در حالی ٢٧ روز و دوماه از سال تحصیلی گذشت که وضعیت بودجه بندی و نحوه ی امتحانات مشخص نیست، هیچ برنامه ی مدون و از پیش نوشته شده ای برای مواقع اضطرار موجود نبوده و البته هنوز هم موجود نیست.
معلم ها و دبیران سرگردان از بی تصمیمی بالادستی ها مجبورند هر روز مطالب فشرده ای را به خورد دانش آموزان خود بدهند که خدای نکرده از فلان مدرسه و همکار و برنامه ی آموزشی چهل سال قبل و … عقب نمانند و دانش آموزان مضطرب و نالان که می بایست؛ هر روز حجم بالای دروس و تکالیف را با وجود گرانی اینترنت، گوشی های تاریخ مصرف گذشته و اشتراکی، سرعت کم دانلود، قطعی های پیاپی و … بخوانند تا جوابگوی معلمان و مدیران و مشاوران و صد البته اولیای خود باشند.
اولیای نگران هم که تمام چشم امیدشان به معلمان و مدیران و معاونین و مشاورینی است که فکر می کنند در این چرخه ی معیوب برای ایشان و نورچشمی هایشان جوابی دارند و دریچه ی امیدی هستند و قرار است معجزه ای را رقم بزنند؛ غافل از آن که ایشان هم خود مقهور نظام آموزشی هستند که در مقام تصمیم و عمل نمی باشند.
فشاری که از بالادست به ایشان وارد می شود مستقیم و غیر مستقیم به معلم تحمیل می کنند و به طبع ایشان هم به زیردستان خود اعمال می کنند.
خدا را شکر که در این احوال ادارات منطقه ای که البته خود زیر نظر اداره ی بالاتر و مرکزی هستند بسیار پررنگ و با وجدان کاری بالا کار خود را انجام می دهند و ادامه می دهند. بخشنامه های پی در پی صادر می کنند، مسابقه ترتیب می دهند، کتابخوانی راه می اندازند، به مدارس سرک می کشند، سخت گیری می کنند ؛ بله سخت گیری می کنند آن هم در چه ؟
در طومار گزارشات مدرسه و معلم، در اصرار بر استفاده ی صوری از برنامه ی شاد، در تولید محتوای بی محتوا از جیب معلم و با دست خالی و …
البته نه این که همیشه سخت بگیرند، گاهی هم با فرستادن بخش نامه های زرد و قرمز و عادی چشم ما را می نوازند که اگر از دیدن رنگ های پاییز محروم شدیم لااقل از واژه های توخالی رنگی محروم نشویم و خیلی سخت هم نگیریم و عجله هم نکنیم. حالا اگر منظور دیگری هم داشته اند تقصیر خودشان است که کامل توضیح نداده اند و من همین قدرش را فهمیدم.
البته ناگفته نماند در جلسات مجازی مدارس هم با هزار زبان از پیام رئیس کل گرفته تا رساندن گلایه های دانش آموزان و اولیا از دبیران خواسته می شود که عجله نکنند … حالا با استناد به کدام سند و بخش نامه معلوم نیست و کسی هم البته نمی داند که بر اساس کدام بودجه بندی و زمان بندی قرار است عجله نکنیم.
صراحتاً اذعان دارند که عجله ای در کار نیست زیرا مدارس را که باز نمی دانم بر اساس کدام مصوّب و قانون، از ١۵ شهریور شروع کرده اند و گویا قرار است که البته باز هم قطعی و معلوم نیست که چه کسی این تصمیم را گرفته است که تا آخر خرداد هم ادامه بدهند. آموزش یا امتحان هم باز معلوم نیست که مثلا تابستان امتحان را برگزار می کنند یا …
بله واقعا به همین درهمی و گیج آوری این جملات است.
حالا چطور و چگونه و کجا و چطوری ابدا مشخص نیست. البته اخیرا از جناب وزیر شنیدم که قرار است تحت هر شرایط امتحانات را حضوری برگزار کنند که آن هم باز نفرمودند کی و کجا؟
جالب است هر چه در ادامه ی بیانات ایشان گشتم و دقیق شدم از دست مزد روزهای اضافه شده به تقویم سالانه آموزشی ایشان ابدا صحبتی به میان نیامد و شاید هم در ادامه ی درد دست و آرتروز گردن و کم سو شدن چشم، گوشم هم کر شده و من نشنیدم و فکر کردم حتما این هم از کیسه خلیفه بخشیده اند، باز همچنان امیدوار و منتظر، چشم به راه تقدیر و تشکری بابت کار ٢۴ ساعتی بودم که آن هم صد البته انتطار بی جایی بود.
با خودم گفتم ایرادی ندارد سری به گروه دوستان و همکارانم بزنم اگر فشار کاری هست خدا را شکر دوستانی دارم سبز تر از برگ درخت و همیشه موجب حال خوب من بوده اند که چشمم خورد به پیام معاون و بعد هم معاون پرورشی و بعد هم پیام تهدید اولیا و در آخر هم طنین صدای خانم مدیر که … عجله !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بالعکس من فکر میکنم که در آموزش مجازی اگر بازده کار بیشتر
از آموزش حضوری نباشد کمتر هم نیست.
فقط یکی از مشکلات این است که به دلیل نو بودن این کار نیاز
به آزمون و خطا برای سالیان متمادی ( به دلیل ضعف و عدم اعتقاد به مطالعات آکادمیک)ضروری به نظر می رسد. البته این آ.
زمون و خطا ممکن است دهه ها به طول انجامد!؟
از طرف دیگر با اتخاذ سیاست های نولیبرالی در آموزش که آموزش را مقوله ای هزینه بر و بدون ارزش افزوده تلقی کرده
و معلم و دانش آموز را موجودات صرفاً مصرف کننده ، دیده
و سعی در خصوصی سازی و صرفه جویی بیشتر دارد، با این
تعطیلی ها حداقل هزینه برق، آب ، گاز ، حمل و نقل صرفه جویی
شده و در آینده نیز با جا افتادن این نوع آموزش برای سالیان
متمادی می توان مثلاً از یک معلم ۲۴ ساعته برای تعداد بیشتری
از دانش آموزان استفاده کرد!
مثلاً یک معلم و ۱۰۰۰ دانش آموز!
.
از نظر نخبه گزینی هم سمپاد فعال است و نیاز مملکت را به
نخبگان و مخبگان! برطرف می سازد؟! و دانش آموزان بدون
گوشی هم خودبخود ترک تحصیل کرده و سرانه آنها آزاد می گردد.
از دیدگاه دیگر شرکت های مخابرات، ایرانسل همراه اول و...
و نیز گوشی- تبلت فروشان عزیز در این حین و بین و بلبشو
سود سرشاری می برند.
از دیگر سوی می توان از شرکت های مقاطعه کار که دارای معلم
اینترنتی هستند برون سپاری کرد و کلا دانشگاه فرهنگیان ،
معلم معترض از حقوق کم ، معلم حق التدریس، معلم رسمی
و ... به تاریخ می پیوندد.
حالا شما دوست عزیز پیدا کن پرتقال فروش را ...
ولی در هر صورت آموزش مجازی ، مقوله دلچسبی است.