انتصاب سرپرست آموزش و پرورش ناحیه ۴ تبریز که به یقین طی چند روز آینده حکم ریاستش توسط پاشایی ابلاغ خواهد شد بهانه ای شد برای نگاشتن این مقاله.
با سر کار آمدن دولت روحانی در سال ۹۲ یکی از نمایندگان وقت تبریز در مجلس ، از فرصت استفاده کرد و با کیش و مات کردن دیگر نمایندگان تبریز یک تنه پشت پاشایی ایستاد و به منظور تحکیم تیم تبلیغاتی خود ، سکان تعلیم و تربیت استان را در اختیار فردی گذاشت که نسبت به خیلی از معلمان کمترین رزومه و ضعیف ترین عملکرد را داشت.
این مدیر استانی در کنار سایر ناکارآمدی هایش در این ۶ سال در انتصابهایش نیز چنان در گرداب دوستان و قوم و قبیله هشترودی خود گرفتار شده که عملکردش در این حوزه برای صاحب نظران و دلسوزان نظام آموزشی ، قابل قبول و قابل دفاع نیست. مثال های زیادی می توان آورد که پاشائی فقط دوستان و فامیل های خود را از این پست به آن پست جابه جا می کند که از حوصله این بحث خارج است.
پاشایی در مدت تصدی این مسئولیت خطیر ، غیر از آشنایان و دوستان ، بر هیچ کدام از ۶۰ هزار معلم استان اعتماد نکرده و فرصت عرض اندام و ابراز وجود نداده است و نتوانست و نخواست چند نفر افراد مستعد ، توانمند و صاحب ایده و اندیشه را شناسایی نماید و در اداره امور مشارکت دهد.
پاشایی در این مدت ٬ بی محابا و بدون پاسخ گویی و قانع کردن صاحب نظران و منتقدان ، هر کسی را خواسته (از اعضای خانواده خود گرفته تا دورترین دوست خود) مانند مهره های شطرنج در پست های محتلف جابه جا می کند ، ارتقا می دهد و هر مدیری را که برخلاف میلش بوده با بهانه های پوچ به راحتی عزل می کند و متاسفانه کسی هم جلودارش نیست.
این رویکرد مدیر کل آموزش و پرورش استان باعث شده این سازمان مهم و وسیع دچار روزمرگی شده و نشانی از خلاقیت ، ابتکار عمل و برنامه ریزی علمی در آن به چشم نمی خورد. برای این شیوه مدیریت بسته و استبدادی جعفر پاشایی دلایلی می توان بیان نمود که به چند مورد اشاره می شود:
۱- به این واقعیت تلخ باید اعتراف نمود که این دولت در بُعد نظارت ، بسیار ضعیف عمل می کند و استراتژی مشخصی در زمینه نظارت بر عملکرد مدیران و پاسخگو نمودن آنان ندارد ؛ پاشایی هم با سوء استفاده از این خلا نظارتی ، از همه فرصت ها برای اهداف انتخاباتی آتی خود به خوبی سرمایه گذاری می نماید.
۲- پاشایی به شدت شکاک و بدبین است و همیشه بر این احساس است که اگر فردی خارج از دایره دوستان و فامیل وارد سیستم شود بر علیه وی توطئه کرده و جایگاهش را تصرف خواهد نمود لذا هیچ وقت بر غیر خودی ها اعتماد نمی کند.
۳- جعفر پاشایی برای حفظ مقام خود ، همیشه نقشه های بکر برای راضی نگه داشتن مدیران مافوق خود دارد و یکی از نقشه های تاثیرگذارش آمارسازی ها و بزرگ نمایی عملکردش می باشد ؛ ترس پاشایی از این است که با ورود غیر خودی ها به مجموعه ، دستش خوانده شود و موقعیتش به خطر بیافتد.
۴- مسائل مالی آموزش و پرورش استان به خصوص در مناقصه ها ، قراردادها ، درآمدها از محل باشگاه فرهنگیان ، خانه های معلم ، اردوگاه ها ، سالن های ورزشی ، درمانگاه های فرهنگیان و .... غیر شفاف و مبهم است به همین خاطر برای افرادی خارج از حلقه فامیل و دوستان بر کسی اطمینان ندارد و همیشه سعی در سری نگه داشتن اطلاعات مربوطه بوده است.
۵- با توجه به اینکه سبک مدیریت پاشایی ٬ مستبدانه و غیر مشارکتی است لذا اصلا دوست ندارد فردی وارد حوزه مدیریتی ایشان شود که مبتکر ،خلاق ، صاحب ایده و با برنامه است و تا از مطیع و سر به زیر بودن فردی اطمینان حاصل نکند هر چقدر توانمند و شایسته هم باشد هرگز به او اجازه و فرصت همکاری نمی دهد ؛ برای همین است که تیم مدیریتی ایشان هیچ گونه خلاقیت و ابتکار عمل از خود نشان نمی دهند و فقط مجری محض دستورات درست و نادرست پاشایی هستند.
۶- با توجه به شخصیت خود شیفته ای که دارد ، پاشایی کوچک ترین نقدی را تحمل نمی کند و معمولا علاقه مند است که با تیمی کار کند که مدام به تعریف و تمجید از وی می پردازند. این روحیه وی باعث شده که از تربیت مدیر برای آینده که مدیریت جانشین پروری یکی از شیوه های مرسوم آن است غافل باشد و هم اکنون شرایط به گونه ای شده که با بازنشسته شدن یک مدیر فردی مناسب برای جانشینی وی پیدا نمی شود. متاسفانه در سال های پیش رو آموزش و پرورش به خصوص در سطح مناطق و مدارس با بحران مدیران شایسته و کار بلد مواجه خواهد شد.
به امید روزی که اولا مسئولان امر در انتخاب مدیران در هر سطح ، دقت کافی داشته باشند و افرادی را در مسئولیت ها بگمارند که از حداکثر شاخص های شایستگی و توانمندی برخوردار باشند نه از حداقل ها.
ثانیا بعد از انتصاب مدیران ، نظارتی دقیق و سیستماتیک بر عملکرد منتصب های خود داشته باشند نه نظارت ظاهری و سلیقه ای و مردم فریبانه و سیستمی حاکم شود که مدیران را مجبور کند تاوان آسیب های مادی و معنوی وارده بر جامعه که ناشی از بی مسئولیتی هایشان است را بپردازند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
همکار بزرگوار.
ثانیا ایشان از تاریخ درس عبرت بگیرند که
اولین ضربه را آدم از نزدیکان و هم باندی های
خود می خورد.
ثالثا تداوم ظلم چنین ظالمی که به نظر بنده
با .... هیچ
تفاوتی ندارد ، نشان از وجود ظلم در سطح ملی
است.
شما در کلاس درس نیز همیشه حرف حق می زدید و شجاعانه موضع گیری می نمودید و همیشه دانشجویان این روحیه شما راتحسین میکردند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
ثانیا برخی از معلمان تصور می کنند اگر به چنین
افرادی در بین خود رای بدهند آنها مجلس رفته و گنج هارون به معلمان هدیه خواهند بخشید.
ما بزرگترین ضربه را از همین قدرت طلبان
می خوریم.
شعورمان قد خواهد داد که رایندهیم و در انتخابات شرکت نکنیم خصوصا برای چنین
افراد خط خطی؟!!!
این شعار ها و حنا ها بی رنگ است.