"من در آستانه دوره جدید خدمتم در وزارت آموزش و پرورش ۳ قول جدی را به مردم و همکاران عزیزم می دهم، اول اینکه از همین امروز تحول در نظام آموزش و پرورش را بر اساس سند تحول بنیادین با جدیت آغاز کنم ، دوم اینکه برای تربیت نسلی متدین، خلاق ،کارآفرین و با نشاط همه ی تلاش و مساعی خود را به کارگیرم و سوم اینکه به عنوان نماینده یک میلیون و هفتصدهزار فرهنگی شاغل و بازنشسته فرهیخته در هیات محترم دولت همه ی همت و تلاش خودم را برای ارتقاء معیشت و منزلت آنها به کار گیرم."
سخنان فوق مطالبی است که سیدمحمد بطحایی وزیر پیشین آموزش وپرورش در اولین روز کاری خود به عنوان ۳ قول جدی به مردم و جامعه فرهنگیان مطرح کردند.
اکنون که حدود ۲ سال از آن زمان سپری شده است باید ببینیم وزیر محترم تا چه میزان در تحقق بخشیدن به وعده های خود موفق بوده اند.
حقیر در مطلبی با عنوان وزارت بطحایی تکرار وزارت دکترفانی در زمان معرفی بطحایی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به مجلس در مرداد ۹۶ ، پیش بینی نمودم که با توجه به چالش های فراوان پیش روی نظام آموزش عمومی و همچنین کارنامه بطحایی در مسئولیت های قبلی ، در صورت رای اعتماد نمایندگان مجلس به بطحایی دوره وزارت دکتر فانی در سطحی پایین تر تکرار خواهد شد.
اگر نگاهی به وضعیت وزرای قبلی آموزش و پرورش بیاندازیم بدون تردید اکثر آنها در دوره ی وزارت خود موقعیت تثبیت شده ای نداشته اند و همواره با عدم رضایت مندی فرهنگیان در حوزه های مختلف مواجه بوده اند و یا زیر تیغ استیضاح نمایندگانی بوده اند که از این اهرم در راستای منافع شخصی و حزبی خود و همچنین چینش مهره های مورد نظرشان در حوزه انتخابیه خود بهره برده اند.
بازی با افکار عمومی و عدم شفافیت در راس نهادهای حاکمیتی به یک رویه منسوخ تبدیل شده است .
باور کردن استعفا برای کاندیداتوری مجلس ، عدم پرداخت معوقات فرهنگیان ، عدم همراهی دولت در بحث رتبه بندی و دیگر دلایل مطرح شده به نظر ساده انگاری است ، حتی در صورت کاندیداتوری احتمالی بطحایی باید ببینیم چه افراد و جریاناتی در صحنه گردانی این استعفا منفعت خواهند برد.
بطحایی همانند اکثر اسلاف خود وزیری نبوده است که به دلایل مطرح شده وبه این راحتی ردای وزارت را از تن بیرون آورده و عطای آن را به لقایش ببخشد.
کرسی وزارت آموزش و پرورش همواره در ۴ دهه ی گذشته مکانی برای پرکردن رزومه مدیران ارشد و میانی وزارتخانه بوده است .
در چهل سال گذشته همواره سیاست های نظام در عرصه تعلیم و تربیت به صورت آزمون و خطا پیش رفته است ، به گونه ای که وزیری در زمان رای اعتماد با برنامه هایی که بیشتر آنها روی کاغذ مانده اند و یا به دلایل مختلف به صورت ناقص و نیم بند اجرا شده اند از ایستگاه بهارستان عبور کرده و پس از مدتی کنار رفته و فرد بعدی با ناکارآمد خواندن برنامه های وزیر پیشین خود برنامه های جدیدی در دستور کارش قرارداده است که این رویه آسیب های فراوانی به نظام آموزشی وارد کرده است.
بدیهی است تا زمانی که نگاه حاکمیت به نظام آموزشی از مصرفی به سرمایه ای تغییر پیدا نکند هیچ چشم انداز روشنی پیش روی نظام آموزشی کشور نخواهد بود و جابه جایی افراد پاک کردن صورت مسئله و یا در راستای پاسخگویی به فشار افکار عمومی خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به نظر شما کدوم یک از دانش آموزانی که تو این سیستم پرورش یافتن میتونن همچین ویژگی هایی داشته باشند؟!
بدبختی همه مردم از این مدیران تحصیل کرده خارجی هست جناب اوضاع مردم ومملکت رو ندید که ایرانیان آموزش دیدهدر خارج چه بلایی سرش اوردند