بلال خوردن بعضیها را دیدهاید؟
جوری میخورند که چیزی از بدنۀ آن باقی نمیماند و از بالا و پایین، به یک ذره هم رحم نمیکنند! نمونههای مشابه دیگری هم بین ما هست. نوشابه را خوردهایم؛ بطری را به قدری روی دهان و لبها نگه میداریم که مطمئن شویم قطرۀ دیگری نخواهد آمد! خوردن آبمیوههای پالپدار هم جالب است. آبمیوه را تا ته خوردهایم، اما احساس میکنیم از تکههای آبمیوه چیزی مانده است. با تکان دادن قوطی و بعد حرکتهای شوکآور به آن، سعی میکنیم مطمئن شویم که چیزی را از دست ندادهایم! ظرف شیشهای مربا یا عسل به آخر رسیده است؛ قاشق را داخل آن انداخته و طوری میچرخانیم که نزدیک است شیشه سوراخ شود! دیگر چیزی در تیوپ خمیردندان باقی نمانده است؛ تیوپ را طوری حلقه میکنیم و میپیچانیم که انگار داریم شیر میدوشیم. تا چیزی از آن خارج نشود، ولکن نیستیم!
* دارم فکر میکنم کاش این سماجت را در کارهای دیگر هم داشتیم. چه خوب میشد:
وقتی فکری مهمی به سرمان زد، آن را ته دنبال کنیم.
وقتی احساس کردیم چیزی را باید یاد بگیریم، تا یاد نگرفتیم، رهایش نکنیم.
وقتی کاری کوچک یا بزرگ را شروع کردیم، آن را تا ته برویم.
وقتی به هر دلیلی حس خوبی دست داد، مانند شیشۀ مربا آنقدر قاشق را داخلش بچرخانیم تا ذرهای هم از دست نرود.
وقتی به هر دلیلی حس بدی دست داد، مانند تیوپ خمیردندان آنقدر آن را بپیچیم تا قطرۀ آخرش هم بیرون بریزد و رها شویم.
وقتی چیزی را باید تغییر دهیم، به راحتی عقبنشینی نکنیم و کوتاه نیاییم.
وقتی احساس کردیم موضوعی را باید نوشت و اطلاعرسانی کرد، بدون تنبلی، توجیه و بهانه، شروع به نوشتن کنیم و نقطۀ پایان را بگذاریم.
وقتی با فرزند، همسر یا دوست و آشنایی مشکلی داریم، نگوییم «حالا ببینم چه میشود». صادقانه و صمیمانه تکههای ناگفته را بیرون بریزیم تا ته دلمان چیزی باقی نماند.
وقتی فرزندمان دارد تلاش میکند از چیزی سردربیاورد، وسیلهای را تعمیر کند، مسئله سختی را حل کند؛ نگوییم «ولش کن» و تشویقاش کنیم مطمئن شود همۀ راهها را رفته است.
وقتی ...
فرصتهای زیادی را در زندگی از دست میدهیم، کارهایی را خراب میکنیم و روحیهمان را دست میدهیم، چون تا ته نمیرویم!
گاهی حسِ زندگی، در سماجت و پایداری است.
کانال شوق تغییر
نظرات بینندگان
از نگاه کنترلی، پایداری در سیستم باز یا بسته تحلیل متفاوت دارد و از نگاه سیستمهای دینامیکیِ پایدار یا ناپایدار، در مبحثی مثل ترمودینامیک با اختلاط مبحثی چون وجود و بقای توهّم در سیستمها میتوان گفت:
" وجود و بقای توهّم، مصداقی از افزایش آنتروپی جهان به باطل است"
کلام معصوم ...!
پایداری انسانها در اولویتِ دادنِ حق یا گرفتن حق متاسفانه عموماً وارونه نیز هست و این وارونگی یکی از علل ناپایدار شدن سیستمهاست!
بار الهی!! به حرمت جاء الخق (پایداری حق) ...! و جامعه را گرفتار سنجشهای ضعیف و جاهلانه و به تبع آن ستمگرانه مگران! پیش از اینکه نهمین آزمون استخدامی برگزار شود!!