آموزش و پرورش کلکسیون بحران ها و اقیانوس مشکلات:
۱- بحران ناشی از کمبود شدید بودجه.
۲- بحران کمبود معلم حرفه ای و مازاد معلمان غیر حرفه ای و با تحصیلات غیر مرتبط.
۳- بحران دخالت نهادهای غیر متخصص به دلیل انتخاب وزیران ضعیف و غیر تحولی.
۴- بحران مدارس کپری و کانکسی.
۵- بحران محتوای کتب درسی که خیلی مطالب به درد زندگی نمی خورند و در دانش آموزان بی انگیزگی ایجاد میکنند.
۶- بحران تعصّبات و سختگیری ها بر معلمان و دانش آموزان و ایجاد فضای بسته.
۷- بحران مدارس کهنه و فرسوده.
۸- بحران عدم انتخاب مدیران خلّاق و نوآور.
۹- بحران کلاس های کنکور و سهمیه های ناعادلانه کنکور.
۱۰- بحران تبعیض جنسیتی.
۱۱- بحران بخاری های نفت سوز.
۱۲- بحران عدم جذابیت مدارس به دلیل برنامه های غیر شاد و یاس آور.
۱۳- بحران کودکان بی شناسنامه و منع تحصیل.
۱۴- بحران فقر در اکثر معلمان.
۱۵- بحران شکاف معلم- دانش آموز بدلیل محدودیت در گزینش معلمان نو اندیش.
۱۶- بحران نداشتن تبلت برای بسیاری از دانش آموزان.
۱۷- بحران عدم دسترسی بسیاری از دانش آموزان به اینترنت.
۱۸- بحران پایین بودن سرعت اینترنت و بی کیفیتی آموزش آنلاین.
۱۹- بحران کم توجهی به منزلت معلمان.
٢۰- بحران نگرش غیر حرفه ای و غیر علمی بسیاری از مقامات تصمیم گیر و ایدئولوژیک شدن نظام آموزشی.
٢١- بحران حجیم بودن کتب درسی و فقر شدید در دروس تاریخ که تضاد بین مدرسه و جامعه را تشدید میکند.
به عنوان مثال من به این نتیجه رسیدم هر چه در مورد دولت رضاخان ، امیرکبیر و مصدق و.. در مدرسه یادم دادند ناقص و غیر واقعی بود !
به قول امیرکبیر !
به حال خودمان خون گریه کنیم !
اول مهر :
« روز سردرد ملی »
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تلویزیون هم امروزه به دلیل ناتوانی در جذب مخاطب به سمت
تولید برنامه هایی چون چهل تیکه ، ۱۴ اینچ و ... با مضمون
نوستالژیک آورده است!
شاهنامه و اودیسه ی هومر بسیار ادبی و قصه پرداز هستند ولی
دوران میتولوژی بشریت هزاران سال است که پایان یافته...!
دنیای سرمایه داری توسعه یافته و غیر توسعه یافته اهتمام
گسترده ای به پرورش سلبریتی های ورزشی ، سینمایی و ...
کرده است که هدف اصلی آن پولسازی و ... است.
نوستالوژی تلویزیون بیشتر به دلیل
نداشتن تولید جدید است که بودجه کافی ندارند. با نبش قبر کردن ، اوقات
فراغت بدبخت ملت را پر می کنند.
البته دلیل مهم دیگری نیز وجود دارد
بیان دردها و واقعیت های جدید و روزمره، باعث تنویر افکار می شود پس
تکرار و باز تکرار یعنی تفکر به گِل نشسته و درجا زدن.
به جوانان و بازداشتن آنان از امر مطالعه است. یک نوجوان نیازمند الگوجویی است و ما بزرگ تر محتوای
این هیجان او را رقم می زنیم.
مگر شخصیت علمی، ادبی، هنری ، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کم داریم؟
اما آنها از نوع خطری اند.