دیر زمانی نیست که جامعه معلمهای این سرزمین درگیر مشکلاتی است که بیان این مشکلات گاهی سبب شده به زبانی تند بیان شود. زبانی که اگر به وقتش شنیده می شد، شاید به تندی باز نمی گشت و شاید محبوس نمی شد.
در جامعه معلم را به عنوان فرهنگ ساز می شناسند. فردی که نسل را از نقطه ای به نقطه ای رفیع به پرواز در می آورد. در این سیر تدریجی انسان سازی، معلم صدای جامعه می شود. و آنگاه که طاقتش تمام شد، به فریادی بلند و رسا می رسد. به راستی جه می شود که معلم باید به فریاد در بیاید؟
همواره انتقاد و نقدشوندگی روشی برای یاگیری و یادآوری آنچه از نظرها،مورد اشکال است، وجود داشته است و اگر این نقدها نبود که آدمی قادر به اصلاح ساختارهای غلط نمی شد. از این روی معلم صدای خفته جامعه است آنچنان که در زمان لازم از درون جامعه برخیزد و به دلیلی روشن صدایش را به گوش افراد جامعه و مسئولین برساند. اگر این افراد آگاه باشند که نباید ناراحت شوند و اگر ترس و وحشتی در درون داشته باشند، ضمن ناراحتی از صدای معلم سعی در نابود کردن آن صدا نیز می نمایند.
معلم صدای جامعه است و آن زمان که بلند می شود یقین بدانید که مشکلی وجود دارد. متاسفانه شیوه های بوروکراسی اداری که در نظام ایران حاکم است، شنیده شدن صدای معلم را و حتی در گستره عام، صدای جامعه را در انزوا و سکوت وا نهاده و نادیده می گیرد. مگر چه اتفاقی رخ داده است که شما حکم بر تبعید و اخراج می دهید؟ اگر معلمی اشتباه کرده تاوانش را داده است. اما اگر شما اشتباه کرده اید که معلم نباید تاوانش را بپردازد. آیا معلم باید تاوان عدم اجرای قوانین را بپردازد؟
معلمی کار آسانی نیست چرا که اگر آسان بود الان تمام جامعه خود یک معلم بودند و شاید نیازی حتی به شغل معلمی و وزارت خانه ای به نام وزارت آموزش و پرورش نیز نبوده است. اما آنچه تمایز می سازد کار معلم را به دیگر شغلها نه اسمش است و نه جنسیتش بلکه فهم افراد از این شغل است. هنری که یک معلم دارد شاید هیچ مهندس یا دکتری نداشته باشد. معلم یعنی بیان حق و حقیقت گویی. حق گفتنی است و گرفتنی است. نمی توان معلم بود و سخن حق را بیان نکرد. نمی توان معلم بود و صدای تظلم خواهی جامعه را به گوش شنوای دیگر اعضای جامعه نرساند.
نمی توان معلم بود در برابر ظلم و بی عدالتی سکوت کرد. آیا معلم فقط وظیفه اش آموزش کتاب درسی است؟ آیا معلم فقط باید حساب و کتاب را بیاموزد و فرزندان جامعه را نسبت به تجاوز، دروغ، ظلم و فساد، شهادت و کشور بی تفاوت سازد؟ اگر معلم خود سکوت کند و صدای جامعه نباشد که وظیفه اش را ناقص عمل کرده است..
می گویند معلمی شغل انبیاء است. مگر شغل انبیاء این نیست که هر گاه لازم شد صدای عدالت خواهی اش نیز بلد شود تا هر کس که از روی غفلت یا اشتباه دچار ضعفی و خطایی شده بیدار شود و جبران عمل نماید؟
نمی خواهم مقایسه کنم جایگاه معلم را با پیامبر خدا و نمی خواهم تقدسی آبکین به معلم بدهم چرا که شغل معلمی خود مقدس است. اما می خواهم بگویم چرا تا صدایی بلند می شود آن را بسته و حاظر به شنیدنش نیستید؟ چرا خفقان؟ چرا باید کار به جایی برسد که معلمی صدایش را بلند کند؟ مگر چه اتفاقی رخ داده است که شما حکم بر تبعید و اخراج می دهید؟ اگر معلمی اشتباه کرده تاوانش را داده است. اما اگر شما اشتباه کرده اید که معلم نباید تاوانش را بپردازد. آیا معلم باید تاوان عدم اجرای قوانین را بپردازد؟
امیر مومنان یادمان دادند که حتی در برابر ظالم باید ایستاد، در برابر زیاده خواهی باید ایستاد. یادمان دادند که مردم داری کنیم حتی اگر مسئول در یک کشور بوده باشیم. معلمی والاتر از امام علی آیا سراغ دارید؟ معلمی صبورتر، تنهاتر و ساده زیستتر از امیر مومنان علی، من ندیده ام. کسی که حتی قاتلش را خود برای نماز صبح بیدار می سازد. در زمان آن امام بزرگ، آن معلم دلسوز، مگر نه اینکه عده ای خارج شدند از دین؟ مگر نه با وجود اینکه مردم می دانستند معلمی بهتر، عالمی بهتر، فقیهی برتر از علی نداشتند او را دست بسته به درگاه خلیفه نبردند؟ در جامعه ای که با معلمانش چنین می شود، با بزرگانش چنین می شود باید شاهد سقوط نیز بود. سقوط همیشه سرنگونی حکومتها نیست، بلکه سقوط در اینجا بی ارزش شدن ارزشهاست.
در زمانی که معلم را به جای تکریم و به جای آنکه صدایش را بشنوند و حرفش را بفهمند و درصدد جبران کاستی برآیند با او برخورد قهری کنند، مسلم است که در آن جامعه جایگاه معلم نیز رو به زوال و نابودی میرسد. در جامعه ای که معلم را به خاطر درخواست حقش زندان می سازند باید گفت که آن جامعه به حالتی از غرب زدگی به روشی نو سوق پیدا کرده است چرا که چنین رفتارهایی فقط در غرب دیده شده است.
بیاییم در این روزهای رمضان مقام معلم را ارج دهیم و حق معلم را به درستی ادا کنیم. شاید از پس ایام روزگاری براید که قضاوت کنند اعمال ما را آن زمان که میتوانستیم کاری کنیم اما سکوت کردیم و در گوشه ای نظاره گر بودیم.
معلم ناظر نیست بلکه خود محور حرکت جامعه به سمت پیشرفت است. معلم را قدر نداریم جامعه دچار سقوط می شود. افراد را به خاطر حق خواهی شان محکوم نکنید بلکه مشکلات را رفع سازید. آنچه باعث شده صدایی بلند شود را اصلاح کنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان