رویش تشکل ها در این دولت ، نشان وجود فضای نسبتا بازی برای توسعه سیاسی است . تا اینجای کار نه تنها عیبی بر آن مترتب نیست که در دراز مدت ، نوید جامعه دموکراتیکی با وجود سلایق مختلف را نیز می دهد .
تعریف متفاوت از رسالت احزاب و تشکل ها ، نوع مواجهه آنها را برای ورود به قدرت تعیین می کند . پذیرش قواعد تحزب و تمکین در مقابل حزب برنده ، کمترین انتظار از برخورد حرفه ای با کارکرد این ظرفیت اجتماعی است . در این میان احزاب و تشکل هایی به وجود می آیند که بدون داشتن حرف تازه و راهبرد مشخص در پازل قدرت ، تنها به طمع تصاحب موقعیت های اداری و پست های مدیریتی ، آن هم جهت تامین مطامع و منافع شخصی افراد شکل می گیرند .
از طریق نیت خوانی و پیش گویی نمی توان هیچ تشکلی را به این اشکال متهم نمود . تنها راه شناسایی آنها بررسی و رصد عملکرد آنهاست . با شرایط موجود در وضعیت احزاب در کشور ، انتقال قدرت از دولتی به دولت دیگر را نمی توان منتسب به یک حزب دانست ، پس ژست طلبکارانه برخی از این احزاب نه تنها موجب جذابیت آنها نخواهد شد ، بلکه موجب می شود که تشکل های همسو نیز که در تحقق یک هدف کلان هم صدا بوده اند ، در ادامه مسیر به جان یکدیگر افتاده و بیش از جریانات مخالف ، موجب تضعیف یکدیگر شوند .
گاهی آسیب وارده به احزاب همسو در تقسیم قدرت ، صدمات جبران ناپذیری به اصل مشترک آنها می زند که ضربات مکرر مخالفین آنها ، هیچ گاه توان وارد نمودن چنین آسیبی را ندارد .
به نظر می رسد ، تشکل های فعال در حوزه فرهنگیان دچار چنین آفتی شده است . در این میان ، آنچه تشکل ها باید انجام دهند ، معرفی نیروهای توانمند خویش به وزیر محترم و قائل شدن حق انتخاب بر اساس قواعد مدیریتی برای انتخاب اوست .
اگرچه برای تحقق این مهم ، افزایش ظرفیت درونی این تشکل ها و تلاش برای جذب اعضای توانمند از یک سو و تعیین شاخص های روشن و مکانیزم انتخاب و انتصاب افراد بر اساس صلاحیت های حرفه ای و ظرفیتهای اجتماعی آنان توسط وزیر محترم از سوی دیگر ، از لوازم ضروری است .
بنده به عنوان یک معلم که به جهت استقرار این دولت فرصت مدیریتی استانی داشته ام و نیز به عنوان عضو یکی از همین تشکل ها فعالیت اندکی نموده ام ، خطر آسیب کلی به جریانات فرهنگی همسو با دولت را در این ایام کاملا حس می کنم .
آنچه مهم است ، قضاوت مردم در مقایسه کیفیت عملکرد منتسبان به این دولت در مقایسه با دولت های قبل است وگرنه اغلب مردم علاقه ای به بازیهای سیاسی نداشته و عهد اخوت با هیچ طیف سیاسی نبسته اند و در صورت عدم تامین اتظار مردم در دریافت خدمات مناسب ، تمام تشکل های منتسب به دولت با انتخاب جریان مخالف ، گزیدن انگشت حسرت برای همه آنها را رقم خواهند زد .
خوب است بدانیم ، معلمان این کشور ، بهانه شکل گیری چنین ظرفیتهایی برای همه این تشکل هاست . حزب و تشکلی که در نمایندگی گروههای بیشتری از معلمان مدعی تر است ، قاعدتا ظرفیت بیشتری باید به نمایش بگذارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سرکار خانم تقی زاده ، این که برخی هوادار این و یا آن می شوند ، حقی فردی است و از نظر من نابخردانه و دیوانگی محض.
اما این که به دلیل این خوش خدمتی یا خوش رقصی صاحب موقعیت و منصبی می شوند از بی کفایتی مدیران است.
کاش این عقب افتادگی یعنی بازی با اشخاص حزبی ، از لحاظ فرهنگی در جامعه ما نیز ، رخت برکَند و نه بر اساس آن پله های نردبان را بالا یا پائین رویم و نه برچسب بزنیم.
آدم بزرگسال باید شعور انسانی داشته باشد و در پی حسن و حسین های زمانه ، از خود بیخود نشود که بادی است گذرا و تو خالی. تشکر
1. رفع تبعیض ظالمانه از معلمان؛
2. نهادینه کردن شایسته سالاری بجای باند بازی و مجال دادن به افراد چاپلوس، ریاکار و دین فروش؛
3. رفع فضای امنیتی که جمود فکری و منزوی کردن استعدادهای درخشان همکاران را در پی دارد؛
4. توانمند کردن معلمان به منظور پرداختن آنها به مسایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در مدرسه و جامعه؛
5. آزادی همکاران زندانی و
6. کمک به تربیت نسلی منتقد، تحلیل گر، علت و معلول یاب، ظلم ستیز و مطالبه گر از طریق تلاش برای تغییراهداف آموزشی، منابع انسانی، مواد آموزشی، روش های تدریس و سیستم ارزشیابی. - که برای تمام این موارد "راه حل" دارم.
-- دکتر سید محمدحسن حسینی
موافقم
ولی مفهوم بند 1را متوجه نشدم
هر تشکّلی ( در هر حوزه ای ) که قانوناً فعّالیّت می کند، دارای مجوّز و اساسنامه می باشد و طبق اساسنامه به حیات و فعّالیّت خود ادامه می دهد. بنا نیست دیگران باید و نبایدهایی برای آنان در نظر بگیرند یا به آنان دیکته نمایند.
هیچ تشکلی که به اسم معلمان تشکیل شده است من معلم را نمایندگی نمی کند.
برای نمونه مجمع فرهنگیان به ریاست آقای کمیجانی که فقط به دنبال تحمیل افرادش مانند عمادی کریمی حسینی عبدی مینایی پور و غیره به آقای بطحایی است چه خدمتی جز استفاده از رانت انجام داده است؟
اینها فقط بدنبال پست و مقام و رانت خودشان هستند.
در ضمن انتصابات شهرستانهای تهران چه ربطی به آقای کمریی دارد؟ مگر ایشان رییس آنجا هستند؟
آقای کمریی دکتر نیست برادر!
اول اینکه کمرئی خیلی از نیروهای بی لیاقت رو بهشون پست داد مثل معاون نهضت معاون تربیت بدنی معاون ابتدایی که وقتی تهران رفت حتی خودش هم روش نشد اونها رو با خودش ببره فقط چاپلوسترینهاشونو برد مثل رفیعی و حنیفی نیا و محسن بهارلو و ...
دوما اونهایی که صیدلو رو می خوان بکوبن خودشون خوب می دونن که چرت و پرت میگن و یا از حسودیشونه یا نگرانن که با قدرت گرفتنش آدمای بی لیاقت چاشونو از دست بدن
با وچود اینکه از کمرئی و دور و بریای چاپلوسش متنفرم و از فامیل بازیهاش انصافا صیدلو تنها نیرویی که برای من قابل احترامه چون به همه احترام میذاره برام چالب بود که با کمرئی تهران نرفت
سوما آدمهایی مثل احسانی و سنچری که هر روز در یک حزب هستند چرا توسط بعضی ها تخریب نمیشن اتفاقا در این مطلب صیدلو بهترین مثالها اینها هستند .
چهارما افرین به صدای معلم که عکس خوبی برای این مطلب گذاشته . فرج کمیجانی و یارانش که طلب کاریشون از وزیر تموم شدنی نیست . خاک بر سر ما معلما با این وزیر ضعیف و حلقه به گوش آدمی مثل کمیجانی