یکدیگر می دانند و این نظر متین تر است. اما ظاهرا جامعه خفته ما هنوز قصد بیدار گشتن از خواب گِران بی تفاوتی و بی اعتنایی را ندارد. از نوک هرم تا قاعده هرم، هنوز به بازیابی پنج روز باقی مانده از عمر نائل نشده اند. حداقل من و شمای معلم عزیز که یا به ادّعا و یا به واقع، خویشتنِ خویش را آگاه و بصیر می دانیم ، تلاش کنیم تا پنج روز باقی مانده طرحی نو در اندازیم.
اسارت در روزمرگی و یا پا به پای سیاستِ نخ نمای همان یک نفر از همین جغرافیا رفتن، همه چیز ما را می رُباید و هویت، اصالت، نجابت و حیثیت ما را خدشه دار می سازد. اجازه ندهیم تا چنان کنند با دانایان روزگار که تا حال کرده اند. بیایید دانایی، خردمندی و هوشیاری خود را ابتدا برای خود، بعد برای یکدیگر و بعد برای کل جامعه و حتی اگر به خودباوری رسیده ایم به کل جهان نیز ثابت کنیم. بیایید این پنج روز باقی مانده از سال 99 را با نگاه از زاویه ای به زاویه ای دیگر، معنا و بها بدهیم.
بیایید چشم ها را بشوئیم و جور دیگر ببینیم. بیایید چترها را ببندیم و زیر باران برویم. بیایید فکر و خاطره را زير باران بریم و دوست و عشق را زیر باران ببینیم. بیایید برای سال جدید حول حالنا الی احسن الحالی با عطر و بوی دیگر بخوانیم. اگر من و تو تغییر کنیم حال جامعه ما هم بهتر خواهد شد. به امید روزهایی بِه از این روزها. هر روزتان پر از نواندیشی و نوبینی.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به گزارش ایسنا و به نقل از دیلیمیل، در یک آزمایش بسیار سخت برای اولین بار ۱۵ نفر قرار است این کار را بکنند تا تاثیر قرنطینهی طولانی مدت بدون اطلاع از زمان بر روی بدن انسان مطالعه شود.
داوطلبان فرانسوی که سنی میان ۲۶ تا ۵۰ سال دارند برای این کار پولی دریافت نمیکنند و در میان آنها یک زیستشناس، یک جواهر فروش و یک دبیر ریاضی وجود دارد.
این زیستشناس همچنین گفت که قبول دارد ماندن در غار به همراه ۱۴ غریبه برای مدت تقریبا شش هفته کار آسانی نیست و معتقد است گفتگو راهی است که میتوان مطمئن شد این زمان به خوبی میگذرد.
برنامه خوشنویسی زیر آب برای نخستین بار در دنیا در جزیره کیش اجرا می شود و حسین ابارشی هنرمند خوشنویس غواص و عضو انجمن خوشنویسان ایران در اسکله بزرگ تفریحی کیش و در عمق ۶ متری آثار زیبایی از تلفیق نقاشی خط و پتینه را به نمایش می گذارد و برای بازدید کنندگان خوشنویسی می کند.