اصولا ما در آموزش و پرورش ، تغییراتی را که در یک دو سال آینده اتفاق خواهد افتاد را بیش از حد بزرگ می کنیم و تغییراتی را که در ده سال آینده رخ خواهد داد را نادیده می گیریم . غفلت از دور اندیشی و آینده نگری ، آفت بزرگ عده ای از مدیران ماست. اکنون زدگی و تمایل دسترسی به نتایج آنی و فوری ، آنان را به وضع اصول و قواعدی وامی دارد که انسجام و پیوستگی مابین اجزای آن وجود ندارد لذا اهداف نظام آموزشی را به مخاطره می اندازد.
آموزش و پرورش ، سال هاست که برای جبران کمبود معلم ، طرح ها و ورودی های ناهمگنی با اساس نظام آموزشی ارائه داده است از جمله جذب جوانان تازه دیپلم و یا لیسانس و.... که هیچ دوره آموزشی برای معلمی و فن کلاسداری نگذرانده اند با عناوینی چون حق التدریس ها و خرید خدماتی و.....چون ما ایرانی ها معتقدیم تخصص و مهارت برای معلمی لازم نیست ، یک معلم به تدریج و طی مدت خدمت خود ، به تجارب و مهارت های لازم برای امر تدریس دست می یابد و لزومی به صرف وقت و سرمایه جهت تربیت همه آنها نیست. اگر فقط درصدی از آنان از کانال های مفروض چون دانشگاه های فرهنگیان و مراکز تربیت معلم ، جذب شوند ، پاسخگوی نیاز جامعه خواهند بود.
چرا یک بار برای همیشه به تدوین نظام مندی از پیش بینی ورودی ها و خروجی های آموزش و پرورش ، نمی پردازید تا همانند تمامی کشورها ، مثلا سالانه 5000 معلم جذب نمایید. البته رقم واقعی نیاز ، به تعداد جمعیت دانش آموزی و تعداد بازنشستگان هر سال ، بستگی دارد که این ارقام برای دست اندرکاران ، به طور تقریبی اما نزدیک به واقعیت ، باید قابل پیش بینی باشد.
و یا طرح معلم تمام وقت ، فرساینده بودن شغل معلمی در این کشور از تمامی شرایط محصور فعلی ، امری بدیهی است . نبود انگیزه شغلی ، نبود مهارت و تخصص حرفه ای ، اوضاع اسفناک معیشتی معلمان و... مشهودات علنی این فرسایش روحی و جسمی معلمان است و شما به جای بهبود تدریجی شرایط زندگی آنان و تخفیف فشار کاری ، جهت جبران کمبود معلم و صرفه جویی در بودجه جذب و استخدام معلمان جدید ، اقدام به تمام وقت کردن معلمان نمودید. برای جلوگیری از مقاومت حتمی معلمان ، ابتدا به صورت اختیاری ولی با وسوسه و سواستفاده و تحریک نیاز حیاتی آنان ، به مرور در قالب یک قانون اجتناب ناپذیر. طبق آنچه که گفته اید در حال رصد کردن رسانه ها هستید ، امید که در این حرکت ارزشمند خود ، به ایجاد تغییراتی سازنده و ماندگار برای سنوات آتی نیز دست یازید.
آموزش و پرورش طی 4 دهه ، قدم به قدم برای رفع مشکل کمبود معلم ، فقط راه حل موقتی داده است ، اما این راه حل ها ، بنا به دلیل ضعف و ناتوانی بیشتر وزرا و معاونان آموزش و پرورش در جبران اسمی کمبود معلم بوده است نه مفهوم واقعی آن . لذا این راه حل های مُسکن ، مشکل کمبود معلم را به معضلی مزمن و حاد تبدیل ساخته است که بر شدت ناهمگنیِ هویتی شغلی به نام معلم ، افزوده است. امروز در سایه چنین شتاب زدگی های روزافزون ، معلم دیگر برای خود تعریفی شفاف ، دقیق ، مرزبندی شده و... ندارد. لذا تمام معاملات با او نامهربانه ، سطحی ، تخریب گر و فرساینده انجام می گیرد.
نظام آموزشی ما شدیدا از فقر برنامه ریزی تسلسلی کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت رنج می برد و با گزینش یک یا دو مورد از این رشته زمانی ، قابلیت اتصال اجزا را از دست می دهد . مدیران نباید فقط به تغییرات ایجاد شده در طی 2 - 1 و یا 4 سال مدت تصدی گری خویش بیندیشند ، بلکه باید قادر باشند نتایج 10 - 20 سال آینده را هم ببینند و گر نه ما از واقعیت صد ساله بودن اثر و نتایج آموزش ، به دور خواهیم ماند و خسرانی وصف ناپذیر متحمل خواهیم شد.
اگر دقت کنید وزرای ما ، قبل از مرحله رأی آوری در مجلس ، فقط می گویند : رتبه بندی را اجرا خواهم کرد ، بیمه تکمیلی را تقویت خواهم کرد ، فرهنگیان مسکن دار خواهند شد و..... اما چگونه و با چه تمهیداتی و در چه مدت زمانی و با کدام برنامه پیش بینی شده ای ، همه این ها مقولاتی مجهول در گفته های آنهاست. آنان فقط شعارهای انتخاباتی خود را دستمایه هیجان زدگی فرهنگیان و نمایندگان قرار می دهند. مجلس از هر وزیر پیشنهادی باید برنامه و طرح کاری بخواهد که منطق اجرایی داشته باشد. اکنون زدگی حتی در انتخاب وزرا از جمله آموزش و پرورش که با بحرانی خطیر درگیر است ، نیز شدیدا مشهود است که بر ضعف های این وزارتخانه ، در هر دوره می افزاید.
وزیر آموزش و پرورش نباید بگوید برای سال 99 ، 73 هزار میلیارد تومان بودجه لازم است اما فقط 54 هزار میلیارد تومان اختصاص یافته است، ایشان باید در چنین جامعه ای که نسبت به امر آموزش غفلتی آشکار وجود دارد ، بجنگند و منابع مالی لازم را همین امروز تأمین کنند و در کمین احتمالاتی لرزان چون افزایش قیمت نفت و یا تعلق 3 درصد درآمد شهرداری ها و دیگر منابع مالی ننشینند. مگر ایشان حق ایراد سخن در مجلس را ندارند ؟ پس زمانی که لایحه بودجه تحویل مجلس می شود ، معترض باشند نه در طی ماه های سال 99.
جناب وزیر ،
شما ابراز می دارید که قرار است فقط با دو هزار میلیارد تومان ، طرح رتبه بندی را آن هم برای تمام معلمان با بیش از دو سال سابقه خدمت (برخلاف گفته های جناب ترکمن که گفته بودند: شامل همه معلمان نمی شود.) در همین آذر ماه اجرا نمایید! پس رقم نادیده گرفته شده 19 هزار میلیارد تومان از بودجه سال 99 ، مبلغی بسیار اثربخش است و عدم طلب آن ،پیکر آموزش و پرورش را رنجورتر و نحیف تر خواهد ساخت. راستی بودجه پیش بینی شده برای اجرای طرح رتبه بندی معلمان در سال 99 ، چه میزان هست و در سقف تعیین شده کل بودجه ، لحاظ شده است ؟ یا خیر سال آینده نیز برای اجرای آن ، شاهد بیان و نقض 9 ماهه مسئولان طی یک سال ، خواهیم بود تا آذر ماه 99 ، شاید ، دقیقا شاید اجرایی شود!
جناب وزیر ،
در لابه لای اخبار آموزش و پرورش ، شاهد تلاش شما برای بررسی مسایل و مشکلات جاری هستیم ، اما اگر به صورت موردی و منفصل از هم ، جهت حل و فصل آنها اقدام نمایید ، متأسفانه نتایج عملی مطلوبی نخواهید گرفت. درهم تنیدگی امور در این بخش فوق العاده زیاد و پیچیده است و شناخت و تحلیل آنها به همین سادگی نیست. مسایل موجود عمیق و لایه بندی شده است و برای نتیجه گیری نباید عجله کرد ، باید به تنظیم برنامه هایی اهتمام ورزید که اجرای آنها اکنون و نتایج آنها برای ده سال آینده باشد.
ما باید به این اصل مهم نیز برسیم که وظیفه مدیران ارشد ، برنامه ریزی و تصمیم گیری در جهت نیل به اهداف بلندمدت است و لزومی به اجرای عجولانه یک طرح و یا ساخت واحد مورد نیاز ، در همان مدت کوتاهِ 4 ساله مدیریت آنها نیست. قرار نیست کارهای انجام شده به نام فلان وزیر ، تمام شود ، این طرح ها در سطح ملی انجام می گیرد و اصل اساسی بهره مندی مردم از نتایج عملی آنهاست نه تشویق و تمجید برای قیچی کردن روبان و کلنگ زنی آغاز فعالیت ساخت توسط شخصی واحد. بیایید به ظواهر عوامفریب امور کمتر بیندیشیم و قدری به عمل گرایی و نتایج کار خود بیندیشیم تا مردم و جامعه از منافع آنها بهره مند شوند.
جناب وزیر ،
اگر قدری تلاش منتقدان دلسوز و تجارب معلمان شاغل و بازنشسته را در تنظیم برنامه کار خود دخیل کنید و آنان را به داخل دایره نظام آموزشی دعوت کنید ، قادر خواهید بود بر اساس واقعیات موجود ، تصمیم بگیرید. عنصر مورد مغفول دیگر که اهمیت بنیادی دارد ، استفاده از دانش اساتید اهل فن و متخصصان تعلیم و تربیت کشور است. آنچه را که یک استاد دانشگاه در رشته های گوناگون بالاخص جامعه شناسی و روانشناسی و علوم تربیتی و تعلیم و تربیت ، می تواند برای ایجاد تغییرات مثبت و زیربنایی در آموزش و پرورش انجام دهد منِ معلم بازنشسته و یا شمای وزیر ، قادر به اجرای آن نیستید ، چون مقوله تخصص و تعهد و تجربه همیشه حرف اول را می زند.
جناب وزیر ،
استناد همه وزرا به اجرای راهکار طرح سند تحول بنیادین ، بازدارنده حرکت و عمل سازنده در شرایط امروزی است. یا باید مفاد این سند ، به روزرسانی شود و مفاد و تبصره و ماده های آن تغییر کند یا باید آن را کنار بگذارید تا مبادا مانع خلاقیت و تفکرتان شود. هیچ قانونی به جز قانون خدای متعال از اصل تعلق به همه زمان ها و مکان ها ، تبعیت نمی نماید.
طبق آنچه که گفته اید در حال رصد کردن رسانه ها هستید ، امید که در این حرکت ارزشمند خود ، به ایجاد تغییراتی سازنده و ماندگار برای سنوات آتی نیز دست یازید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اکنون زدگی تیغیست چند لبه و نه دولبه؛ که تعداد و لبههای آن برای اعلم، اوضح است؛ آیا قرآن مبین و احادیث روشن ما لبهای را به درستی تعریف نکرده؟!
مسکّن درد امروز!؟ یا درمان درد به طریق صحیح؟! یا ...
بار الهی !! اندیشه، دل و عمل ما را خالص گردان و هیچکدام را مشمول غفلت مگردان!! بار الهی!! غفلت از دور اندیشی و آینده نگری غفلتی بزرگ است و تمام درمان نیست ولیکن ما را در غفلتی بزرگتر، که از آن غافلیم وامگذار!! چه دور اندیشان و آینده نگران که خود و جامعه را به تباهی کشاندند!
مسلماً که جوانان قابل استخدام و اساتید متأهل دروس معارف دانشگاه و معلمان رسمی و پیمانی قابل رتبه بندی، و ... داناتر و پر مطالعه تر و توفیق یافته تر و برای تفکّر کردن شایستهتر و کاملترند!!
سلام بر غایب و سلام بر حاضری که دوراندیشی و آینده نگری نمود و لیکن در تفسیر افشاء شدهاش توهّم زده و یا غافل نبود !!!