انتخاب وزیر آموزش و پرورش برای معلمان ، دانش آموزان و به طور کلی جامعه بسیار مهم می باشد، چرا که با انتخاب درست وزیری توانمند و عمل گرا نه تنها دغدغه های معلمان شاغل و درگیر با سیستم آموزشی با جمعیت نزدیک به یک میلیون نفر، بلکه جمعیت چهارده میلیونی دانش آموزان که با احتساب خانواده هایشان جمعیت قابل توجهی از کشور را تشکیل می دهند، رفع یا به حداقل خواهد رسید. حال باید دید تا چه حد رئیس جمهور و مجلس خود را مقید به تعیین وزیری توانمند و متعهد به رفع مشکلات عدیده و انباشت شده سالیان گذشته میدانند و اصولا ملاک انتخاب وزیر از نظر آنان چیست؟
در انتخاب وزیر طبق قانون و عرف به انتخاب رییس دولت از میان چند نفر رزومه کاری و مصاحبه گرفته می شود و در نهایت یک نفر برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی می شود. در مجلس نیز نمایندگان بر روی برنامه کاری وزیر پیشنهادی بحث نموده و نسبت به تایید یا رد وی نظر می دهند.
اما اگر انتخاب وزیران به درستی انجام می گیرد، چرا به عنوان مثال آقای فانی چند نوبت مورد استیضاح قرار می گیرد و کارت زرد دریافت می کند و در نهایت مجبور به استعفا می شود؟ مگر نه اینکه رزومه کاری و برنامه ایشان مورد تایید دولت و مجلس بوده است، پس دلیل این همه استیضاح و نهایتا اجبار به استعفا چیست؟ آیا دولت و مجلس در انتخاب وزیر اشتباه کرده اند؟
چرا جناب دانش آشتیانی کمتر از یک سال بر مسند این وزارت قرار می گیرد و اگر برنامه های نامبرده مورد تایید است، چرا امکان ادامه کار در دولت دوازدهم را پیدا نمی کند؟ آیا یک وزیر در وزارت خانه مهمی که تقریبا با کل جامعه سروکار دارد در کمتر از یک سال می تواند بر روی اجرای برنامه های آموزشی، فرهنگی و... تمرکز کند؟ آیا انتخاب وزیر برای این زمان کوتاه نشان دهنده انتخاب نادرست دولت و مجلس است یا سیاسی کاری دولت و مجلس باعث عمر کوتاه این وزیر شد؟
در دولت دوازدهم، جناب بطحایی معاون این وزارتخانه که سابقه سرپرستی را در کارنامه داشت، با وجود انتقادات کارشناسان بر مسند وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت و سعی نمود برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش شعارهایی داشته باشد. ایشان در شروع کار خود، تحول در آموزش و پرورش بر اساس سند تحول بنیادین، تربیت نسلی متدین، اخلاقی، کارآفرین و همچنین پیگیری و ارتقاء معیشت و منزلت یک میلیون و هفتصد هزار فرهنگی شاغل و بازنشسته را از اهداف و برنامه های خود عنوان نمود. رفته رفته مشخص شد موضوعات مطرح شده باز هم رنگ تعبیر به خود نخواهد دید، چرا که در بحث معیشت معلمان نه تنها نتوانست تا روز آخر کاری برای منزلت و رفاه معلمان انجام دهد، بلکه با وعده های پوچ باعث اعتراض و رنجش خاطر هر چه بیشتر معلمان شد.
در بحث تربیت نسلی متدین و اخلاقی و کارآفرین نیز در عمل نتیجه ای دیده نشد. هر چند انباشت مشکلاتِ سالیانِ سال را نمی شود به حساب ایشان نوشت اما این وزیر با آهنگ ساسی، کلیپهای رقصی که هر از چند گاه از مدارس در فضای مجازی قرار گرفت مواجه شده و تماشاگر و شعار دهنده ای بیش نبود. همچنین در بحث کارآفرینی و مهارت آموزی همه نیک می دانیم دستاوردی وجود ندارد و این واژه نیز درحد شعار باقی مانده است.
شعار سوم ایشان تحول در آموزش و پرورش براساس سند تحول بود که جناب بطحایی وقتی در دو موضوع مذکور ناتوان و درمانده شد، عملا تمام تلاش خود را معطوف به این موضوع نمود و برنامه هایی را دنبال نمود که بیشتر این برنامه ها نافرجام یا نیمه تمام باقی ماند؛ برنامه هایی مثل حذف آزمون ورودی پایه هفتم، مدرسه محوری و تفویض اختیار به مدارس، مبارزه با مافیای کنکور و کتب کمک آموزشی، انتخابات هیئت مدیره صندوق ذخیره و شورای عالی آموزش و پرورش، حذف مشق شب و ...
در نهایت، موضوعات و مشکلات مهم این وزارتخانه همچنان پابرجاست؛ مشکلاتی که برطرف شدنشان نیاز به عزم جدی دولت و مجلس دارد، از قبیل:
* کمبود معلم و کمبود فضای آموزشی در نتیجه تراکم بالای دانش آموزان در کلاسهای درس، افت کیفیت آموزشی و فشار مضاعف بر معلمان
* مدارس تخریبی و ناایمن
* عدم وجود سیستم گرمایش و سرمایش استاندارد در مدارس
* تجهیزات فرسوده مدارس
* سرانه ناچیز مدارس
* بودجه ناکافی برای تعمیرات ضروری مدارس
* دخالت بیش از حد نمایندگان در عزل و نصب مدیران
و ...
اما از نتیجه کار این وزیر که بگذریم، اعلام دلیل استعفای ایشان مبنی بر کاندید مجلس شورای اسلامی شدن تا چه حد منطقی، واقعی و قابل قبول است؟
آیا ناتوانی از تحقق شعارهای داده شده باعث استعفا شده است یا موضوعات دیگری در میان است؟
آیا جناب بطحایی وقتی در مسند یک وزارتخانه نمی تواند تحول مثبتی ایجاد کند، با پوشیدن ردای نمایندگی (به فرض توفیق) توانش بیشتر از یک وزیر خواهد بود؟
در حال حاضر دولت، جناب سیدجواد حسینی را به عنوان سرپرست منصوب نموده است جا دارد اگر ایشان را فردی کارآمد و با توان رفع مشکلات میدانند به مجلس معرفی نمایند و مجلس نیز بدون سهم خواهی و سیاسی کاری ایشان را به عنوان وزیر انتخاب نمایند و برای رفع مشکلات در کنار وزیر باشند. دردهای سیستم آموزش و پرورش روشن است و نیاز به واکاوی آن چنانی ندارد ؛ آنچه نیاز است صداقت و اقدامات عاجل دولت ،مجلس و شخص وزیر است.
در نهایت به نظر می رسد دولت ها و مجلس ها در برگزیدن وزیری توانمند اشتباهات پیاپی را مرتکب شده اند و البته وزیران انتخاب شده فارغ از میزان شایستگی، وقتی عدم همکاری و همراهی دولت و مجلس را در رفع مشکلات عدیده این وزارتخانه می بینند، عطایش را به لقایش ترجیح می بخشند و استعفا را بهترین گزینه ممکن می دانند. در این بین مطالبات انباشت شده با ورود وزیر جدید وارد چرخه جدید تشکیل کارگروه و کمیته ها با عناوین مختلف می شود و عملا مطالبات و کمبودها روز به روز بیشتر و نارضایتی فرهنگیان و جامعه دانش آموزی بیش از پیش افزایش می یابد.
یکی از مشکلات اساسی وزارت آموزش و پرورش عدم اختصاص بودجه کافی و متناسب با اهمیت و گستردگی حوزه کاری است، شاید در این بین دولت ها به زعم خود با عدم همکاری با وزیر و تغییر یا استعفای سکانداران این وزارت خانه، وقفه ای در اختصاص بودجه مکفی به این وزارت خانه ایجاد کنند که این موضوع اشتباهی بزرگ است، چرا که هزینه در سیستم آموزشی سرمایه گذاری برای آینده کشور است و خلاف آن عملی است نابخشودنی....
در پایان، معلمان و جامعه از دولت و مجلس انتظار دارند به دور از سیاسی کاری وزیری توانمند از بدنه آموزش و پرورش انتخاب نمایند و برای رفع مشکلات در کنار وزیر انتخابی باشند تا قدری از مشکلات و موانع سیستم آموزش و پرورش کاسته شود که در غیر این صورت، آینده سیستم آموزشی با مخاطرات عدیده روبه رو خواهد شد و راه به سرمنزل مقصود نخواهد برد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
نظرات بینندگان
لعنت الله علی القوم الظالمین و الجاهلین و الضالین
این موضوع چند ضلع دارد
دولت...
مجلس...
وزیر...
معلمان...
جامعه...
رسانه...