پس از استعفای بطحایی بارها و بارها از پر رنگ شدن فرهنگ امنیتی در صدای معلم انتقاد کردم .
در دولت های نهم و دهم فضا در آموزش و پرورش بسته بود . حراست ها در این دولت ها با دقت حرکات و سخنان معلمان منتقد را پی گیری می کردند و در بسیاری از موارد برای آنان در هیات های تخلفات اداری پرونده تشکیل می دادند .
هنوز و پس از گذشت بیش از یک دهه از تجمعات معلمان در اسفند 85 و برخوردهایی که با معلمان صورت گرفت محمود فرشیدی و سایر همفکران وی نه تنها عذرخواهی نکرده که حتی اشاره ای هم به آن نمی کنند .
برای صدها معلم پرونده های مختلف قضایی و اداری تشکیل شد و در 23 اسفند در اقدامی بی سابقه بیش از 1000 معلم بازداشت شدند .
به این اصل منطقی رسیده ام که این طیف اساسا باور و یا اعتقادی به آزادی بیان و تحمل مخالف و منتقد ندارند .
نمونه آن در نشست روز سه شنبه 25 تیرماه بود که به منظور نقد و بررسی عملکرد مدیریت آموزش و پرورش در دولت های یازدهم و دوازدهم تشکیل شده بود . ( این جا )
با آن که هنگام اعلام مجری مراسم برای طرح پرسش تقریبا نفر اولی بودم که دست خود را بالا بردم اما گویی ایشان مرا نمی دید .
پس از گذشت مدتی و طرح پرسش های متعدد خصوصی در نشست به فرشیدی گفتم که آیا شما در جلسات تان اجازه طرح پرسش و انتقاد را به دیگران می دهید ؟ چگونه می شود که وضعیت در محیطی مانند آموزش و پرورش و آن هم در یک دولت چنین متلاطم و دارای اختلاف فاز می شود ؟
پاسخ وزیر دولت احمدی نژاد جالب بود .
ایشان پیشنهاد کرد که کتبا پرسش خود را بنویسم و به مجری بدهم .
به ایشان گفتم که من نیازی به این کارها ندارم و سواد و شهامت برای پرسش کردن دارم .
زمانی که علی اصغر فانی به وزارت رسید به خاطر فضای متاثر از آن دوران سیاست خود را جایگزینی امنیت فرهنگی به جای فرهنگ امنیتی اعلام کرد و البته در این کار هم تا حد زیادی موفق بود و این را می توان از نکات مثبت در وزارت فانی برشمرد .
برای این مهم می توان به سخنان موحد در مراسم تکریم و معارفه رئیس اداره حراست آموزش و پرورش هرمزگان اشاره کرد . ( این جا )
عمده سخن موحد این است :
" منطق قدرت و امنیت فرهنگی جایگزین فرهنگ امنیتی شده است "
محسن موحد اعلام کرد :
" با حرکت در این مسیر که در چارچوب شرع، قانون و اخلاق است ،حراست آموزش و پرورش سال گذشته رتبه برتر کشوری را کسب کرد که بدون شک این مهم محصول تلاش، همدلی و نگاه مبتنی بر اهداف و برنامه های راهبردی کل کارکنان حراست آموزش و پرورش در سراسر کشور است. "
این وضعیت تا پایان زمان وزارت دانش آشتیانی استمرار یافت .
بدون تردید در کنارعزم وزرای پیشین برای ایجاد چنین فرهنگ سازمانی نباید از دیدگاه و عملکرد محمد حسین کفراشی نیز غافل شد .
قبلا هم اشاره کردم که برای نخستین بار یک رسانه مستقل و منتقد معلمی با بالاترین مقام امینتی در وزارت آموزش و پرورش گفت و گو کرد و نکته جالب این است که کفراشی این پیشنهاد را هم به گرمی پذیرفت .
این در حالی است که محسن موحد و مظفر مظاهری پیشنهاد صدای معلم را برای برگزاری گفت و گوی صریح و رسانه ای شدن آن را رد کردند . اگر نهادهایی مانند حراست ها ، ادارات ارزیابی و رسیدگی به شکایات و... در آموزش و پرورش دقیق ، مستند و مستمر عمل کنند دیگر نیازی به دخالت نهادهای بیرونی نیست .
از نظر من ، تا حد زیادی در وزارت سیدمحمد بطحایی استقلال ذاتی آموزش و پرورش توسط برخی نهادها و شخصیت ها به بازی گرفته شد و وزیر وقت در این موارد کاملا منفعل بود .
علیه تعدادی از معلمان منتقد شکایت شد و برای برخی در هیات های تخلفات اداری پرونده تشکیل شد و از رسانه های مستقل و منتقد نیز در دادگاه ها شکایت شد .
با این که در نشست های رسانه ای این موضوع را چندین بار به صورت علنی و رسمی به بطحایی گوشزد کردم و آن را مکتوب کردم اما تنها واکنش وزیر سابق سکوت بود و سکوت .
مدعای این سخن اظهارات حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در آئین معارفه و تکریم سرپرست مرکز حراست است . ( این جا )
حسنیی در این نشست تاکید می کند :
" امنیت فرهنگی باید جایگزین فرهنگ امنیتی شود. "
سرپرست وزارت آموزش و پرورش می گوید :
" حراست مانند نورافکنی است که میتواند با روشن کردن تاریکیها مانع بسیاری از تصمیمهای اشتباه شود . "
آیا واقعا در آموزش و پرورش حراست ها نقش نورافکن را ایفا می کنند ؟
اما پرسش مهم این است :
چگونه می شود که وضعیت در محیطی مانند آموزش و پرورش و آن هم در یک دولت چنین متلاطم و دارای اختلاف فاز می شود ؟
پاسخ به این پرسش نیاز به پژوهش و انجام گفت و گوهای میدانی دارد .
اما به یک عامل مهم و یا فرضیه راهبردی می توان اشاره کرد .
بین سطح پرسشگری و مطالبه گری آگاهانه در یک سازمان توسط ذی نفعان که عمدتا " معلمان " تعریف می شوند و فضای باز و تفکر انتقادی نسبت مستقیم وجود دارد .
در 2 سال وزارت بطحایی چنین مطالبه ای در میان فضای غالب معلمان و مهم تر از آن رسانه ها و حتی فعالان رسانه ای آن خیلی مشهود و معنادار نبود .
در این جا به ذکر چند نمونه اشاره می شود .
* 28 خرداد 98 وزارت آموزش و پرورش از مهدی فتحی شکایت کرد .
فتحی مدیر کانال اخبار فرهنگیان با بیش از 66 هزار عضو است .
این کانال نوشت :
با شکایت وزارت آموزش و پرورش و در پی ابلاغ احضاریه شعبه هشتم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب سنندج، صبح امروز سه شنبه ۲۸ خردادماه ۹۸ مهدی فتحی مدیر کانال اخبار فرهنگیان جهت تفهیم و دفاع از اتهام انتسابی به شعبه مذکور مراجعه نمود.
لازم به ذکر است شکایت نماینده حقوقی وزارت آموزش و پرورش از کانال اخبار فرهنگیان و به دلیل آنچه نشراکاذیب و تشویش اذهان عمومی نامیده شده، صورت گرفته است و مهدی فتحی به عنوان مسئول و سازنده کانال به دادسرای عمومی و انقلاب سنندج به نیابت از دادسرای عمومی و انقلاب تهران فراخوانده شده است.
آقای فتحی هم اکنون و تا زمان تشکیل دادگاه با قرار کفالت آزاد است."
« صدای معلم » ضمن انعکاس این خبر نوشت : ( این جا )
" حال که سرپرست وزارت آموزش و پرورش قرار است طرحی نو در اندازد و از استقلال این نهاد و شان معلمان دفاع کند پیشنهاد می کنیم تا آقای حسینی در چارچوب " منشور حقوق شهروندی " برای اعتماد سازی در دستورالعملی از همه مدیران در سراسر کشور بخواهد که حق شکایت از هیچ رسانه ای در حوزه آموزش را ندارند . در دوران وزارت بطحایی حتی یک بار هم این تشکل ها به فضای امنیتی ایجاد شده انتقاد نکردند ..
همچنین می توان در مورد پرونده معلمانی که در زمان وزارت بطحایی و در هیات های تخلفات اداری تشکیل شده اند تجدید نظر کرد .
« صدای معلم » به سرپرست وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد می کند در مورد ادامه کار مدیرانی که در زمان تصدی مدیریت خویش علیه رسانه ها و معلمان منتقد شکایت کرده اند بازنگری داشته باشد .
با آن که وزارت آموزش و پرورش شکایت خود را از آقای فتحی پس گرفت اما این معلم و کانالش در جریان شکایت از رسانه ها و معلمان منتقد و شکایت هایی که عیله صدای معلم شد کوچک ترین اشاره ای به موضوع نکرده و از کنار آن گذشت .
*« شیرزاد عبداللهی » که در ریز و درشت مسائل آموزش و پرورش مطلب می نویسد در این جریانات کاملا سکوت کرد .
تنها سه ماه بعد از رسانه ای شدن شکایت علیه مدیر صدای معلم ، ایشان در مطلبی با عنوان " معلمان بناب آذربایجان پادرمیانی کنند " در یک گروه تلگرامی چنین نوشت :
" اگر انتقادهای صدای معلم تیز و گزنده و گاهی احتمالا برداشت توهین از آنها می شود. اگر کیفیت برخی مطالب آن پایین است و... بازتابی از سطح فکری و نوع نگاه بخشی از جامعه معلمان کشور است. به جای خُرد کردن و انتقام گرفتن باید به پورسلیمان کمک کرد تا اشکالات سایتش را کمتر کند.
من از جناب بهرامی اقدم تقاضا می کنم مساله را مثل اختلاف دوتا معلم ببیند و با قبول عذرخواهی آقای پورسلیمان شکایت خود را پس بگیرد. این نهایت بزرگواری ایشان است. شنیده ام آقای پورسلیمان قبلا عذرخواهی کرده اند. از معلمان شریف بنابی هم می خواهم که به جای نفت ریختن روی آتش و حیثیتی کردن ماجرا برای دوطرف دعوا، پادرمیانی کنند و قضیه را حل کنند.واقعا این دعوا برنده ای ندارد. " ( 1 )
*« رضا نهضت » در تلگرام کانالی به نام " حرف حساب " راه اندازی کرده است .
ایشان در جریان این شکایت ها و فضای امنیتی دوران بطحایی سکوت کرد اما زمانی که شنید مظفر مظاهری رئیس پیشین مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش قرار است تغییر کند مطلبی با محتوای زیر منتشر کرد :
" تغییر مظاهری، حراست آموزش و پرورش، کاملا سیاسی است
مطابق اخبار دریافتی حرف حساب، مظاهری حراست فعلی آموزش و پرورش از سوی سید جواد حسینی، به بهانه ی پایان یافتن ماموریت برکنار شده و قرار است فردی از انجمن اسلامی معلمان حلقه ی قم، به جای او بر صندلی بنشیند.
حرف حساب به آقای سید جواد حسینی نسبت به این تغییر در این مقطع زمانی، هشدار می دهد و به او یادآوری می کند که فریب سیاست بازانی که دل در گرو آموزش و پرورش ندارند و در پی منافع مادی و معنوی باند خود هستند، را نخورد. تا حد زیادی در وزارت سیدمحمد بطحایی استقلال ذاتی آموزش و پرورش توسط برخی نهادها و شخصیت ها به بازی گرفته شد و وزیر وقت در این موارد کاملا منفعل بود .
این تغییر با عجله و پنهانی و در حالی که هنوز وزیری بر مسند کار نیست، بر اساس کدام ضرورت و اولویت اتفاق می افتد؟ این در حالی است که خود سید جواد حسینی نسبت به تخلفات عدیده ی غلامرضا کریمی در مرکز امور بین الملل آگاه است اما نسبت به عزل او اهمال می کند.
حرف حساب، در پی دفاع از عملکرد مظاهری نیست، اما قطعا تغییر عجولانه وی مشکوک است، آن هم زمانی که رد پای حلقه ی قم انجمن اسلامی معلمان، به سرکردگی داود محمدی و اعوان و انصارش در این تغییر به چشم می خورد.
آقای حسینی! آقای محمدزاده! جاده صاف کن این حلقه نباشید، آن ها در پی نشاندن داود محمدی یا یکی از مریدانش بر مسند وزارت آموزش و پرورشند.
در زمان مظاهری، پای نهادهای نظارتی چون سازمان بازرسی کل کشور بر سازمان های تابعه ی آموزش و پرورش بیشتر شد و کشف تخلفات فراوان در مرکز امور بین الملل، یکی از دستاوردهای این رویکرد است. طبیعی است که متخلفان، درصدد باشند که با تغییر مظاهری، نقش نهادهای نظارتی را در آموزش و پرورش کمرنگ نمایند.
اگر استفاده از نیروهای خارج آموزش و پرورش نادرست باشد، سوابق نشان می دهد استفاده از نیروی رسمی وزارت اطلاعات در آموزش و پرورش ثمرات بیشتری داشته است. کشف بسیاری از تخلفات فعلی صندوق ذخیره فرهنگیان، بی تردید در دوران حراست فردی خارج از مجموعه آموزش و پرورش پدید آمده است.
متاسفانه برخی نیروهای داخلی و ستادی آموزش و پرورش در حراست و نیز بازرسی، ملاحظات شخصی فراوانی در برخورد با متخلفان اقتصادی،که به جان بیت المال افتاده اند، دارند و بیشتر در پی حفظ منافع حزبی خود اند.
کردم اشارتی و مکرر نمی کنم.... "
در این جا چند نکته و پرسش مطرح است :
1- نهضت و حرف حسابش از کدام پیشینه و پشتوانه برخوردارند که این چنین برای یک مقام رسمی خط و نشان می کشند ؟
باید به این دوستان متذکر شد که نقد و نقادی عرصه رجزخوانی و حریف طلبیدن نیست .
می شود انتقاد کرد و در کنار آن پیشنهاد هم داد .
2- ایشان بر اساس کدامین سوابق و مستندات به این نتیجه رسیده اند که استفاده از نیروی رسمی وزارت اطلاعات در آموزش و پرورش ثمرات بیشتری داشته است ؟
3- این یک اصل منطقی و طبیعی است که اگر در سازمانی نهادهای نظارتی داخل آن سازمان ضعیف عمل کنند به واسطه برخی گزارش و یا شکایت های مردمی و... نهادهای بیرونی در درون آن ورود پیدا کنند .
پس می توان چنین نتیجه گیری کرد که اگر نهادهایی مانند حراست ها ، ادارات ارزیابی و رسیدگی به شکایات و... در آموزش و پرورش دقیق ، مستند و مستمر عمل کنند دیگر نیازی به دخالت نهادهای بیرونی نیست .
مشکل ما این است که این گونه دوایر و واحدها هم مانند سایر اجزای سیستم شده و کارآمدی و فایده ذاتی خود را از دست داده اند .
مشخص نیست آقای نهضت و حرف حسابش بر اساس کدامین آموزه ها و یافته های مدیریتی و علمی چنین نسخه هایی را صادر کرده و می کنند ؟
به عنوان مثال در جریان شکایت از حسین علی پور توسط مدیر کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی ، حرف حساب هیچ اشاره ای به این شکایت نکرد اما زمانی که شکایت پس گرفته شد آن را منعکس کرد .
زمانی که به این موضع ایشان انتقاد کردم پاسخ آقای نهضت چنین بود :
" عزیز برادر به شما ارتباطی ندارد چرا مطلبی را می زنیم یا نمی زنیم...همان گونه که ما در کار صدای معلم دخالت نمی کنیم شما هم در کار ما دخالت نکنید...علی الحساب بابت تهمت دروغگویی و بی اخلاقی که به ما زدید عذرخواهی کنید.... یا حق "
*در آموزش و پرورش تشکل های ریز و درشت فراوانی تشکیل شده اند .
در دوران وزارت بطحایی حتی یک بار هم این تشکل ها به فضای امنیتی ایجاد شده انتقاد نکردند .
شاید چنین هم گرایی میان این تشکل با گرایش های سیاسی مختلف و بعضا متضاد در طول تاریخ آموزش و پرورش پس از انقلاب بی سابقه باشد .
در بخش معلمان البته وضعیت کمی بهتر ارزیابی می شود اما فضای غالب نبود و این را در تعداد بازدیدکنندگان مطلب و یا نظرات می شود به خوبی دریافت .
( 1 )
معلمان بناب آذربایجان پادرمیانی کنند
شیرزاد عبداللهی
امروز شنیدم که برای پورسلیمان از دادسرای انقلاب بناب احضاریه آمده که روز 28 اسفند در محضر دادگاه حاضر شود با توجه به تعطیلات پیش رو می شود حدس زد که اگر به بناب می رفت تا پایان تعطیلات مهمان آقایان بود. ظاهرا قصد این است که به پورسلیمان درسی بدهند که یادش نرود. عده ای هم دوست دارند قضیه به گره کور تبدیل شود. الان ایام عید است و بهترین فرصت برای رفع کدورتها است.
من نظرم این است که در دعواهایی در این سطح که شاکی مدیر یک مدرسه غیردولتی و متشاکی یک معلم است ، همکاران بنابی و غیر بنابی به جای تحریک شاکی و دامن زدن به دعوا از طریق کدخدامنشی رضایت شاکی را بگیرندتا این طناب کشی تمام شود.مساله را نباید برای دو طرف حیثیتی کرد. در کار رسانه اشتباه پیش می آید . راه حل آن هم قبول اشتباه و عذرخواهی و انتشار توضیحات ضروری است.
متاسفانه برخلاف شعارها ، خبری از معاضدت های حقوقی وزارتخانه و پادر میانی مسئولان برای ختم ماجرا در این چندماه دیده نشده و این شکایت با سکوت توام با رضایت مدیران محلی و ستادی فقط نظاره شده است. در حالی که در مواردی مانند آتش سوزی مدارس و تصادف اتوبوس های اردویی ، آموزش و پرورش با بسیج ریش سفیدان محلی و استفاده از همه وزن وزارتخانه دنبال جلب رضایت و ممانعت از شکایت خانواده های کشته شدگان و مجروحان می روند.
چه ایرادی دارد آقای خرم مدیر کل حقوقی وزارت ، که برای فیصله دعوای مدیران به بروجرد رفته بود ، سری هم به بناب می زد و قضیه را حل می کرد؟ یا ساده تر از آن به مدیرکل آموزش وپرورش استان آذربایجان شرقی تلفن می زدو از او می خواست مساله را با دلجویی از شاکی محترم حل کند.
من قبول دارم آقایان دل خوشی از پورسلیمان و سایت صدای معلم ندارند. اما باید بین انتقاد از خط مشی و روش کار سایت صدای معلم و استفاده از تور قانون برای خردکردن و شکستن یک معلم که تقریبا تمام وقت خود و خانواده اش صرف بلند کردن صدای بخشی از معلمان کشور می شود تفکیک قایل شد.
اگر انتقادهای صدای معلم تیز و گزنده و گاهی احتمالا برداشت توهین از آنها می شود. اگر کیفیت برخی مطالب آن پایین است و... بازتابی از سطح فکری و نوع نگاه بخشی از جامعه معلمان کشور است. به جای خُرد کردن و انتقام گرفتن باید به پورسلیمان کمک کرد تا اشکالات سایتش را کمتر کند.
واقعا ظلم است که مدیر سابق حراست که گفته می شود خودرو النترا رشوه گرفته و یا فردی که در مقام مشاور معاون وزیر کودک آزاری جنسی کرده یا مدیران ستادی که با مافیای کنکور و کمک آموزشی دستشان توی یک کاسه است و یا مدیران برخی مدارس دولتی خاص که سالی 100میلیون تومان به جیب می زنند، راست راست بگردند و مقام قضایی دستور اعزام تحت الحفظ و ورود به مخفیگاه آقای پورسلیمان را صادر کند.
من از جناب بهرامی اقدم تقاضا می کنم مساله را مثل اختلاف دوتا معلم ببیند و با قبول عذرخواهی آقای پورسلیمان شکایت خود را پس بگیرد. این نهایت بزرگواری ایشان است. شنیده ام آقای پورسلیمان قبلا عذرخواهی کرده اند. از معلمان شریف بنابی هم می خواهم که به جای نفت ریختن روی آتش و حیثیتی کردن ماجرا برای دوطرف دعوا، پادرمیانی کنند و قضیه را حل کنند.واقعا این دعوا برنده ای ندارد.
همکاران بنابی یادشان نرود که آقای پورسلیمان هیچ اختلاف شخصی با آقای بهرامی اقدم نداشته اند و اشتباه آقای پورسلیمان انتشار یک نامه وارده همکاران بنابی و کامنتهای همکاران زیر پست مربوط بوده است که در هر حال مسئولیت حقوقی دارد اما قطعا عمدی درکار نبوده است. یک نکته هم خدمت آقای پورسلیمان بگویم دعوای فرسایشی با یک مدیر مدرسه بناب ، وقت و انرژی شما را هدر می دهد و خیلی ها در ستاد وزارتخانه دوست دارند این مساله کِش پیدا کند.
نظرات بینندگان
حراست مدیرکل شده است.
هنوز همان است که مدنظر بوده است.
عده ای دعوا به پا می کنند و از شعله های آن بهره می برند.
دوست عزیز ناشناس
مگر قرار است برای پست حراست استاد دانشگاه و... بیاورند ؟!
مهم این است که فرد مورد نظر بر اساس قانون و نه سلیقه عمل کند .
در ضمن آدم ها همه مثل هم نیستند .
پایدار باشید .
انشاا...اگه رای اورد امثال حاج اقا...ریس سازمان تالیف کتب درسی هم تعیر کنه
امثال حاج اقا ذوعلم و ذوالنور در آ.پ و مجلس قوی هستند و مهره مهم اصولگراها
یه حرف حساب زد
چرا صدای معلم و شخص آقای پورسلیمان اینقدر در خصوص جابجایی مرکز حراست ذوق زده شده اند ؟
نقش آقای محمدحسین کفراشی در این تغییر چیست ؟
چرا آقای کفراشی احساس تکلیف کرده اند و کیلومترها از دیار فرنگ (آلمان) تشریف آورده اند تا با کمک دوست قدیمی خود (دکترحمیدرضا کفاش) که درحال حاضر مشاورعالی سرپرست وزارت آموزش و پرورش است تغییر رییس مرکز حراست را طراحی و اجرا نمایند؟
آیا ورود سازمان بازرسی کل کشور در مرکز اموربین الملل و مدارس خارج از کشورآموزش و پرورش { کفراشی (رییس سابق مرکز حراست) هم اکنون از آن مرکز ماموریت دارن و در آلمان اقامت دارند } و پیگیری تخلفات و... و همکاری مظاهری در این خصوص با سازمان بازرسی کل کشور و نهادهای امنیتی و نظارتی یکی از دلایل این تغییر نیست ؟
این همه فساد و... که در صندوق ذخیره فرهنگیان تشکیل شد و در همین چندماه گذشته با پیگیری مظاهری و همکاری با دستگاه قضایی (حداقل فرهنگیان اثرات آن را از تلویزیون می بینند) یکی دیگر از دلایل این تغییر نیست ؟
آقای حسینی
1- کسی ذوق زده نشده است .
به عنوان یک معلم و مدیر رسانه تحلیل خود را بیان کرده ام .
2-آقای کفراشی تا جایی که می دانم نقشی در این تغییر ندارد اما به هر صورت جزئی از مجموعه بوده است و به آن اشاره شده است .
3- بنده هم با شما هم نظرم که رفتن کفراشی از حراست به آموزش و پرورش لطمه زد و این تغییر هزینه داشت اما نمی توان که افراد را به زور در سیستم نگاه داشت .
اگر شما که هر روز مدام در مورد وضعیت خودتان کامنت می گذارید و همه چیز را در شخص خودتان خلاصه کرده اید اگر پیشنهادی در این سطح بدهند شما آن را رد می کنید ؟!
4- گفته ام .
ورود سازمان های بازرسی بیرونی در این حجم به امور داخلی یک وزارتخانه مطلوب نیست و این به نقص سیستم های درونی نظارتی آن بر می گردد .
5- زمان وزارت فانی صدای معلم در چند گزارش نسبت به ورود نهادهای قضایی به بحث صندوق ذخیره فرهنگیان هشدار داد اما گوش شنوایی یافت نشد !
پایدار باشید .
آیا باید شما باید به مرکز حراست نمره قبولی بدهید یا دستگاه های نظارتی ، امنیتی و حراستی ؟
سلام
هر کسی می تواند تحلیل خودش را بیان کند و مشکلی نیست ؛ درست مثل شما که هر چیزی را در کامنت های خودتان زیر سوال می برید و ما هم اکثر آن ها را منتشر می کنیم !
پایدار باشید .
اهل سیاست نیستم و از هر نوع نگاه و یا مانور سیاسی در آموزش و پرورش ناخرسندم. اما انجام شرح وظایف یک رسانه از سوی فردی که اگر اشتباه نکنم به مدت 11 سال ، فعالیت خبرنگاری و نویسندگی و مدیریت یک سایت صنفی و حرفه ای را برعهده دارند، بهتر و اُولی تر از برداشت و باور و عمل یک معلم و یا مدیری است که با هیچ نوع فعالیت رسانه ای آشنا نیستند.
طبق قانون ، احزاب و رسانه ها برای روشنگری عموم ملت واسط بین فعالان اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی با مردم هستند و با توجه به این که مدیر سایت فقط به انعکاس نامۀ همشهریان فرد شاکی پرداخته اند و اهانت و افترایی در کار نیست ، لذا
جناب آقای حسینی ، سرپرست محترم آموزش و پرورش ، شما می توانید با درایت خود نسبت به موضوع شکایت ، از لوث شدن امر پیشگیری نمائید. انتظار همراهی حضرتعالی با وعده هایی که در دو هفته آغاز فعالیت خود در این وزارتخانه داده اید ، امری محال و نشدنی نیست. تمامی امور انجام نشده و ناقص برای جامۀ عمل پوشیدن ، فقط به همّت مردانی والا اندیش منوط هستند. با سپاس.
خانم امامی
نخست آن که سیاست در ذات خود امر مذموم و یا منطقه ممنوعه نیست .
" تربیت سیاسی " به ما کمک می کند حداقل و بی جهت ابزار افراد و یا گروه ها نشویم .
دوم آن که بنده در این مورد ادعایی ندارم .
اما جهت تنویر افکار عمومی سابقه نویسندگی و عمر رسانه ای من از سال 1376 آغاز می گردد .
از نظر شما سپاسگزارم و البته انتظار ترحم و یا لطف از سوی کسی را ندارم .
این مسیر را با قوت ادامه خواهیم داد .
پایدار باشید .
همکار محترم فرهنگی
از لطف و محبت شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
همکار محترم
از دعای خیر شما سپاسگزارم .
خداوند به شما سلامتی و کامیابی عطا کند .
پایدار باشید .
1)درود بر شما که بعد از سالها رسانه ای را در حوزه آموزش و پرورش ایجاد نموده اید که حتی کامنت ها ی مطالبش دائم پرینت گرفته می شود و سر از پرونده های همکاران منتقد و صاحب قلم در می آورد و این موضوع به نظرم همانند تب علامت یک بیماری مزمن است که باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد که برخی تنگ نظران در حراست آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید چه می کنند؟!
درود بر آقای پورسلیمان
که از روی صفای درونی خود
و بی چشم داشت دارند
رسالت آگاهی بخشی را ادا می کنند
تاثیر مثبت شنیدن و دیدن،تامل بر نقدها برای رفع نواقص و رسیدن به مطلوب امری بدیهی است...