با شروع همه گیری ویروس کوید ۱۹، یکی از مراکز تجمعی که لازم بود به سرعت تعطیل شود، مدارس بودند. این مهم هرچند با اظهار نظرهای متفاوت و متناقض برخی مسئولان با شروع سال تحصیلی و یا در مصاف با زمان امتحانات چالش برانگیز شد؛ اما در نهایت این ویروس سرکش کرونا بود که اجازه نداد مسئولان تعلیم و تربیت کشور ریسک بازگشایی مدارس را به جان بخرند.
با بسته شدن مدارس به عنوان خانه دوم محصلین و با تمهیدات انجام شده در فضای مجازی، نرم افزار «شاد» به خانه ها آمد تا دانش آموزان ملزم شوند در این دوران، بار سنگین یادگیری و فراگیری را از «حضوری» به «مجازی» تجربه کنند.
حالا در این فضای تهی از دانش آموزان، صدای زدن ترکه و چوب و خط کش ناظم در حیاط و راهروهای مدرسه به گوش نمی رسد و نگاه تند و تیز و اَخم معلمانی که گاه اقدام به تنبیه بدنی می کردند، نمودی ندارد، چرا که میز و نیمکت های کلاس از وجود شاگردان و به خصوص بچه های جَلب، درس نخوان و بازیگوش خالی است.
در تاریخ تعلیم و تربیت کشور ما، همیشه مسئولین مدرسه اعم از مدیر و ناظم و معلم خودشان را به نوعی ولّی محصلین به حساب می آورند. آنها مثل پدر و مادرها خیر دانش آموزان را می خواهند و این خیر خواهی البته مجوزی برای برخورد قهری آنها با دانش آموزان است. برای همین وقتی مسئولین مدرسه دقعتاً انواع تنبیه ها را می نواختند، به خیالشان پدرانه می نوازند! از این رو ست که اولیاء مدرسه به نوعی خود را هم راستا با اولیاء خانه در امر تعلیم و به خصوص تربیت فرزندان این مرز و بوم می دانند. سالی که دانش آموزان به دلیل ویروس کرونا به مدرسه نرفتند و با «شاد» همراه شدند، ولی هر چند برای «شاد»، چندان شاد نشدند؛ اما در آن فضا، هیچ گاه تنبیه بدنی نشدند!
در نمونه هایی از ادبیات داستانی ما، نویسندگانی چون جلال آل احمد در کتاب «مدیر مدرسه» و هوشنگ مرادی کرمانی در داستان های «مجید»، مِهر و کین فضای مدرسه را به خوبی به قلم درآورده اند. کارگردانانی چون کیومرث پوراحمد نیز به خوبی توانسته است قصه های مجید را با خلق تصاویر بکر بازنمایی کند. به طوری که هر بار فیلم «صبح روز بعد» کیومرث پوراحمد را می بینیم دلمان غصه دار می شود. چرا که پوراحمد و مرادی کرمانی هر دو وضعیتی مشابه مجید را با پوست و استخوان خود تجربه کرده اند که توانسته اند چنین تصویر ملموسی از تنبیه را در دوران مدرسه خلق کنند. همچنین در فیلم «مشق شب» اثر عباس کیارستمی نیز می بینیم که خیلی از بچه ها معنای «تشویق» را بلد نیستند اما همه خوب می دانند «تنبیه» یعنی چه !
این نوشته ها و تصاویر نمونه های واقعی از تنبیه در مدارس را به خواننده کتاب و بیننده فیلم القاء می کند. خواننده و بیننده ای که خود زمانی در این فضای تنبیهی قرار داشته و شاهد تنبیه دیگران بوده یا خود به عنوان خاطی مورد تنبیه قرار گرفته است.
امسال ویروس کرونا با حضور خود در جوامع بشری توقف ها و تغییرات زیادی را به وجود آورد که دامنه آن تا از بین رفتن کامل آن ادامه دارد. بسته شدن مکان های حضوری تعلیم و تربیت از جمله این توقف ها بود. نظام تعلیم و تربیتی که تنبیه جزیی از آن بود اما، امسال با خالی شدن مدرسه از حضور دانش آموزان، چوب و ترکه ناظم و نگاه تیز و دست تنبیهی معلمان سنتی نیز محلی برای عرض اندام پیدا نکرد.
این روزها تقریباً یک سال از تعلیم و تربیتِ بدون تنبیه گذشته است؛ موضوعی که بعدها می توان از آن این گونه یاد کرد:
سالی که دانش آموزان به دلیل ویروس کرونا به مدرسه نرفتند و با «شاد» همراه شدند، ولی هر چند برای «شاد»، چندان شاد نشدند؛ اما در آن فضا، هیچ گاه تنبیه بدنی نشدند!
سایت انسان شناسی و فرهنگ
نظرات بینندگان
برای نبود تنبیه فیزیکی خوشحالید،
لطفا برای آسیب های روحی - روانی
خصوصا برای پیش دبستانی ها و کلاس اول ابتدایی ها ، نگران باشید.
دانش آموزی که حقیقت کلاس رفتن
را تجربه نکرده است بعدها چگونه
کلاس خواهد رفت؟ ما زیربنای تربیت و آموزش آنان را از دست دادیم.
کودکی را در پیش دبستانی و مدرسه ثبت نام نکردیم، تازه فهمیدیم چه کار خوبی کردیم، با صرف زمانی کم میتواند بخواند و بنویسد و ...؛ تازه فهمیدم روشهای تدریس مقدماتی نیز در سیستم مدارس چقدر از خلاقیت و نبوغ فاصله داشته است. این سیستم با تمام نخبگانش برای کشک سابی بهتر است.
چه بهتر که بعدها هم کلاس نرود و همان بهتر که تربیت و آموزش آنان را از دست بدهید. بیشتر به فکر شغلتان هستید، شغلی که شاید مستحقش نیستید و عین کنه دنبال بچه های مدرسه نرفتۀ مردمی شایسته تر از خود هستید و با پررویی تمام به منزل ها زنگ می زنید و کنه وار بر طبل خود می کوبید.
خدا فقط نسل غاصب شما را منقرض و ابتر و بی همسر و بی فرزند نماید که بیت المال را با خیالبافی در جذب نیرو به باد میدهید
بنده بازنشسته هستم. شما لطفا
تفاوت های فردی و پایگاه اجتماعی متفاوت دانش آموزان را هم در نظر بگیرید.
دانش آموزانی که بدسرپرست هستند یا فقیرند و یا والدینی بیسواد دارند. مخصوصا مادرش بیسواد است و
نمی تواند با او کار کند.
از سوی دیگر کارکرد معلم را هرگز والدین نمی توانند انجام دهند و برعکس آن نیز ممکن نیست.
در جامعه ما که کاستی ها بیشمار و فاصله طبقه اجتماعی شدید است کودک باید در هر دو نهاد خانواده و مدرسه، جامعه پذیر شود.
با شما موافقم. شرایط کرونا بی کفایتی نظام آموزشی سنتی ما را بیشتر مشخص ساخت و ایجاد تغییرات بهینه برای ما معلمان محرز بود و برای اولیا هم روشن گردید.
باید چشم ها را شست و جور دیگر نگریست.
در ضمن شما شرایط حال را برای فرزند خود ایده آل می یابید، ایشان بعدها خصوصا با بازگشایی مدارس ، دچار مشکلاتی از قبیل انطباق پذیری با شرایط جدید و همانندسازی خواهند شد. موفق باشید.
همین الان اخبار حضور دانش آموزان ابتدایی کشور ترکیه را نشان می داد، فوق العاده شاد و بانشاط بودند.
گروه همبازی یا همسن و سالان برای کودکان مهم تر و باارزش تر از بازی با خواهر و برادر است. در این گروه هیجانات خود را خالی و از لحظات لذت می برند.
رفتن به مدرسه کودکان، علیرغم این که با رضایت والدین هست اما بیشتر
کودکان در مدرسه حضور داشتند.
معلم شیمی ۵۷ ساله به اتهام همخوابی و رابطه جنسی با دو دانش آموزش در کلاسهای خصوصی دوران کرونایی دستگیر شد.
سخنگوی پلیس محلی اعلام کرد که با رسوا شدن رابطه پنهانی این معلم با دو تن از دانش آموزانش پروانه تدریس وی لغو و بازداشت شد.