اینکه آموزش و پرورش و در یک کلام نظام آموزشی کشور حال خوبی ندارد، موضوع جدیدی نیست که مورد واکاوی و بررسی قرارگیرد و ابعاد تازه ای به آن افزوده شود.آنچه در میان چالش های این نظام چندگاهی است بیشتر دل را می آزارد تبدیل شدن وزارت آموزش و پرورش به حیاط خلوت نهادهای امنیتی ، حوزوی ها ، عزل و نصب های نوبخت محور و فرمايشات نمايندگان مجلس است و صد البته حضور مشاوران رسانه ای و تبلیغاتی خارج از وزرات خانه که در حال حاضر آموزش و پرورش بیشترین ضربه را از پروپاگاندای آنان می خورد.
اوضاع خوبی نیست ؛ نه معلمان از شرایط رفاهی و معیشتی خوبی برخوردارند و نه دانش آموزان از آموزش با کیفیت بهره می برند. در حقیقت هرچه از تریبون ها بیان می شود تنها شعارهای توخالی است که نه فقط در چارچوب شرایط بومی کشور اجرا شدنی نیست، بلکه بیشتر از گذشته نظام آموزشی را فشل تر و بی خاصیت تر می کند.
اینکه وزیر می گوید : حذف آزمون های ورودی مدارس ، حذف کتاب های کمک درسی ، حذف مشق شب (که البته پس از اعتراض های فراوانِ جامعه فرهنگیان به تکالیف مهارت محور تبدیل شد)، حذف رقابت های فردی در مسابقات ، حذف کنکور سراسری (وقتی که نمی توانند از لو رفتن امتحانات نهایی پیشگیری کنند)، آموزش مهارت محور و....سخنان فاخری است، اما سخنی که پشتوانه اجرایی ندارد سخن بیهوده تلقی خواهدشد که بیشتر بر مشکلات می افزاید و وزیر اگر کارشناسِ کاربلد باشد، چنین سخنانی را نباید بر زبان براند .
از اینها که بگذریم ،تغییر کاربری ستاد آموزش و پرورش به بله قربان گو شدن در برابر نهادهای دولتی و امنیتی و مذهبی خدعه نابخشودنی است که در دوران وزارت بطحایی بیشتر به چشم می خورد و قابل لمس است. آن قدر در برابر نمایندگان مجلس کرنش کرده اند که آنان به خود اجازه می دهند در انتصابات حوزه انتخابی به راحتی اعمال نظر کنند كه در غير اين صورت خود وزير را استيضاح مي كنند و از آنجا که بطحایی صندلی وزرات را بر علم محوری و اخلاق ورزی ترجیح می دهد تن به همه خواسته هایشان می دهد .
بازداشت و مرخصی اجباری معاون رسانه مرکز روابط عمومی واطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش و سخنان کذب و دو پهلوی بطحایی نشان دیگر از این دارد که این وزیر برای ماندن دست به دامان خیلی ها شده است.
بطحایی اگر یک جور معرفت معلمی داشت از نیروی خود حمایت می کرد و در برابر هر نهادی پاسخ می داد نه اینکه برای فردی که هیچ جرمی برای وی به اثبات نرسیده مرخصی اجباری و بعدهم خروج از ستاد را تجویز کند. بماند که در این ماجرا علاوه بر آقازاده وزیر که همچنان بر اسب نظرات نابخردانه خود یکه تازی می کند، نام مشاور رسانه ای در میان است که خط و رسم می دهد، اما معلوم نیست این کارهاچه نفعی برای وی دارد.
بطحایی بارها از همان روش تبلیغاتی و شانتاژهای رسانه ای مشاوران خود استفاده کرده و با مهم شمردن عملکرد تشکل های معلمی و حضور در بین اعضای صنفی و تشکلی، آرای آنان را برای ماندگاری خود به دست آورده است ، اما در موضوع مرخصی اجباری معاون رسانه مرکز روابط عمومی ، ابتدا با آنان به تزویر سخن می راند و بعد از آن که با جدیت و درخواست های اعضا مواجه می شود ، باز هم ادعاهایی می کندکه بیشتر از همیشه در مظان اتهام قرار می گیرد.
تحلیل ها و شنیده های صادقه بر این مهره تایید می زند که بازداشت بهرامی با آگاهی محمد بطحایی صورت گرفته است و وی از این اتفاق راضی هم به نظر می رسد.
ذکر این نکته لازم است که نجات بهرامی آن قدر در بین دوستان و همکارانش به صراحت لهجه ، حق گویی ، اخلاق و مهارت و کاربلدی شهره است که بطحایی و هر نهاد امنیتی دیگری نمی تواند دست به تخریب چهره محبوب وی بزند.
حال آموزش و پرورش خوب نیست و بی شک بطحایی و پسرش و آن مشاور رسانه ای پشت پرده در این ناخوشی حال آموزش و پرورش نقش پر رنگی دارند...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چون بطحایی به میز وزارت تکیه زده نه میز وزارت به بطحایی کاملا قابل تصور است که برای ماندن در جایگاه خود حاضر است وفادارترین نیروهایش را قربانی کند . کاری که زیر دستان در استانها بارها و بارها مرتکب شدند .
مطمئن باشید نظری و دیگران را معامله می کند تا چند روزی را در صندلی وزارت خوش بگذراند . و روحانی هم وزیر کم خرجی مثل بطحایی سراغ ندارد که هیچ مطالبه ای برای معلمان ندارد .
غممممممممممممخووووووووووورر
يووووووووووووووسسسسسسسسسفف
به خانه خواهد امد.آ م پ كيلويي چند؟؟؟؟؟؟