به یاد دارم که در فیلم ها و برنامه های تولید شده در دهه های 60 و 70 هر گاه بحث حرکت های انقلابی به میان می آمد مدرسه یکی از مکان های محوری حرکت های انقلابی بود که جوانان و نوجوانان توسط معلمی شجاع و حق طلب هدایت می شدند .
در این فیلم ها همیشه معلمی وجود داشت که با متانت ، وقار ، آگاهی و بینش بالا دانش آموزان را هدایت می کرد . تعقیب و گریز ، شکنجه ، زندانی شدن و محرومیت کمترین بهایی بود که معلم به جان می خرید تا به نسل آینده ساز جامعه آگاهی بخشد .
آمار 36 هزار نفری شهدای دانش آموز و 5 هزار نفری شهدای فرهنگی در سطح کشور موید این حقیقت است که معلمان در بستر تاریخ پرافتخار انقلاب همواره پیشتاز و پیشگام بوده اند و در ادوار مختلف انقلاب نقش خود را به خوبی ایفا کرده اند .
البته این موارد تنها به فیلم ها و برنامه های فرهنگی منتهی نمی شد و در عالم واقع و در جامعه هم معلم از جمله شخصیت های مورد اعتماد مردم بود که ملجاء و مامن آنها در روزهای سخت بود .
نقش معلم هم تنها به تعلیم و تربیت نسل جوان و آینده ساز جامعه خلاصه نمی شد و معلم در هر محله و منطقه علاوه بر نقش رسمی خود نقش های دیگری را هم ایفا می کرد که به خدمت به جمع و جامعه منجر می شد . گرچه در این سالها وضع اقتصادی مردم به دلایلی مانند جنگ تحمیلی و تحریم های اقتصادی مناسب نبود اما معلم زندگی آبرومندانه ای داشت و نگاه و منش او در زندگی یار و یاور بسیاری از همنوعانش بود .
اما پس از گذشت 4 دهه از انقلاب که کشور پس از گذران دوران سخت جنگ تحمیلی و تحریم های سخت به دوره تثبیت و عزتمندی دست پیدا کرد و دستگاههای مختلف نسبت به معیشت و رفاه کارکنان خود اقدامات مثبتی را انجام دادند ، سهم آموزش و پرورش از درآمد ناخالص ملی به نسبت جمعیت آن و جامعه هدفی که تحت تعلیم و تربیت آن قرار دارند افزایش پیدا نکرد ؟
جدول آمار رشد تولید ناخالص داخلی به قیمت های ثابت سال 83 و به تفکیک بخش ها- منبع: گزارشات بانک مرکزی و محاسبات تحقیق
گرچه در تمام این سالها بحث ارتقاء شان و منزلت معلم و افزایش سطح معیشت این قشر تاثیر گذار همواره یکی از شعارهای اصلی روسای قوه مجریه و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بوده ؛اما در مقام عمل و در مقایسه با نظام پرداختی به سایر کارکنان ،اتفاق قابل توجهی رخ نداد.
با تحلیل نظام پرداختی به کارکنان بسیاری از دستگاهها متوجه این حقیقت تلخ می شویم که بر خلاف آموزش و پرورش که با بوق و کرنا افزایش حقوق و مزایا را تبلیغ می کرد ، سایر دستگاهها در این سالها در سکوت خبری امتیازات بسیار خوبی برای کارکنان خود قائل شدند .
امری واضح و مبرهن است اگر بگوییم که سطح درآمد معلم و اقتصاد خانواده فرهنگیان در این سالها نسبت به سایر کارکنان دولت سیر نزولی داشت.
قوانین تصویب شده توسط دولت هم به گونه ای رقم خورد که پرداخت مزایای رفاهی به کارکنان علاوه بر حقوق و مزایای ثابت ، منوط به داشتن منابع مالی اختصاصی دستگاهها شد و ماهیت درآمد زای بسیاری از دستگاهها در این مورد خاص هم عاملی برای برخورداری کارکنان آن ها از امتیازات رفاهی خاص شد.
رایگان بودن خدمات آموزش و پرورش و محدودیت منابع مالی و درآمدهای اختصاصی باز هم ، مزید بر علت شد تا معلمان در این حوزه مظلوم واقع شده و از بسیاری از مزایا محروم شوند .
جالب اینجاست که اگر به سخنان مسئولین ارشد نظام توجه کنیم می بینیم که در نگاه آنان هزینه کرن در آموزش و پرورش نوعی سرمایه گذاری است که به توسعه پایدار در آینده منتهی می شود و بدون سرمایه گذاری در این حوزه نمی توان در مسیر توسعه و پیشرفت گام برداشت .
اما آیا این شعارها تاکنون آن گونه که باید و شاید عملیاتی و اجرایی شده است ؟
آیا مسئولین توانسته اند دغدغه های معلم را برای ایفای نقش محوری تعلیم و تربیت برطرف کنند ؟
آیا یک معلم در کلاس درس و مدرسه ؛ دغدغه معیشت و درمان ندارد ؟
با کمال تاسف باید گفت که دغدغه اصلی معلم باز هم معیشت اوست و در پس تمام نگرانی ها آینده مبهم معلم و تامین رفاه و آسایش خانواده او حرف اول را می زند .
ناکارآمدی سیستم های اجرایی پای معلم را به تجمعات صنفی کشاند و معلم این بار در فضایی خارج از مدرسه و کلاس درس در برابر تبعیض و بی عدالتی ها فریاد کردو خواستار عدالت و اعمال شدن طرح نظام هماهنگ پرداخت ها شد .
به جای آنکه مسئولین صدای عدالت خواهی و استمداد معلمان را بشنوند این صدا خیلی زود به گوش خانواده ها و دانش آموزان رسید و آنان دریافتند که زندگی معلم با سختی می گذرد و او برای گذران زندگی خود دررنج و تعب است .
آری !
دیگر در کلاس انشاء کمتر دانش آموزی می خواست معلم شود چرا که می دانست برای معلم شدن برای خود را برای زندگی سخت آماده کرد و رفاه و تجمل گرایی آن چنان نهادینه شده بود که کمتر کسی با اختیار خود می خواست که به آغوش سختی و رنج برود .
این وضعیت نامناسب اقتصادی کار را به جایی رساند که معلم در برنامه های رسانه ملی به استهزاء گرفته شد و منزلت اجتماعی او توسط دانش آموز تنبلی که خود به کاهلی و تنبلی خود معترف بود ، خدشه دار شد .
البته باید در آسیب شناسی این موضوع به عوامل محتلفی پرداخت که در این سالها دست به دست هم دادند که موضوع " علم بهتر است یا ثروت " به گونه دیگری معنا شود .
اگر متولیان تعلیم و تربیت در این سالها بر مواضع حمایت از معلم و تلاش برای ارتقای سطح معیشت و رفاه او همپای با دیگر دستگاهها ، پافشاری می کردند شاید امروز ، منزلت اجتماعی معلم وضعیت بهتری پیدا می کرد و ما این چنین در هیاهوی ثروت اندوزی و رفاه طلبی جامعه فراموش نمی شدیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اتفاقا همکاری داشتیم که مداحی می کرد هر چه اصرار کردیم که باید اداره نیامد و می گفت دریافتی من از معلمی ماهی دو میلیون است در حالی که از محل مداحی ماهیانه میانگین ۵ میلیون درآمد دارم
حتی در دوره های اخیر اوضاع به شکلی فاجعه بار درآمده زیرا نه تنها وزرا بدنبال کسب شرایط بهتر برای مجموعه ی خود نیستند بلکه با قول و قرار به فرادستان خود که میرویم و در همه چیز صرفه جویی می کنیم نوعی خوش خدمتی هم انجام می دهند .
وزیر بهداشت با علم به اینکه پزشکان از شرایط بسیار خوبی برخوردارند باز هم ناله و فریاد میزند که دریافتی آنها کم است اما وزیران ما معلمان را زیادی و هزینه ی آموزش دولتی را گزاف می شمرند با امثال این افراد ره به جایی نخواهیم برد .
معلم کارمند نیست و نمیتواند باشد. الان در قانون خدمات کشوری، سایر ارگانها از ظرفیت آن استفاده کرده و مزایای تخصیصی خیلی بیشتر از حقوق برایشان نفع داشته.
این قانون هیچ ظرفیتی برای شغل معلمی ندارد.
متاسفانه این دولت با وزرای حقه بازش (فانی و بطحایی) نهایت خیانت رو در حق معلمان داشتند. این دو از تصویب و اجرای قانون ارتقای شغلی معلمان که مشابه هیت علمی بود ممانعت کردند. این قانون تا به حال معلق بوده و عامل اصلی این تعلیق این دو وزیر خائن بوده اند.
جواب : به هیچ وجه من الوجوه
باید وارد فاز حمله بشیم. یعنی با جنگندگی دست دزدها رو از جیب و زحمت معلم کوتاه کنیم.
لطفا به جای عجز، دنبال اتحاد، امید باشیم.
در دنیایی که همه چیز با پول سنجیده می شود
و ما معلمان که دارایی ما فقط علم و تواضع و .... می باشد
مشخصه که در کجا قرار داریم
واقعا این همه غیر معلم در آموزش و پرورش چه می کنند؟
همیشه هم می گویند نیرو نداریم؟ تازه تعدادی از معلمان هم به شیوه های مرسوم! سر از مراکز استان در می آورند!
باور کنید مشکل اصلی خود آ.پ است نه خارج از آن !
با تمام این تبعیض ها و که در حق این قشر زحمت کش و بی ریا
صورت گرفته به کنار ...این برخوردهای نادرست رفتاری وگفتاری که از جانب ی عده افراد ناگاه به اصطلاح مسول مملکت چه باید کرد!!!؟ تا ی اعتراض و اجتماع جزئی توسط فرهنگیان میشه یکی از این مسولان که به جرات ده سال از سن باز نشستگیش گذشته گفته
ببینید اینا !!!!(خطاب به معترضین )چه میگن!!!چه میخوان !!!!
خدای من یعنی موثرترین سرمایه ی جامعه اینطوری تحقیر بشه !!!!
و ساکت شد !!!
یعنی حقوق بحقش به غارت واختلاس انوقت اونا بشن حضرات و جنابان و ما اینا!!! اینا نام مشخصی ندارند !!!
وای بر ما که هر چی از بالا بخشنامه میشه میذاریم رو چشم و اجرا میکنیم ...وووووو
بارها امتحان کردم وقتی خودمو بطور مثال کارمند بانک یا مغازه دار معرفی میکنم ، احترام و شأن بیشتری از سمت مخاطبانم دریافت میکنم .
وای وای به حال آینده ی فرهنگ و آموزش این مملکت
در بین همکاران آقا هم دلیل سکوت بی خیالی یا ترس نیست، اکثر آقایان به شغل دوم روی آورده و درآمدی چند برابر معلمی از محل شغل دوم دارند، بنابراین هیچ فرقی براشون نداره که حقوق معلمی چقدر هست.
دیگر کسی شغل معلمی را انتخاب نمی کند مگر از روی اجبار شرایط نامساعد زندگی
نکته مهم دیگر، درصد بالای اشتغال خانم هاست که حاضرند با هر شرایطی کارکنند زیرا آنان سرپرستی خانواده را بر عهده ندارند