مدیران آموزش و پرورش و مخصوصا وزرا از حاجی بابایی تا بطحایی آمده اند یک جنبه تقدس به سند تحول داده اند و سند برای آنها یک تابو شده است که جرات نقد آن را ندارند بطحایی وزیر آموزش و پرورش روز پنجشنبه 18 مرداد در "گردهمایی مشترک اعضای شورای معاونان، مدیران کل ستادی و اعضای کارگروه های سند تحول بنیادین" تاکید کرد: "نیاز است تا برنامه جامعی تا پایان سال تدوین شود و چنین نشست هایی برگزار شود و هماهنگی های لازم برای اجرا و استقرار سند صورت گیرد. "
از دل این نشست ها چیزی برای اجرا و استقرار سند در نمی آید. اینها تعارف است. این سند آشفته و مغشوش است. هر کس اندکی آشنایی با متن های حقوقی داشته باشد می داند این سند نه حالا و نه فردا و پس فردا قابل اجرا نیست.
از سال 90 وزرای آموزش و پرورش قول اجرای سند را می دهند اما خودشان هم می دانند که سند به عنوان یک مجموعه اصولا نه متن حقوقی است و نه متن اجرایی.
سند بخشی دارد به نام راهکارهای اجرایی . در آن راهکارهایی هست که واقعا اجرایی است مثل "متناسبسازی حجم و محتوی کتب درسی و ساعات و روزهای آموزشی با توانمندیها و ویژگیهای دانشآموزان" اما در میان همین راهکارهایی اجرایی،برخی ایده های آرمانی مانند "ایجاد سازوکارهای ترویج و نهادینهسازی فرهنگ ولایتمداری تولی و تبرّی، امر به معروف و نهی از منکر، روحیه جهادی و انتظار زمینهسازی برای استقرار دولت عدل مهدوی (عج)" و یا "تعمیق تقوای الهی و مهارت خویشتنداری، انتخابگری درست و تعالیبخش مستمر دانشآموزان" را گنجانده اند. این یک سند مونتاژ شده است. تیمی به رهبری محمود مهرمحمدی اصلاح طلب سندرا تهیه کرد و بعد در شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی جراحی شد.
بطحایی گفت : "امروز زیرنظامهای سند تحول آماده شده است و منظور از استقرار و اجرای سند تحول، اجرای برنامههای زیرنظامها است." آقای بطحایی حتما خبر دارد که زیرنظام ها سال 94 در شورای عالی آموزش و پرورش تهیه و تصویب شده و در همان دوره ای که آقای بطحایی معاون پشتیبانی وزارتخانه بود آقای فانی در مرداد 94 در گردهمایی مدیران گفت: خوشبختانه موفق به ترسیم نقشه راه اجرای سند تحول بنیادین شده ایم و به زودی از این نقشه رونمایی خواهد شد... زیر نظام های سند تحول بنیادین به مثابه اجزای جدایی ناپذیر این سند حتما و باید با دقت اجرا و به روز رسانی شوند." شاید بتوان برخی راهکارهای سند تحول را اجرا کرد اما اجرای سند بی معنا است. حتی به نظرم اگر بخواهی برمبنای همین سند یک متن اجرایی تهیه کنیم حتما باید بخش هایی از سند را نادیده بگیریم.
آقای بطحایی می گوید : "اولین ثمره اجرای سند تحول ایجاد برداشت مشترک از سند است؛ ... باید بتوانیم جامعه، مجلس و دولت را به برداشت و فهم مشترکی از این سند برسانیم و همه ما یک هدف را ببینیم و تصویر درست و یکپارچهای از سند در جامعه ایجاد کنیم."
فهم مشترک از سند امکان پذیر نیست. اصولگرایان بخش های آرمانی سند را می بینند و عده دیگر بخش های تکنیکی سند را . از دل این نشست ها چیزی برای اجرا و استقرار سند در نمی آید. اینها تعارف است. این سند آشفته و مغشوش است
نکته اینجاست که آقای بطحایی هنوز سند را اجرا نکرده از ثمره اجرای سند حرف می زند . آخر سر هم سنگ بزرگ را بر می دارد و می گوید : "استقرار سند تحول مستلزم امکانات، قوانین، مصوبات و بودجه است و اگر مجلس، دولت و جامعه ایمان دارد که این سند میتواند مشکلات آموزش و پرورش را حل کند، باید امکانات لازم را به ما بدهد و اگر این امکانات فراهم نشود اجرای سند تحول با مشکل روبه رو خواهد شد."
مدیران آموزش و پرورش و مخصوصا وزرا از حاجی بابایی تا بطحایی آمده اند یک جنبه تقدس به سند تحول داده اند و سند برای آنها یک تابو شده است که جرات نقد آن را ندارند. در آموزش و پرورش نقد سند عبور از خط قرمز است. این سند که از آن به عنوان قانون اساسی آموزش و پرورش یاد می شود را به دانشجوی سال اول حقوق نشان دهیم می گوید فاقد مبانی حقوقی است. اصلا زبان این سند در کلیت خود زبان احساسی و آرمانی و مذهبی است و ربطی به قانون و حقوق ندارد.
به طریق اولی این سند ربطی به مبانی آموزش و پرورش مدرن و امروزی هم ندارد. هرکس می تواند دوسه بند از سند را برجسته کند و مثل فیل مولانا بگوید سند این است. اما سند انسجام ندارد و مبتنی بر اصول تعلیم و تربیت نیست و مهم تر از همه اینکه اصلا قابل اجرا نیست. با این حال وزرای آموزش و پرورش در باره اجرای سند و اهمیت آن ریاکارانه لفاظی می کنند.
کانال تلگرامی
نظرات بینندگان