در اكثر کشورها دانش، مهارت، تخصص، تجربه و در یک کلام شایستگی و صلاحیت های حرفه ای از اصول پایه و مهمی است که در عرصه های خطیر و آینده ساز توسعه و پيشرفت مانند آموزش، فرهنگ ، سلامت و...رعایت و در نظر گرفته می شود. به عنوان مثال اگر فردی می خواهد طبابت کند باید در علم پزشکی تحصيل، از دانش به روز دنياي سلامت آگاه و مهارت پزشکی را کسب کرده باشد، معلم پداگوژی بداند و معمار راه و رسم نقشه کشی و ساختمان را يا اينكه شهردار به شهر و مسايل آن برسد و موعظه گر ديني به مسايل و درخواست هاي ديني مردم بپردازد.
بنابراين معمول است كه هر کسی را بهر کاری ساختند. اما در كشور ما آن قدر تخصص فوران مي كند كه حوزه هاي مختلف براي هم پيشنهاد و نظر مي دهند صرف نظر از اينكه دانش لازم را براي آن حوزه دارند يا خير. بر كسي پوشيده نيست كه نظام آموزشي چه در دوره عمومي و چه در مقطع عالي دست خوش چالش ها و ضعف هايي است كه با وجود تلاش ها و اقداماتي كه درآن انجام مي گيرد هنوز با مدينه فاضله در پيامدهاي آموزشي و مهارتي فاصله زيادي دارد. يكي از اين چالش ها نيز در ناكارآمدي محتوای آموزشي و كتاب هاي درسي است. در نظام آموزشي نوين مشاركت امري پسنديده و مطلوب است اما اين مشاركت بايد در چارچوب تخصصي و مورد نياز آموزش و پرورش باشد.
در نظام آموزشي كشور ما، محتواي آموزشي بر پايه دانش آمده دركتاب هاي درسي برنامه ريزي شده و هر آنچه دانش آموز بايد در دوران تحصيل 12 ساله خود در مدارس ياد بگيرد در همين محتوا گنجانده شده است.
معلم چارچوب تدريس را به همراه فن آوري هاي آموزشي با استفاده از همين محتوا برنامه ريزي مي كند و مشخص است كه براي آموزش كودك و نوجواني كه با تغييرات و تحولات جهاني در عرصه هاي مختلف علم و فن آوري رشد پيدا مي كند، بايد اين محتوا كارآمد، به روز، علمي، مفيد، متناسب با سن و سال دانش آموزان و فاقد هرگونه دسته بندي جناحي و تعصب باشد.
چند روزي است كه در محافل آموزشي كشور نقل قولي دست به دست مي شود كه حاكي از ورود رسمی حوزه علميه به حوزه تألیف کتب درسی است و گفته شده حوزههای علمیه در تمامی گروههای درسی نماینده دارند.
در دروس حوزوي هرچه جست و جو كردم، برنامه آموزشي كه مرتبط به علوم تاليف در آموزش رسمي كشور، برنامه ريزي درسي، فلسفه آموزشي و يا هر چيز ديگري كه به اين سبك و سياق بخورد، مواجه نشدم.
اينكه گفته شود حوزههای علمیه و آموزش و پرورش دغدغههای مشترک دارند، دليل متقن و منطقي نيست كه قشر حوزوي وارد سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي شوند، آن وقت صاحب نظران و متخصصان علوم تربيتي كه عمري در همين مسير تحصيل كرده اند و تجارب حرفه اي قابل قبولي دارند آمد و شد دغدغه مندي به سازمان داشته باشند.
موضوع نوشتار حاضر اين نيست كه حوزويان سواد چه چيزي را دارند و سواد چه چيزي را ندارند ، بحث بر سر اين است كه نماينده حوزه علميه به عنوان مثال در درس رياضي، فيزيك و هندسه چه آورده اي براي مولفان مي تواند داشته باشد كه جمع مولفان از آن نگاه و دانش محروم هستند؟
بدون ترديد با توجه به شيوه نامه هاي گزينش در سازمان هاي دولتي و به ويژه آموزش و پرورش افرادي كه در گروه تاليف سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي حضور دارند از فيلترهاي مذهبي ، سياسي و علمي زيادي عبور كردند و نمي توانند بر خلاف اصول ملي و مذهبي در كتاب هاي درسي ورود و آموزه درج كنند. پس اين همه نگراني براي چيست و اگر نگراني هم وجود ندارد دليل حضور نمايندگان حوزه علميه در گروه هاي درسي چيست؟حتي اگر فرض بر اين باشدكه مي خواهند به دليل نگراني از عدول مسير مذهبي در گروه دروس ديني و تاريخي حضور داشته باشند بايد پاسخ داد كه در آن گروه ها نيز مولفان تاييد شده همين نظام مشغول به فعاليت هستند و اصول خاصي را پياده مي كنند، بنابراين باز هم جاي نگراني نيست.
در نظام آموزشي نوين مشاركت امري پسنديده و مطلوب است اما اين مشاركت بايد در چارچوب تخصصي و مورد نياز آموزش و پرورش باشد. وقتي نظامآموزشي به حد وفور مجرب و متخصص برنامه ريزي درسي و مولف كتاب درسي دارد چرا بايد از حوزه هاي ديگر كه فاقد صلاحيت ها و تخصص هاي لازم هستند، استفاده كند.
متاسفانه در سال تحصيلي جاري تغييراتي در كتاب هاي درسي اعمال شد كه نقدهاي زيادي را به همراه داشت و نظام آموزشي نتوانست در برابر آنها پاسخي بدهد. اين تغييرات در سالي انجام گرفته بود كه فردي حوزوي مديريت سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي را برعهده داشت. البته مدت زمان طولاني است كه نقدهايي بر محتواي آموزشي وارد مي شود و صرفا مربوط به اين دوره از مديريت نيست اما جنس تغييراتي كه در سال جاري انجام گرفت نه تنها در راستاي نقدهاي پيشين و ناكارآمدي كتاب هاي درسي نبود بلكه چهره غير آموزشي و حتي ضد فرهنگي داشت.
نظام آموزشي تجربه مديريت حوزويان بر تاليف كتاب هاي درسي را دارد، بايستي از همان منظر و تجربه موضوع ورود نمايندگان حوزه علميه به تاليف كتاب هاي درسي را بررسي و واكاوي كند.
كار را بايد به كاردان سپرد؛ همان طور كه معلم، جامعه شناس و روانشناس در حوزه دين و مسايل آن ورود نمي كنند چون دانش آن را ندارند، متخصصان مذهبي و ديني نيز بايد از ورود غيركارشناسانه به حوزه هاي ديگر منع شوند تا از آسيب هاي اين تداخل پيش گيري شود.
نظرات بینندگان
همانطور که یک محقق بی نام یا نامدار غیر حوزوی گهگاه می تواند مطلبی از علوم قرآنی یا حدیثی یا استنتاجی یا استنباطی و یا حتی فقهی را از یک حوزوی بهتر درک کند، عکس این مورد هم ناشدنی نیست؛ و این موردی است و نه روال همگانی
و عرف و قانون قضاوتگری ناقص؛ هم در تشخیص حقوق همگان و هم در تشخیص حقوق موارد
اینکه گفته اید تخصص و مهارت و صلاحیت حرفه اصل مهمی در برنامه ریزی است کاملا درست است. اما جای این سوال باقیست که به چه دلیلی تخصص و صلاحیت حرفه ای فقط در دانشگاه وجود دارد؟!
گفتید در دروس حوزه چیزی درباره برنامه ریزی و فلسفه تربیت و اینها ندیدید، مگر شما متخصص علوم حوزوی هستید؟! چرا درباره چیزی که تخصصی در آن ندارید اظهار نظر می کنید؟
با عرض پوزش شما حتی نمیدانید کجا باید دنبال اینها بگردید!
مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه که طلاب مستعد در آنها تحصیل میکنند در مقاطع کارشناسی، ارشد و دکتری به ارائه آخرین دستاوردهای به اصطلاح علمی آکادمیک در حوزه های مختلف دانش هستند و فارغ التحصیلان مدرک معتبر وزارت علوم دریافت میکنند. اینها استثنا نیستند بلکه همانطور که کم نیستند آنانکه در بیش از یک رشته تحصیل و پژوهش کرده و مدارج علمی را طی کرده اند، روحانیونی هم در دیگر حوزه های دانشی به پژوهش و تحصیل مشغول اند.
ورود
نان به نرخ روز پرفایده تر است!
ورود متخصصان حوزوی در بخشهای مختلف آموزش و پرورش، دلایل خاص خود را دارد ولی از فرهیختگان و متخصصانی چون شما انتظار میرود تعصب را کنار بگذارید و به دانش و تخصص دیگران توهین نکنید. حجت الاسلام و المسلمین دکتر ذوعلم، فارغ از هر دیدگاه سیاسی، دانش آموخته دانشگاه است. به چه دلیل ایشان را غیر متخصص دانستید؟!
همانطور که بهتر می دانید تالیف کتابهای درسی به تخصصهای گوناگون نیاز دارد. حتی تالیف کتابهای ریاضی و شیمی و فیزیک هم از این قاعده علمی مستثنی نیست. دانش کل یکپارچه است نه اجزای پراکنده. نتیجه این علم زدگی و تخصص گرایی ناپخته تعارضاتی است که دانش آموز بین محتوای کتابهای درسی مختلف می بیند.
اگر واقعا تخصص را قبول دارید نباید از ورود متخصص دینی در جمع متخصصان رشته های گوناگون برای تالیف کتابهای درسی آشفته شوید.
قريب به 20 سال است که حوزوياني همچون بنده علاوه بر تسلط بر مباني ديني و اسلامي تحصيلات خود را در رشتهها و گرايشهاي مختلف علوم تربيتي همچون، تاريخ و فلسفه ي آموزش و پرورش، برنامه ريزي درسي، تربيت اخلاقي،تربيت ديني و تعليم وتربيت ارزشها و روانشناسي تربيتي تا مقطع دکتري و با مدرک آموزش عالي به اتمام رساندهاند و صاحب نظر در عرصههاي مختلف علوم تربيتي هستند.
بنده و دوستان حوزوي ديگرم دورهي دکتري روانشناسي تربيتي را با اساتيد مطرح دانشگاه علامهي طباطبايي همچون دکتر علي دلاور، دکتر ملکي،دکتر سعديپور (بيابانگرد) مرحوم دکتر کاردان، دکتر علي عسگري، خسرو باقري، مرحومه پريرخ دادستان، امينفر، بهرام محسنپور و ... گذراندهايم.
قبول، تکلیف ایزوله ایدیولوژیک کودکان توسط شما چه خواهد شد؟
شما نیت اصلی تان تسلط و شستشوی بر همان قلب و مغز بایر کودکان
است. اما ما معلمان با رعایت اصل امانتداری و احتیاط سعی بر آموزش کودکان داریم. این تفاوت را چگونه
تفسیر می نمایید مردسالار متحجر.
بدور از تعصب و جانبداري غير منطقي ما معتقديم که نظام تعليم و تربيت کشور بايد به دست متخصصيني باشد که هم مسلط به دانش تعليم وتربيت روز باشند و هم توانايي فهم منابع ديني دلالتهاي آن در برنامهريزي آموزشي و درسي را داشته باشند که هم از جنبهي نظري و هم در بعد عملياتي بتوانند پاسخگوي نياز اساسي زيست بوم ما باشند.
براي آشنايي بيشتر مي توانيد با شماره تلفن
02532113517 گروه علوم تربيتي مؤسسه ي آموزشي و پژوهشي امام خميني ره تماس بگيريد.