پیشاپیش به خاطر استفاده از الفاظ نامناسب عذرخواهی می کنم.
- بیشعور ، ساکت شو ، تو خفه، برو بمیر، آشغال ، ..... ،.....،
گویندگان و مخاطبان این لغات ،غریبه و دشمن نیستند، دوستان چندین و چندسال اند، گاه برای ابراز محبت،گاه برای تایید و تکذیب حرف های یکدیگر، این گونه یکدیگر را مخاطب قرار می دهند.
دور باشد آن روز که با یکدیگر بحث کنند و دعوا و بعد قهر و کینه .
آنگاه لغاتی نثار هم می کنند ،که گویا دشمن خونی یک دیگرند.
- و حال تصور کنید فردی که از لحاظ جسمانی ،طبقه اقتصادی و اجتماعی خانواده اش ،هوش اجتماعی خود ،چهره اش و گاه تنها به دلیل اختلالی در گفتارش از دیگران متمایز باشد ،در واقع همه ی گزینه ها برای آنکه فردی از جمع جابماند مهیاست .
اما این جاماندگی از جمع ، نه به دلایل گفته شده که به دلیل ناآگاهی و آموزش ندیدن های آن جمع اتفاق افتاده است ناآگاهی از اصول اخلاقی و دلایل اهمیت حفظ آن .
نااگاهی از حقوق شهروندی افراد.
ناآگاهی از تاثیرات مخرب این جاماندگی ؛ اما این جاماندگی از چه زمانی شروع می شود؟
درست از زمانی که گروه تصمیم می گیرد فرد را به دلایلی که گفته شد (جسمانی ،طبقه اقتصادی و اجتماعی، هوش اجتماعی ، چهره و اختلال گفتاری) از جمع خود طرد کند ، آن گاه با انتخاب القاب و به کار بردن ناسزاهای از پیش تعیین شده و ایجاد فضایی برای مسخره کردن و خندیدن به آن فرد وگاه بی توجهی کردن ها ..... در زمان های مختلف زمینه را برای جدایی آن فرد از جمع فراهم می آورد.
در هر دو نمونه ( نمونه اول ناسزا گفتن دوستان به هم / نمونه دوم ،جامانده از جمع) وقتی این پرسش مطرح می شود که چرا ؟
هر دو گروه یک جواب را می دهند. شوخی بود ، فقط می خواستیم بخندیم حالمون خوب بشه.( گویا آزار دیگری تنها راه درمان حال بد است) و درست این آغاز خرده جنایت های دانش آموزی ست در مدارس ما ؛چرا خرد؟ چون نمای بیرونی یک جنایت را ندارد، چون با خون همراه نیست.
پس چرا جنایت؟ چون همچون یک جنایت واقعی فجیع است.
درست شبیه یک قتل ، مرگ ، مرگ رخ می دهد اما مرگ روح ، استعداد ، مرگ اعتماد به نفس ، مرگ انسانیت.
این یکی از آن رفتارهای اجتماعی ست که ما در مدرسه آموخته ایم.
در تمام این سالها یا مقتول بوده ایم یا خود یکی از قاتلین.
چه باحرف هایم چه با خندیدن هایمان و چه با سکوتمان .
اگر امروز از دیدن تصاویر رها کردن کودکی زباله گرد در سطل زباله و شنیدن خنده های اطرافیانش عصبانی شدیم ، نشان خوبیست .
گویا می خواهیم در برابر سیستم آموزشی که به ما نیاموخته برای شاد بودن ، برای رفع حال بد، برای حفظ اخلاق و برای حفظ انسانیت چه باید کرد ؟ بایستیم.
ایستادنی به معنای کنار هم بودن و نه در مقابل هم بودن.
این ایستادن ها بیش باد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
برای بیخردی طرب برانگیز هموطنم ، متاسفم.
برای بی اعتنایی به حقوق محرومان ، متاسفم.
برای خاموشی فضای مجازی گردان، متاسفم.
متاسفانه گاه برای ایرانی بودن خود نیز متاسف می شوم.
و برای نگاه ظریف و مسیولانه و متعهدانه شما
همکار گرامی سپاس.
می بینید؟
جوانی و جهالت یک قانون! جوانی یک گزارش گر!
جوانی یک قاضی! جوانی یک دبیر! و ...
جهل بالسویه از عدل است؟