1- نشسته ام در اتاق کارم در دانشگاه و خودم را برای کلاس و آموزش به اصطلاح مجازی آماده می کنم! به طرزی عجیب ذهنم آشفته شده و به هیچ وجه متمرکز و آرام نمی شود. تصویر آن بچه مظلوم و دوست داشتنی مقابل چشمانم متوقف شده و تکان نمی خورد. از موقعی که خبر و عکس مربوط به خودکشی «محمد موسوی زاده» دانش آموز یازده ساله و کلاس چهارمی را خوانده ام، نتوانسته ام جلوی بروز احساساتم را بگیرم.... واکنشی طبیعی در مقابل یک رخداد غیر طبیعی، به ویژه به خاطر جنبه های عاطفی و انسانی آن. در همه این سال ها ، عدالت آموزشی به عنوان یکی از اصلیترین عرصههای عدالت و برابری اجتماعی به مهمترین چالش نظام آموزش و پرورش ایران تبدیل شده است
2- کودک مظلوم یعنی محمد در بندر دیر در استان بوشهر به خاطر فقر و ناتوانی خانواده در خرید موبایل یا تبلت جهت حضور در کلاس مجازی و احتمالآ وعده های سرخرمن خانواده خودکشی کرده است. پیگیری اخبار بعدی برایم معلوم می سازد که خانواده محمد اصلاً وضعیت معیشتی و مالی خوبی نداشته و تحت تکفل بهزیستی زندگی را میگذرانند. پدر مریض و بیکار است و مادر مجبور است برای تامین مخارج و پرداخت اجاره خانه در منازل مردم کار کند. مضافاً آنها یک فرزند معلول دیگر هم دارند!!
3- مطابق معمول، بعد از انعکاس وسیع و گسترده خبر خودکشی محمد در رسانه های مجازی، مقامات رسمی آموزش و پرورش استانی و محلی با صدور اطلاعیه ای خودکشی محمد به خاطر نداشتن موبایل و تبلت را تکذیب کرده و حتی ادعا کردند که اقداماتی از طرف مدرسه و معلم برای تهیه تبلت برای محمد انجام گرفته است. واکنش تکراری مقامات رسمی در راستای کنترل و مدیریت اخبار حوزه وزارتی. امری که البته به مدد سرعت انتقال خبرها در فضای مجازی چندان ممکن و صدالبته باور پذیر هم نیست. ضرب المثل قدیمی در این زمینه وجود دارد که می گوید هیچ شایعه ای را نباید باور کرد، مگر آنکه کار به تکذیب مقامات رسمی برسد!!
4-در حالی که نرخ خودکشی درمیان شهروندان برخی استان ها از جمله استان بوشهر طی سالهای اخیر روند صعودی داشته است، اخبار موثق که مورد تایید مقامات رسمی نیز قرار دارد حاکی از آن است که بیش از سه و نیم میلیون دانش آموز ایرانی اساساً دسترسی به موبایل و رسانه های هوشمند نداشته و همین امر آنها را از حضور در شبکه های آموزش مجازی مدارس از جمله شبکه شاد محروم نموده است. گفتن ندارد که علت اصلی این محرومیت نیز تنگناهای عدیده اقتصادی و مالی است که دامن گیر خانواده های این دانش آموزان به ویژه در اوضاع آشفته کنونی است.
5- در همه این سال ها ، عدالت آموزشی به عنوان یکی از اصلیترین عرصههای عدالت و برابری اجتماعی به مهمترین چالش نظام آموزش و پرورش ایران تبدیل شده است. حاکمیت پول و مناسبات اقتصادی در جامعه باعث شده است که همه اجزای نظام اجتماعی کشور از جمله مدارس و مراکز آموزشی تحت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم آن قرار گیرند. رواج پدیده هایی همچون شهریه های میلیونی، آزمون ورودی، معدل بالا ، مهارت در تست زنی، اردو های پرورشی خارج از کشور!! تضمین قبولی در رشته های تاپ دانشگاه و.... کلید واژه های اصلی هستند که این روزها به خودی خود تصویری واضح از رویکرد های طبقاتی حاکم بر آموزش و پرورش کشور را به نمایش می گذارند. به قول یکی از معلمان، پول و اقتصاد در همه جا و از جمله مدارس حرف اول را میزند و همین امر باعث شده که کارکردهای اخلاقی، انسانی، فرهنگی و دینی مدارس که بر روی کاغذ بر آن تاکید شده است، همچنان در حد شعار و حرف باقی مانده و تحتالشعاع واقعیات و مناسبات ناعادلانه اقتصادی جامعه و ناکارآمدی نظام آموزشی کشور در تأمین آموزش کیفی برای قشرهای محروم به فراموشی سپرده شود!
6- همزمان با انتشار خبر خودکشی محمد یازده ساله خبر رسید که وزیر آموزش و پرورش کشور یعنی محسن حاجی میرزایی و معاونش از شکایت خود از یک معلم که منجر به صدور حکم ۴۵ ضربه شلاق بر علیه وی شده بود، صرف نظر کرده و به اصطلاح رضایت داده اند. رضا نهضت معلم مقطع ابتدایی که نیمی از پای خود را در جریان یک تصادف از دست داده است، در انتقاد از بازگشایی مدارس در ایام کرونا تصویری(فتوکاتور) از شخص اول وزارت آموزش و پرورش را در کانال مجازی خود به اشتراک گذاشته که موجبات ناراحتی شدید و شکایت مسئولین بلندپایه وزارت آموزش و پرورش از او شده بود. هر چند خبر رضایت و گذشت جناب وزیر از معلم منتقد، رخدادی خوب و مثبت است، ولی اصل ماجرا یعنی زودرنجی، نداشتن سعه صدر و بی تحملی و نابردباری جناب وزیر و معاون ایشان و پیگیری مجدانه حقوقی تا مرحله صدور حکم ۴۵ ضربه شلاق بر یک همکار فرهنگی و معلم ابتدایی قابل توجه و صد البته شایسته تاسف و تاثر شدید می باشد.
کاش پیگیری شدید و شبانه روزی جناب وزیر و معاون وی در سایر زمینه ها از جمله فراهم کردن عدالت آموزشی و تهیه امکانات سخت افزاری از جمله موبایل و تبلت برای دانش آموزان مناطق محروم همچون ایلام و سیستان و بلوچستان هم با همین سرعت و جدیت انجام میگرفت تا رخداد تلخ و تاسف باری همچون خبر خودکشی محمد موسوی زاده را نمی شنیدیم.
مضافا کاش جناب وزیر و معاونش قدری اولویت های کاری خود را نه بر اساس عصبیت های فردی و مقطعی بلکه بر مبنای رسالت های واقعی یک مدیر آموزشی کلان نگر، سیاستگذار و برنامه ریز تنظیم و تعریف می کرد!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگر جرات دارید فقط به وزیر بگویید که حرف وعملش یکی باشد
شعار ندهد .می گوید کار در پیام رسان های خارجی ممنوع است
ولی مدیران مدارس می گویند در واتساپ کار کنید .
وزیر کدام مدیری را باز خواست کرده است ؟؟؟
خود وزیر در توییتر می نویسد اما ما را دعوت به شاد می کند.
رطب خورده منع رطب چون کند؟
حتی محروم در خانواده های ثروتمند یا قدرتمند نیز هست.
ثروتمندی که همسر یا فرزندش را محدود یا محروم کرده!
ویا قدرتمندی که حوادثی او و خاندانش را محروم و محدود کرده!
بار الهی!! ما و برنامه ریزان ما را گرفتار این توهّم مگردان که محرومیت و محدودیت، محدود به محدودۀ مستقل یا وابستۀ مکان ویا زمان ویا ... است.
بار الهی!! رفتار با اسیر جنگی و غیرجنگی محروم و محدود را از سنت معصوم(ع) به ما بیاموز! و تفاوت و حکمتهای آنرا با دیگر سنتهای غیر معصوم به ما نشان ده!!
دارد تفکرشان ازمدیربودن این است که برای
اداره گزارش ازصحبتهای معلمان بفرستد