گروه استان ها و شهرستان ها/
در گرگ و میش پنجشنبه ۱۷ مهرماه ۴۰۴ در معیت علیچمنی از مدیران شاخص ناحیه ۴ و خیر آموزشی، برای آشنایی با سازمان مردم نهاد کیانا (فعال در حوزه آموزش کودکان بازمانده از تحصیل) با گذر از گلستان و گلستانک مهرشهر راهی علیآباد گونه (روستای محرومِ گیر افتاده بین برزخ مهرشهر و محمدشهر) میشویم.
قبل از رسیدن به روستاشهر علیآبادگونه (حسنآباد سابق) ؛ اولین چیزی که چون نگینی خودنمایی میکند گنبد امامزاده عبداله میباشد که در حدود یک کیلومتری بافت اصلی روستاست. سمت راستمان زمین بایر دهها هکتاریست که به گفته محلی ها ، متعلق به مسکن بازنشستگان کشوری می باشد و در حال حاضر رها بوده و عملا محلی مناسب برای تجمع معتادین، دفع نخالهها و پذیرای پسماند منطقه بر سیمای خراش خوردهاش میباشد.
علیآباد گونه نیازمند کلانتری
روستا از سال ۸۹ به دهیاری ارتقا پیدا کرده و اکنون پذیرای بیش از ۱۲ هزار نفر از مهاجرین ایرانی، اتباع افغانی و سکنه اولیه خود است. علیآبادگونه فاقد پارکی درخور، پاسگاه انتطامی، درمانگاه، سرویس عمومی حمل و نقل و خیلی از مظاهر عمومی تمدن و پیشرفت بوده و متاسفانه فاضلاب منازل در کوچه پس کوچههای محلات ساری و جاریست.
خانوادههای آسیبپذیر و محروم، بخش غالب روستاست. پرچم ساخت و سازهای فلهای و غیرمجاز، کودکان رها و بازمانده از تحصیل نیز همانند سایر آسیبهای اجتماعی در اهتزاز میباشند. به گفته اهالی ؛ ثبتنام در مدارس عادی دولتی نیز توام با مشقت و پرداخت هزینههایی است که بعضا از توان اهالی خارج بوده و از واژه مضحک آموزش رایگان، حتی در مدارس کاملا محروم و عادی دولتی خبری نیست.
دهسال تاخیر فاز در علیآباد گونه
سیمای عمومی روستا نسبت به مناطق مشابه و همجوار حداقل یک دهه تاخیر فاز داشته و تیرهای محرومیت و مظلومیت چشمان میهمانان را نوازش میکند .
در کنار ساختمانی شیک و چهارطبقه متوقف میشویم. تابلو مجموعه فرهنگی اجتماعی کیانا چشمنوازی میکند. پس از خوش و بش با « هدی اوغازی مقدم » مدیرعامل و محمدرضا فردان از اعضای هیات مدیره پای صحبتهایشان مینشینیم.
اوایل دهه هشتاد ؛ تعدادی از دغدغهمندان اجتماعی کیانا را تاسیس کردند. این موسسه رسما از سال ۸۲ با مجوز فرمانداری در چهار گوشه غرب استان تهران (البرز فعلی) فعال بوده و خلاصه کارش عبارت از: شناسایی و جذب بچههاي جا مانده از تحصیل و کودکان کار، حمایت و آموزش در مقطع ابتدایی و نهایتا سوق دادنشان به سیستم رسمی آموزش و پرورش میباشد.
بیش از صد داوطلب همکاری داریم
خانم مقدم دانش آموخته ارشد ادیان ضمن تشریح فلسفه تاسیس و چرایی و چگونگی فعالیت کیانا میافزاید: موسسه کیانا بیش از صد داوطلب همکاری رایگان داشته و ده نفر پرسنل ثابت حقوقبگیر دارد.
دانشآموزان شناسایی و جذب شده از ساعت ۸ تا ۱۷ در موسسه خدمات رایگان آموزشی، هنری، ورزشی، مددکاری و روان شناسی دریافت کرده و با ارزشهای اجتماعی و مهارتهای زندگی آشنا میشوند.
بچههای خروجی کیانا از طریق تعیین سطح و آزمون جامع جذب آموزش و پرورش رسمی میشوند.
۴۰۰ میلیون جریمه برای کیانا
خانم مقدم با اشاره به گستره فعالیت استانی کیانا میافزاید: قبلا در گلشهر کرج مستقر بودیم . چند سالیست با افتتاح ساختمان خیرساز مرکز ثقل فعالیتها را در علیآبادگونه پی افکندهایم. نکته قابل توجه آن است که مدارس سیار ما در قالب مینیبوسی است که به امکانات آموزشی تجهیز شده و در محل کار بچهها و یا مناطق حاشیهای حاضر شده و به آموزش بچهها میپردازد. در مناطق محروم استان فعالیت دارند. در واقع کیانا مبدع کلاسهای سیار در کشور است.
متاسفانه دهیاری به جای کمک به موسسه، به بهانه عدم تامین پارکینگ مطالبه ۴۰۰ میلیون تومان جریمه از کیانا دارد.
موسسه کیانا مرکز خیریه نیست
محمدرضا فردان از اعضای هیات مدیره نیز با بیان مختصات دیگری از چیستی و چرایی موسسه میافزاید: کیانا زیرساختها و خدمات خوبی داشته و در عین حال گمنام و مهجور است. البته ما نمیخواهیم کیانا به عنوان یک مرکز خیریه معرفی گردد چون انگیزه پاسخ گویی به درخواستهای متفرقه و خارج از چارچوب اساسنامه را نداشته و اساسا رویکرد کلی کیانا تلاش و مطالبهگری در راستای تغییر قوانین و احقاق حقوق کودکان است.
در طبقه زیرزمین کارگاه خیاطی برپا کردهایم تا در ایجاد اشتغال برای تعدادی از بانوان سرپرست خانوار نیز قدمی برداشته باشیم. در پایان بازدیدی از کلیت مرکز کیانا داریم.
در خداحافظی از کیانا با چند نفر از دانشآموزان قد و نیمقد و پرستو غلامحسینی روابط عمومی و فربد از مربیان کیانا چاق سلامتی میکنیم.
زبان بدن بچهها و نگاههای پرمهر و منتظرشان، بلندترین فریادی است که گوش فلک را کر و عدالت آموزشی را به چالش کشیده و آرزوهای برباد رفته پدر و مادرشان را در گوش مسئولین جار میزند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بین محمدشهر و مهرشهر قرارگرفته است و مرزش با فرودگاه پیام زمینهای 83 هکتاری تعاونی مسکن بازنشستگان کشوری است که آرزوی مردمان منطقه شده تا از این دشت زباله به مجتمع های مسکونی تبدیل شود که ارج و ارزشی برای منطقه باشد.
از علی آبادگونه می گویم که به قول مردی از جمع حاضر در دفتر امامزاده جزیره ای متروکه است.
روستایی که از سال 75 تا 88 زیرنظر شهرداری محمدشهر بوده وخدماتی ناچیز از آن دریافت می کرده است ، تولد دهداریش به سال 89 برمی گردد .
کربلایی پنجعلی از سالهای دوری می گوید که اولین سالهای سکونتش در این روستاست ، سال 53 ؛ می گوید آن روزها خانوارهای ساکن این روستا به زحمت به 100 خانوار می رسید و امروز 1300 خانوار داریم و بیش از 6 هزار نفر جمعیت.
از امکانات وقتی می گوید اما تغییری نداشته اند یا اگر تغییری بوده در رتبه اداری بوده نه افزایش خدمات ، نمونه اش پایگاه بهداشت علی آباد گونه که شد مرکز بهداشت اما خودش محیطی غیر بهداشتی است و تنها هفته ای یک پزشک در آن استقرار پیدا می کند.
منطقه ای مهاجرپذیر است که سرریز قشر مستضعف دو منطقۀ شهری مهرشهر و محمد شهر را در دل خود جای داده ، چرا که قیمت مناسب زمینهای این منطقه فضا را برای ساخت سقف بالاسر مهیا کرده است . اما آن روز که خانواده ای به امید خانه دار شدن بساط زندگی اش را بر دوش گرفته به علی آبادگونه می آید یا نمی داند یا دوست ندارد به این فکر کند آب شور و سخت این منطقه که جسم سخت و بی جان کولرهای پشت بام را از پا درآورده است به کلیه های کودک سه سالۀ خانواده هم رحم نخواهد.
چاه آب واقع در محوطۀ امامزاده را که بستند ، آب و فاضلابی ها برخلاف نظر اهالی روستا که معتقد بودند فاصله از چاه قبلی نباید زیاد باشد با استناد به قانون، چاهی به فاصلۀ 500 متری از چاه قبل زدند و آنقدر این آب سخت و شور بود که بهداشت تأیید نکرد و به ناچار چاهی دیگر حفر شد، چاهی 110 متری با آبدهی 2 اینچ که پاسخگوی این منطقه نیست و پیگیری ها هم بی فایده است گویا.
از بحث برق و روشنایی که می گویند خیابانهای تاریک علی آباد خودنمایی می کند و ناامنی شبانه ای که این تاریکی رقم می زند ، شده است معضل افرادی که از مسیرهای ارتباطی متصل به محمدشهر و مهرشهر استفاده می کنند.
از نحوۀ رفت و آمدشان به محمدشهر یا مهرشهر که بپرسی جوابشان این است : نه اتوبوس ، نه تاکسی؛ باید امیدت به خودروی رهگذری باشد که در این جادۀ خلوت همراهی یک غریبه را بپذیرد و همسفر این راه نه چندان طولانی باشی برایش.
از مشکل آب ، روشنایی جاده و معضل حمل و نقل و بهداشت که بگذری فضای آموزشی نقصش را و فضای تفریحی نبودش را به رخ می کشند. تا اول دبیرستان می توانی درس بخوانی در علی آبادگونه بیش از این را اگر بخواهی حواله ات می دهند به محمدشهر ، ولد آباد و . . . فکر حمل و نقل عمومی در روزهای برفی زمستان برای رسیدن به مدرسه را هم از سر بیرون کن ، باید این سختی ها را به جان بخری برای ادمۀ تحصیل.
مسئول امورفرهنگی علی آباد از وضعیت تحصیلی که می گوید به استعداد خوب فرزندان این منطقه اشاره می کند و اینکه خیلی ها با وجود سختیها و نبود امکانات به درجات علمی خوبی رسیدند و تحصیلات دانشگاهی را در کارنامۀ خود دارند.
زباله ها و نخاله های ساختمانی که هرجا زمینی بدون چهاردیواری می بینی حتی اگر نخواهی متوجه شان می شوی ،هم حاصل عدم آموزش فرهنگی لازم به مردم این منطقه است و هم بی توجهی مسئولان که هر پیمانکاری در سطح شهرستان کرج نخاله های ساختمانی خود را به این منطقه منتقل می کند.
پای صحبت مردم این روستا که بنشینی دلشان گرفته است از اینکه فقط نزدیک انتخابات دیده می شوند و خسته اند از وعده های تبلیغاتی که همه پشت گوش انداخته می شوند.
از مسئولین که می گویند به سفر استاندار البرز در زمان حضورش در فرمانداری کرج اشاره دارند و اینکه همان موقع هم مکتوب مشکلات را منتقل کردند هم اینکه در بازدیدها همه چیز عیان بود.
به بلوار ورودی علی آباد هم اشاره ای دارند که به خاطر اختلاف شهرداری با یک کشاورز با وجود زیرسازیهای انجام شده هنوز آسفالت قسمتی از آن باقی مانده و هزینه های صرف شده را بی ثمر گذاشته است.
کربلایی پنجعلی گله ای از بنیاد مسکنی ها دارد و می گوید: «پارسال 140 میلیون بودجه عمرانی برای این روستا تصویب شد و لی فقط 60 میلیون هزینه شد و باقی بودجه جذب نشد و هیچکس هم سراغ آن بودجه را نگرفت چنین بی توجهی را داریم در این منطقه.»
او در ادامه به سفر ریاست جمهوری و تصویب ساخت سالن ورزشی در مصوبات هیئت دولت هم اشاره ای دارد و می گوید :« سال 88 بودجه برای سالن ورزشی علی آباد گونه تعیین شد ؛ الان چهار سال گذشته اولین بودجه ای که در اختیار پیمانکار گذاشتند 20 میلیون بود بعد دیگر بودجه ای ندادند و الان یک سال است که پروژه خوابیده است.»
نبود پست بانک یا دفاتر خدمات الکترونیک دولتی در این روستا از دیگر مشکلاتی است که به هرکس می رسی بعد از مشکل آب ،که حرف جملگی مردم است ، به آن اشاره ای دارد و رفت و آمد به محمدشهر و ولدآباد برای پرداخت قبضها را از مشکلات مردم این منطقه عنوان می کند.
از ظرفیتها و پتانسیلهای روستا برای پیشرفت که سخن به میان می آید کار دست زنان این روستا در هنرنمایی با تار و پود قالی حرف برای گفتن دارد و ایجاد کارگاههای قالی بافی و سرمایه گذاری در این زمینه می تواند نتیجه ای مطلوب داشته باشد.
امامزاده عبدالله و گورستان کنارش یکی از شانسهای پیشرفت علی آبادگونه است ، اما این شانس هم به دلیل عدم وجود وسایل نقلیه عمومی بی ثمر باقی است هرچند هستند خانواده هایی که برای فاتحه خوانی نثار اموات خود عصر پنجشنبه ها به این روستا سفری دارند و البته امامزاده هم در طول هفته و یا مناسبتها زائر و میهمان دارد، زائرین عاشورای همین امسال را دین محمدی عضو شورای علی آباد گونه در مراسم کلنگ زنی شبستان امامزاده 150هزار نفر اعلام کرد.
به هر ترتیب آنچه از گشت چندساعته در علی آباد دستگیرمان شد و با توجه به گفته های مردم همۀ مسئولین تراز اول استان از نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی گرفته تا استاندارالبرز و فرماندار کرج همه حداقل یک بار بازدید از این روستا را تجربه کرده اند ؛ و مقصود از این گزارش یادآوری وعده های عمل نشدۀ مسئولین به مردم علی آبادگونه است.
https://gashti-to-alborz.blogfa.com/post/4