به تحقیق، پایه و اساس روشهای نظام آموزشی در ایران مستقیم یا غیر مستقیم به رشد تفکر استبدادی کمک کرده است و اگر بپذیریم برای توسعه باید روشهای استبدادی و تمامیت خواهی را کنار گذاشت، میتوان گفت راه توسعه در این کشور میسر نخواهد شد، مگر الگوهای پوسیدهی آموزشی به طور یکجا کنار گذاشته و روشهایی چون روش تدریس فعال (Active Teaching Method) جایگزین آن شود.
از آنجا که فرهنگ، نتیجهی زندگی گروهی و جمع زیستی است و انسان تعریف و هویت خود را در گروه پیدا میکند، روش آموزش فعال یا تعاملی (Interaction) از طریق زندگی جمعی و تبادل دانش و آگاهی تبلور مییابد. همافزایی گروهی، درک کارکردهای گروه و تعامل با یکدیگر، پایههای این روش آموزشی است.
در این روش معلم، یک دانای کل نیست. کلاس درس، ملک خصوصی معلم نیست. معلم یک متکلم وحده و تنها کسی نیست که حرف میزند و آموزش میدهد. فراگیران بردههای آنچه معلم میگوید، نیستند و به زور و جبر برای آموزش جمع نشدهاند و اجباری برای پذیرش آنچه گفته میشود نیز ندارند.
فراگیران قرار نیست یکسان اندیشه کنند و یک شکل بیاموزند. کلاس درس، جامعهی کوچک دموکراتی است که آزادی در اندیشهورزی را تجربه میکند. هیچکس بر دیگری و معلم بر فراگیران برتری ندارد. در چنین روشی، معلم، تنها نقش یک تسهیلگر (Facilitator) در فرایند یادگیری را ایفا میکند. در این روش، تسهیلگر یا همان معلم و استاد سابق، چیزی را دیکته نمیکند. در این روش آموزشی، فراگیری از طریق کارگروهی تحقق پیدا میکند و درک کارکردهای گروه و تعامل با یکدیگر، پایههای این آموزش و پرورش را میسازد. در چنین فرایندی است که روحیه گفتوگو و کار گروهی، رواداری، پرسشگری، تفکرِ انتقادی، جسارت، اعتماد به نفس، خلاقیت و ... شکوفا میشود.
آنچه برای این روش آموزشی مهم است، پرورش دانش به همراه متدولوژی و بینش (Vision) بخشیدن به فراگیران است، به گونهای که بعد از این آموزشها، فراگیران بتوانند، خود طرح مساله کرده و مساله خود را در قالب پروژهای خلاق، تعریف و به نتیجه برسانند.
کانال یادداشت ها
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.