همیشه از گذشته های تقریبا دور این نوید برای مدرسان تربیت معلم داده می شد که روزی مراکز تربیت معلم، لباس فاخر دانشگاه را به تن خواهند کرد ولی هیچ گاه عملی نمی شد هر چند که بسیاری از مدرسان تربیت معلم با این آرزو بازنشسته شدند و تعدادی نیز با چنین آرزویی به رحمت خدا پیوستند تا اینکه در سال 1391 با پذیرش دانشجوی کارشناسی این انتظار به واقعیت تبدیل شد و با دانشگاه شدن آن هم انتظار می رفت که علاوه بر مدرسان تربیت معلم، همکاران شایسته شاغل در آموزش و پرورش نیز جذب آن شوند.
دانشگاه شدن مراکز تربیت معلم همراه با اضافه شدن مزایای قابل توجهی به ذی نفعان بود که به این خاطر بسیاری از افراد با نگاه و دید مشتری به آن نگاه می کردند که نگاه بعضی ها که دست در قدرت داشتند تیز و پر طمع بود تا اقوام و دوستان خود را به آن مرکز آموزشی وارد کنند.
در تبریز ابتدا نگاه یوسف نجفی که در آن زمان از مسئولین تراز اول دانشگاه بود بسیار تیز بود که بسیاری از اقوام و همشهری هایش را حتی دختر و داماد خواهرش را وارد این دانشگاه کرد که این افراد حتی یک ساعت سابقه حضور در آن جا را نداشتند و حتی دخالت یوسف نجفی تمام شدنی نبود و در ماه های گذشته یکی از فامیل های نزدیک خود را به عنوان سرپرست وارد آن جا کردند و باز دخالت های یوسف نجفی پایانی نداشت که با فشار به رئیس دانشگاه فرهنگیان سبب برکناری دکتر بدری مدیر دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی شدند که چون معاون پشتیبانی پردیس فاطمه زهرا را برکنار کرده بود و به دوستان یوسف نجفی هم میدان نداده بود (البته باید یادآوری نمود که مدیریت محافظه کارانه دکتر بدری و عدم استفاده شایسته از نیروهای توانمند در مدیریت ها سبب تنها شدن ایشان شده بود) و پس از برکناری دکتر بدری هم تمام تلاش یوسف نجفی در نشاندن فرد مورد نظر بر صندلی ریاست دانشگاه فرهنگیان تبریز بوده است.
نفر بعدی در این میان که از دانشگاه فرهنگیان غافل نبود جعفر پاشایی مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی بود.
جعفر پاشایی با توجه به روحیه خاص و آشنایش هر جا که قدرتش و نفوذش اجازه دهد از موقعیتش به نفع فامیل ها، همشهری ها و دوستانش استفاده می کند که حتی در سرپرستی خانم دکتر باقری در پردیس فاطمه زهرا دخیل بود و الان هم تلاش می کند که فرد مورد نظرش جانشین رئیس قبلی امور پردیس های استانی شود. جعفر پاشایی سبب شده که افراد متعددی به دانشگاه فرهنگیان تبریز به خصوص مدیریت استانی وارد شوند که اولیش دوستش را معاون پشتیبانی پردیس فاطمه زهرا کرده بود که آخری هم برادرش می باشد که خود دکتر بدری در یک جا صحبت می کرد که آقای مدیر کل فشار می آورد که برادرش در آن مرکز صاحب پست و مسئولیت شود.
گویا یوسف نجفی در اوایل مخالف جعفر پاشایی بود اما الان در سایه رایزنی های فوق حرفه ای مدیر کل از ایشان حمایت می کند.
قصد پرداختن به جزئیات را ندارم اما چند سوال برای این آقایان مطرح می کنم که انشاالله مورد توجه فرهنگیان قرار گیرد:
- آقایان محترم چگونه در بین وجدان خود راحت هستید که این چنین به نفع اقوام و دوستان خود عمل می کنید و از موقعیت خود به نفع نزدیکانتان استفاده غیر شرعی می نمائید.
- شما که خودتان را همیشه جزء نیروهای ارزشی معرفی می کنید واقعا مفهوم نیروی ارزشی استفاده از رانت به نفع خود و افراد مورد علاقه است؟
- شماها که همیشه سخنرانی های خود را با بسم الله و درود به ائمه و خون شهداء شروع می کنید، واقعا این کارهای شما با چنین شعارهایی سازگار است؟
- چرا با دخالت های غیرقانونی و غیر شرعی خود سبب اجحاف به حقوق دیگر فرهنگیان می شوید؟
- آیا واقعا هدف از پست گرفتن شما خدمت به عموم افراد جامعه و فرهنگیان بوده یا اینکه نشاندن فامیل و همشهری های خود بر پست های مختلف اداری.
- امروز بسیاری از فرهنگیان در مناطق دور در شرایط طاقت فرسایی سالیان سال است که تدریس می کنند اما از شرایط روابطی و نفوذ خاصی برخوردار نیستند که به شهرهای مورد نظر انتقال یابند اما شما چگونه این مساله را برای خود توجیه می کنید که افراد مورد علاقه رابه هر جا و هر زمان که دلتان خواست روانه کنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
1) در کل بی لیاقتی و بی کفایتی
مدیریت کل کشور را همه گیر کرده
است.
2) دست هایی پنهان قصد تخریب
و نابودی مدیریت متوازن شهر اولین ها را تعقیب می کند.
این ره به ترکستان می رود.
حیف ایران و مدیریت شایستگان.
مدیریت خرد و کلان کشور افسارگسیخته گردیده است،
متولی اصلاح این نابسامانی کبست؟
استانداری ها هم کم مقصر نیستند!!!
نوسازی اداره کل آموزش و پرورش
تبریز را داشته، مسول واحد گفته:
کجا ماندی کلی سفارش از نمایندگان
و استانداری دارم برای این پست! !!
صد رحمت به فساد اداری قبل انقلاب.
آن زمان 10 درصد مدیران اگر فاسد بود الان 70 درصد فاسدند. اسلامی که
می گفتید همین بود؟ پیشکش خودتان.
شماها که همیشه سخنرانی های خود را با بسم الله و درود به ائمه و خون شهداء شروع می کنید، واقعا این کارهای شما با چنین شعارهایی سازگار است؟
حنایی بود برای رنگ کردن ملت. الان دیگر حتی عوام نیز فریب این رنگرزی را نمی خورد. استاندار تبریز عمده مجرم همه بی کفایتی های مدیریتی استان است. آذربایجان سر ایران بود و ظاهرا سیاست در پی نابودی آن است.
.... آذربایجان
مردمی صبور و عمیقی دارد ....
نه آمریکا و نه اسرائیل ، دشمنان اصلی ایران و ایرانی خود شمائید.
"فقط خواهش من این است که مثل خیلی از معلمان ما " قصه " تعریف نکنید ! "
حال خودتان قضاوت کنید اوضاع نابسامان دانشگاه های تحت مدیریت حضرتعالی قصه تلخ روزگار ماست یا سئوال مدیر سایت صدای معلم و یا معلمان ؟!!!
دست مریزاد معلمان قصه می گویند تا بی کفایتانی چون شما برگردند و بگویند: من وارث سیستم قبلی هستم !!!
جناب وارث ، دیگر مدیران هم بی کفایتی خود را بر همین اسب مراد سوار می کنند. خوب به یاد دارم اول
پذیرش این سِمت توسط شما : می گفتید : چنین خواهم کرد و چنان ، آتش تفنگ تان خیلی داغ بود چی شد بوی گند دانشگاه تحت سرپرستی تان را کشور را آلوده ساخته است.
به ملت خدمت کن بگو نمی توانم و کنار بکش. شما به همه معلمان و مدارس و اولیا و دانش آموزان امروز و فردا خیانت می کنید. از تصدی مقام فقط احترام زیرمجموعه و ملت برایتان گواراست. آیه آخر سوره انعام را یک نیم نگاهی بیندازید شاید توبه کنید.
امام خمینی: معلمی شغل انبیاء است.
حاجی بابایی: معلمان نخبه اند.
قوانین، مقررات و ضوابط: ...
خنیفر برای توجیه: من وارث سیستم قبل هستم.
شما به همه قول دادید که به قبیله گرایی یوسف نجفی پایان خواهید داد پس بسم الله