امان از دست این بادمجان دور قاب چین های روزگار ، به خاطر قاتق نان یا تحکیم میز دوستان ،زبان بی اختیار ، به مداهنه گشوده ، چنان در مدح و ثنای خود ، راه مبالغه در پیش می گیرند که ممدوح بیچاره نیز کم کم باورش می شود :"که این منم ،طاووس علیین شدم ؟!"
گویا برخی را عادت چنین است که مانند کار چاق کن های عهد ناصری، که از محل بذل و بخشش القاب پر طمطراق قجری مانند :"حکیم الحکما ،طبیب الممالک ، شیخ الوزرا، ظل السلطان و ... به دیگران ، کسب درآمد می کردند امروزه نیز با عناوین دهان پرکنی مانند :"دکتر ، دانشمند و یا استاد فرهیخته و اندیشمند برخی از صاحب منصبان بیسواد روزگار خویش را قلقلک داده ، تا در ازای این حاتم بخشی ،چند صباحی بیشتر ، مورد عنایت خاصه قرار گرفته بتوانند "بیل خود را دسته کنند".
چه حقیر و نگون بخت است کسی که دل به تملق چنین جهالی خوش دارد که پیش از این سقراط پاسخ خوش رقصی آنان را با گریه در قبال وصف خویش داده است.
وقتی خوب علت یابی کنید، با کمال تاسف گاهی پایه و اساس برخی از این عادات زشت و ناپسند ریشه در تعاملات ، بده ،بستانهای سیاسی و قبیله ای دارد.
طرف حاضر نیست ابتدا با فرو کردن سوزنی به خود، اندک مجالی را برای نقد از عملکرد تاریک خویش فراهم آورد.
به راستی اگر به عنوان مثال زمام آموزش و پرورش کشور را به آدمی کار بلد و دانشمند سپرده ایم چرا تعلیم و تربیت کشور با چنین مصائبی روبرو است که هیچ یک از ذینفعان از آن راضی به نظر نمی رسند؟
نه معلم دل به کار می دهد ،نه دانش آموزش انگیزه برای ماندن در مدرسه دارد ،نه والدین را خیالی آسوده در منزل !
وقتی جناح بازی، قبیله گرایی و تعلقات حزبی چاشنی کار شود ،چشمها بر واقعیت بسته و زبان به مداهنه باز می شود.
چطور به خود اجازه می دهند به عنوان منتخب یک جمع قلیل تازه تولد یافته در ایام انتخابات که تاریخ مصرفش نیز خوشبختانه رو به پایان است در جایگاه نمایندگی از بیش از یک میلیون معلم ،مدیریت ناتوان و آزمون پس داده آموزش و پرورش را به مقامی مفتخر یا ملبس سازند که دود چراغ خورده ای مانند شیخ الرییس پس از سالها تحمل مرارت و علم اندوزی زبان به اقرار گشوده ، معتقد است دانش وی بدانجا رسیده است که می داند، همی نادان است.
شما که این قدر سنگ مردم و معلمان را بر سینه می زنید کافی است یک روز تنها در محدوده زنگ تفریح، میهمان سفره جمع با صفای یک مدرسه عادی دولتی باشید تا از سه طیف معلم ،دانش آموز و جمعی از والدین احوالات آموزش و پرورش را جویا شوید و از آنان بخواهید تغییرات فاحش به عمل آمده در سایه کرامت دولت روحانی را برایتان نعل به نعل ،کلمه به کلمه بازگو کنند .
اسب خود را نعل کرده اید در غیاب رقیب ، تنها به قاضی رفته ، چهار نعل به پیش می تازید ؟
درخلوت خویش با دوستان نشسته ، همه چیز را گل و بلبل می بینید؟
به قول شیخ اجل سعدی رحمه الله علیه ، سر به جیب خویش فرو برده، هان!
روضه ماء،نهرها سلسال
دوحه سجع ،طیرها موزون
راهبر آموزشی موفق در آموزش و پرورش تنها کسی است که بتواند همراه با تدبیر ،تلاش مستمر و سعی وافر مقرون به توفیق، قلوب معلمان را به تسخیر خویش در آورد.
در طول شش سال گذشته به طور عام و در دوسال اخیر به صورت خاص ، این آموزش و پرورش با گره هایی در کار مواجه شده است که برخاسته از مدیریت پر اشتباه آن است.
نه تنها گره از گره باز نشد بلکه" از قضا سکنگبین بر صفرا نیز افزوده است"
ببخشید با کمال احترامات فائقه ، لطفا پاسخ دهید آقای وزیر ،در کدامیک از محافل علمی و یا مجامع دانشگاهی دنیا به مقام منیع دانشمندی نائل آمده اند که معلمان در بی خبری مانده اند؟!
البته بسی مایه مباهات بود اگر چنین می شد تا به شکرانه این موهبت عظیم و این اتفاق فرخنده ، اسپندی در آتش انداخته ، و ان یکاد خوانده ،چهل پنبه دود می کردیم تا آموزش و پرورش از چشم زخم حسودان در امان ماند.
هرچند علم وقتی گوهر است که به زیور عمل آراسته شود،دانش وقتی سودمند است که گره از کار خلق بگشاید.
آموزش و پرورش امروز به وزیر سخندان یا تئوری پرداز نیاز ندارد .
عائله پر جمعیت آموزش و پرورش به مدیریتی شجاع ،توانمند، جهادگر ،رسته از قید و بند های سیاسی نیاز مند است تا به سر پنجه تدبیر ،دیگر دولتمردان را متقاعد سازد که برای ساختن و تعالی این کشور باید آموزش و پرورش در اولویت اول سرمایه گذاری قرار گیرد.
سخت گرفتن معیشت بر معلم ،نطقه آغازین افول تمدنی در یک کشور است.
******
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شجاع و بی باک
برای آدمام چقدر بده پیش از قوره شدن