به عنوان متفکر تعلیم و تربیت سال هاست می اندیشم که چه نقصان های جدّی تربیتی داریم ولی این روزها به این ایده رسیده ام که ما ایرانی ها به خوبی تربیت نشده ایم و در یک کلام صریح بگویم که:
بی تربیتیم.
قطعا ما به دو دلیل تربیت نشده ایم: نخست این که نهادهای تربیت رسمی مانند مدرسه و دانشگاه و نهادهای غیر رسمی مانند خانواده از تربیت ما غافل بوده اند. دوم روش های تربیتی ما تلقینی، مزورانه و اشتباه بوده است.
دلایل بی تربیتی ما در سراسر جامعه دیده می شود.
سیاستمداران و نمایندگان مجلس ما تربیت سیاسی ندارند. ما آدم های خودخواه تربیت کرده ایم که نه خودش را قبول دارد نه همه ی مردم دنیا را. جالب است همین آدم خودخواه و بی تربیت گاهی نسخه ی تربیتی و اقتصادی برای تمام دنیا می پیچید
پزشکان ما انصاف و اخلاق را رعایت نمی کنند.
اساتید دانشگاه ها دانشجویان خود را کنار زده و درگیر القاب علمی شده اند.
اغلب شهروندان ما حقوق مدنی و شهروندی یکدیگر را رعایت نمی کنند.
حقوق مدنی زنان و کودکان و گروه های اخلاقی و اقلیت ها که بماند زیر پاهای ما لگدمال شده است.
کارکنان ادارات با ارباب رجوع، با همکاران و حتی با خودشان نامهربانند.
معلمان کم تر انرژی خرج می کنند.
مغازه داران تا جا دارد در معاملات خود بی انصافی به خرج می دهند. در چنین شرایط بحرانی همه به فکر پر کردن جیب خود هستند و در اختلاس و ارتشا، قدرت طلبی و خودخواهی و ضعیف کشی گوی سبقت را از هم دیگر ربوده ایم.
در زمینه هایی مانند محیط زیست، مقررات رانندگی، وجهه ی بین المللی، صلح طلبی، عدالت و تامین اجتماعی، امنیت روانی و بسیاری از استانداردهای تربیتی به شدت رکود کرده ایم. همه ی این ها اگر بیانگر بحران تربیتی نباشد پس بیانگر چیست؟!
وقتی آگاهانه به اطراف خود نگاه می کنیم همه می دانیم چه خبر است. ما درگیر تربیت بچه زرنگ ها شده ایم. آدم های زرنگی تربیت کرده ایم که به راحتی سر هم کلاه می گذارند. ما آدم دو رو تربیت کرده ایم، آن چنان که با خود خودش هم صادق نیست.
ما آدم های خودخواه تربیت کرده ایم که نه خودش را قبول دارد نه همه ی مردم دنیا را. جالب است همین آدم خودخواه و بی تربیت گاهی نسخه ی تربیتی و اقتصادی برای تمام دنیا می پیچید.
ما انسان جنگ طلب و خشن تربیت کرده ایم که مرگ خواه است.
ما دختران و مادران خود را طوری تربیت کرده ایم که نقش های تحریف شده ای داشته باشند و فقط درگیر سرگرمی های کوچکی مانند عمل جراحی زیبایی و آرایش صورت شوند.
معلمان کم تر انرژی خرج می کنند ما هر چند پولدار هم باشیم شاد نیستیم و دلیل ناشادمانی ما این است که خوشبختی امری اجتماعی است. کسانی که داخل کشور زندگی می کنند شاد نیستند چون در میان چند میلیون ناشاد مگر می شود شاد و خوشبخت بود. اکثریت باید شاد باشند که ما هم احساس خوشبختی کنیم و این مسئله را متاسفانه دیر متوجه شده ایم. باور کنید ژن های خوب هم شاد نیستند. آن هایی که غربتی شده اند هم شاد نیستند.
و امروز بیش از هر زمان دیگر می فهمیم که به جای خیلی چیزهای دیگری که مردان حکومت دغدغه ی آن ها را دارند، کاش انسان های صلح طلب و آرام، آدم های مهربان، مردم شاد و طرفدار محیط زیست و هنرمند تربیت می کردیم. چقدر جامعه ی ما امروز به تربیت نیاز دارد خدا می داند؟!
کانال دکتر سعید صفایی موحد
نظرات بینندگان
با عرض پوزش از نویسندۀ محترم ،
انسانها چون اصولا تربیت می شوند لذا تربیت خوب یا بد ، کامل یا ناقص داریم ، اما بی تربیت یعنی اصلا تربیت نشده ، لذا این واژه از لحاظ جامعه شناسی واژه
درست و دقیقی نمی باشد.
هیچ انسانی بی تربیت نیست مگر انسان گرگ گونه که نمونه آن ظاهرا در فرانسه یا کجا الان به خاطر ندارم پیدا شده بود که اصلا همانند انسانها نبود چون تربیت انسانی دریافت نکرده بود.
جمله زیر شما را نتوانستم هضم کنم :
"معلمان کم تر انرژی خرج می کنند."
با توجه به معلم محور بودن نظام آموزشی ، بینوا معلم از دقایق اول تا آخر مجبور به کلاسداری است . بنده که تجربه عملی برای این کم کاری یا مصرف کمتر انرژی ندارم لذا خیلی تعجب کردم !!!!
سرکار خانم فتحی ،
اگر دید نظام آموزشی برای کلاس
رفتن ، دید تبعیدی است واقعا متاسفم. در کشورهای برتر
آموزشی کلاس رفتن وتدریس از مشاغل برجسته است.
حاکمیت دید غلط در این خصوص ربطی به بی تربیت بودن
ملت یا شاغلین ندارد. در جامعه ما فرصت قانون سوزی
و دور زدن آن به سهولت موجود است که از ضعف فرهنگی
است نه بی تربیتی ملت. گویی عده ای عقده ی قدرت طلبی
دارند و با ایجاد کوچک ترین فرصت ، زورگویی می کنند.
"ما دختران و مادران خود را طوری تربیت کرده ایم که نقش های تحریف شده ای داشته باشند و فقط درگیر سرگرمی های کوچکی مانند عمل جراحی زیبایی و آرایش صورت شوند."
متأسفانه از واژه هایی چون اغلب ، برخی چون استفاده نکرده اید خواننده شاهد تعمیم نارواست. چند درصد زنان ایرانی چنین دغدغه هایی دارند و یا اصلا امکان مادی آن را دارند.
ظاهرا اگر کل متن را نقد کنم بهتر است.
در جامعه ای که ارزش ها با ضد ارزش جایگزین شود ، چنین رفتارهایی نامتعارف پدیده ای طبیعی است . حتی در خود آمریکا. در یک کلاس مدرسه ای درکالیفرنیا همۀ دختران باردارد بوده اند فقط یک کلاس. (عنوان بنویسید برایتان می آورد.) فرق نمی کند در آنجا آزادی بی قید و شرط جنسی به این مسأله منجر می شود و در کشور ما فشار بیش از حد یا تحریک لجبازی های نوجوانان و جوانان. نیک می دانید که انسان لجباز بیشتر از هر کس به خودش آسیب می رساند. تشکر از بحث تان.
" نخست این که نهادهای تربیت رسمی مانند مدرسه و دانشگاه و نهادهای غیر رسمی مانند خانواده از تربیت ما غافل بوده اند. دوم روش های تربیتی ما تلقینی، مزورانه و اشتباه بوده است."
سرکار خانم فتحی ، بنده سال 91 بازنشسته شده ام
در آن زمان ما چنین مشکلاتی نداشتیم . واقعا تاسف بار
است.
لابد کسانی که نمره منفی داده اند ، والدین شان
طبق گفته استاد آنان را تلقینی ، مزورانه و اشتباه
تربیت کرده اند !!!!
افرادی که شما می فرمایید به اندازه ی انگشتان دست هستند قبول کنیم در جامعه ی ما اکثریت را بدتربیت شده ها در اختیار دارند ما در جهان هم به این لقب بی تربیتی یا بدتربیتی مشهوریم جناب دکتر به درد مهمی اشاره کرده اند که ریشه ی تمام دردهای کشور است
ادمیزاده طرفه معجونیست
وز ملائک سرشته وز حیوان.
جناب قادری عزیز
این مطالب را قبلا بنده به طور خلاصه نوشتم.
از شما به عنوان پژوهشگر تربیتی با درجه دکتری انتظار می رود بجای گزارش کردن محض و روایت انچه همه ما شبانه روز با چشم میبینیم تحلیل و راهکار ارائه کنید والا انچه شما نوشته اید را یک دانش آموز سوم متوسطه اول هم خیلی کامل تر و با جزییات بیشتر می تواند بنویسد. در ضمن به قول سرکار خانم امامی کلمه بد تربیت مناسب تر از بی تربیت است.اما در جواب خانم امامی همباید عرض کنم که وقتی می گویند معلم انرژی کافی نمی گذارد منظور شما و امثال شما نیستید بلکه کل جامعه معلمین مد نظر است. شما ببینید چند درصد معلمان تمام سعی و تلاششان را می کنند که از تدریس در کلاس فرار کنند و پست هایی بگیرند که سرکلاس نروند.
اما کلی نیست و راه حل چییه؟
با سلام
خواهشمند است چند بار نوشته خود را مطالعه فرمایید.
برخی عبارتهای حضرتعالی احتمالا از نظر علمی قابل اثبات نیست.
ممنونم
از این که جامعه برای دانش آموزان ما الگوهایی غیر از معلم را به اشتباه تعریف کرده است،از این که درجاده و خیابان از ماشین های لوکس و گران قیمت زباله و ... به بیرون پرتاب می شود دلم می گیرد
و ... .
ما ایرانی ها خیلی بد شده ایم...
علت چیست؟
یکی از علل شیوه های تربیتی نادرست است چه در خانواده و چه در نهادهای رسمی شیوه های درست تربیتی وجود ندارد....
ما ایرانی ها سودجو و منفعت طلب و راحت طلب شده ایم...
ما ایرانی ها با کمترین تلاش میخواهیم بیشترین منفعت را کسب کنیم...
ما ایرانیها رحم و محبتمان کم شده است.. در حق همدیگر ظلم میکنیم... زیرآب هم را می زنیم... تهمت میزنیم.. برچسب می زنیم... دروغ می گوییم.. غیبت می کنیم.... ریاکار هستیم...
ما نه به اصول دیانت زرتشت پایبندیم نه اصول اسلام...
نه گفتار نیک، پندار نیک؛ و کردار نیک را رعایت میکنیم نه اصول اخلاقی اسلام را..
از ما است که بر ما است...
بیشتر نظراتی که ثبت شده تأییدی بر فرمایش ایشان است که: «ما آدم های خودخواه تربیت کردیم» چراکه نمی توانیم واقیعیت های مطرح شده را -حتی- بپذیریم چه رسد به این که در راه اصلاح این رفتارها اقدام کنیم و این مطالب «اهانت» و... تلقی شده است. به هرحال هرچند هم که پذیرش ایرادات مطرح شده سخت باشد اما واقعیت دارد.
موضوعی که هیچکس بهش نمیپردازه و به نظرم امروز به شکل انکارناپذیری داره نه تنها دانش آموزان بلکه همه جامعه رو تربیت میکنه عملکرد بزرگانه،تربیت عملی و پنهان و گاهی هم کاملا آشکار،شما در نظر بگیرید پدری که رسما در حضور خانواده دزدی میکنه و همیشه به خانواده گوشزد میکنه دزدی اخلاقی نیست،ما همچنین جامعه ای داریم،حالا ما مدام دنبال این هستیم که تقصیر تربیت ناصحیح فرزندان و به نظرمن کل جامعه رو گردن یکی بیندازیم و چه کسی بهتر از نظام آموزشی من کلیت رو منکر نمیشم ولی امروز اینقدر کانال برای آموزش هست که کمرنگترینش مدرسه است،وقتی بچه ها عکس فلان اقازاده رو در پاریس با ماشین مدل روز میبینند مطمئن میشن که معلم شریفشون و پدر زحمتکششون بی عرضه است که همچین امکانی برای خودش و خانوادش نداره،ناامیدی در جامعه موج میزند و مگر من و شما جز اینکه به ۳۵ دانش آموز کلاسمان آن هم در ساعات مدرسه اندکی نشاط هدیه کنیم و حالا همه خلاقیتمان را برای اموزش چند مهارت هم به کار گیریم ولی ایا کار دیگری میتوانیم انجام دهیم برای کل جامعه؟!
مردم به دین بزرگان خود هستند و همچنان ...
والدین؟ معلم؟ نظام آموزش؟ یا خود شخص؟
اگر بگم تک تک این افراد یا سازمان مربوطه مقصره!! بازم نمیشه!! اگر بگم خود شخص!! بازم نمیشه!!!
تنها معادله ای قابل حل نیست اینه که چه کسی یا کسانی باعث به این روز افتادن این وضع اسف بار شدن؟
فرزدان ممکلت ما از جمله خودم، واقعا دارن تمام هوشیاری و احساسات خودشونو از دست میدن، همه اش به دنبال خودنمایی از راه های غیر اصولی هستند.
رسانه ها در این امر به شدت پیش رو دارن کمک میکنن، از طرفی والدین که نقش اساسی در این قضیه دارن، خودشون بدنبال رفع کمبودهای محبت هستند.
وکلا به دنبال پر کردن جیب مبارک از طریق وکالت های طلاق، روانشناسا به دنبال تجویز دارو و راه حل هایی برای جلوگیری از فکر و خیال های جوانان
مسئولین هم خواب زمستانه تشریف دارن
دست مریزاد!!