مروری بر تاریخچه برگزاری کنکور در ایران نشان می دهد که این رویداد به شکلی از ابتداي تأسيس دانشگاهها وجود داشته؛ هر چند که قبل از سال ۱۳۴۷ هر دانشگاه براي جذب دانشجو مستقل عمل ميكرد و دانشگاهها با گرفتن امتحانات ورودي خاص خود، نسبت به پذیرش دانشجويان اقدام می نمودند.
افزایش حجم متقاضيان ورود به دانشگاه ها در طول زمان سبب تاسیس آموزش عالي توسط مسئولین امر جهت پاسخگویی به جمعیت زیاد داوطلبان ورود به دانشگاه ها گردید و پس از تأسيس وزارت علوم و راهاندازي مركز آزمونشناسي در سال 1347، آزمون سراسري به صورت متمركز رايج شد و با تاسیس سازمان سنجش در سال ۱۳۵۴، كنكور جايگاه سازمانيافتهتري به خود گرفت؛ هر چند که با توجه به گزارش های موجود، تا اين سالها علاوه بر نتايج كنكور، معدل امتحانات نهايي ششم متوسطه و ضوابطي از جمله نوع مدرك، سهميه منطقه، جنسيت و نظام وظيفه هم در قبولي داوطلبان تأثير داشت. در سال 1357 قبولي تنها به نتايج كنكور محدود شد و پس از انقلاب اسلامي نخستين آزمون سراسري در سال 1358برگزار گردید و بعد از آن هم با انقلاب فرهنگي، دانشگاهها و به تبع آن كنكور 3 سال تعطيل شد و دوباره در سال1361 كنكور شكل گرفت و با تاسیس دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی مختلف از قبیل دانشگاه های آزاد، پيامنور، شبانه، مراكز تربيت معلم و غيرانتفاعي در طول زمان، کنکور وارد مرحله جدیدی گردید. مقوله گسترش مافیاهای کنکور بدون همراهی بخش هایی از آموزش و پرورش امکان پذیر نبوده؛ چه آن زمان که نفوذ موسسات کنکور به آموزش و پرورش همراه با دادن پورسانت و امتیازاتی به برخي از مسئولین و مدیران آموزش و پرورش بوده و چه آن شرایطی که مجوز تاسیس آموزشکاه های کنکور توسط آموزش و پرورش داده می شود و نظارت های منطقی نیز توسط مسئولین آموزش و پرورش بر چنین موسساتی از نظر کیفیت کاری و صلاحیت مدرسان اعمال نمی شود
پدیده ای به نام کنکور در جامعه ایرانی از منظرهای مختلف روان شناسی، تربیتی، جامعه شناختی، اقتصادی، سیاسی و ..... می تواند مورد بحث توسط کارشناسان امر قرار گیرد که در این نوشتار عمدتا تمرکز بر نقد روی بحث های رایج مرتبط با حذف و یا ادامه شیوه کنونی جذب دانشجو توسط فرایند کنکور سراسری می باشد.
دیر زمانی است که مساله حذف کنکور کانون توجه کارشناسان به خصوص مسئولین آموزش و پرورش و نمایندگان مجلس به صورت جدی قرار گرفته است و حتی قانون اولیه حذف کنکور از سال 86 در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که بر اساس این قانون، کنکور باید در تمامی مقاطع تا سال اول برنامه پنجم توسعه حذف و سوابق تحصیلی جایگزین آن میشد؛ اما این قانون به گفته رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی وقت مشکلاتی داشت که سبب شد بررسیهای بیشتری روی آن انجام بگیرد و کلیات قانون جدیدی برای حذف کنکور در مجلس تصویب شود.
با توجه به تشریح فرایند شکل گیری کنکور سراسری و چالش های مرتبط به آن در مطالب فوق، در ادامه نوشتار کنونی قبل از پرداختن به دیدگاه مورد نظر نگارنده به بررسی نظرات موافقان و مخالفان چنین اقدامی(حذف کنکور) پرداخته می شود.
در دیدگاه موافقان حذف کنکور عمدتا مواردی چون ( عدم توانایی آزمون کنکور در سنجش استعداد واقعی دانش آموزان، وجود سطوح بالایی اضطراب در دانش آموزان و خانواده ها، هدایت دانش آموزان به سوی تست زنی، گرایش بیشتر دانش آموزان به آموزشگاه ها و موسسات آمادگی کنکور، تحمیل هزینه های زیاد مالی بر خانواده ها، شکل گیری مافیاهای کنکور، تعیین تکلیف و سرنوشت دانش آموزان با یک آزمون چند ساعتی، شکل گیری صنعتی غیر رسمی به نام صنعت کنکور، مغایرت کنکور با ماهیت سند تحول بنیادین به دلیل پایین بودن سطوح یادگیری عمقی و فهمی و در حاشیه قرار گرفتن اهداف اصلی تربیتی ) را مورد توجه قرار داده اند و راه حل های جایگزینی مانند (افزایش مستمر سهم سوابق تحصیلی، تربیتی و حتی مهارتی بخصوص نتایج آزمون های نهایی) را مورد توجه قرار داده اند.
موافقین حذف کنکور که عمدتا از مسئولین آموزش و پرورش هستند؛ لازم هست به چند سوال پاسخ دهند:
۱. وضعیت نرم افزاری و سخت افزاری موجود در آموزش و پرورش متناسب با شرایط استان های مختلف کشور در ارتباط با اجرای استاندارد و هماهنگ آزمون های نهایی با لحاظ نمودن شکل روایی و پایایی(درونی و بیرونی) آزمون ها در چه شکلی می باشد؟
۲. توانایی اجرایی آموزش و پرورش در ارتباط با تصحیح و نمره گذاری عيني اوراق امتحانی به خصوص آزمون های تشریحی با توجه به تعدد و تنوع مدارس بی شمار کشور در چه سطحی می باشد؟
۳. ضریب امنیتی اجرای سالم آزمون ها با توجه به امکان عدم شکل گیری فساد در وضعیت نمره گذاری دانش آموزان در مناطق مختلف کشور چگونه می باشد؟
۴. در صورت غالب شدن نقش سوابق تحصیلی در ورود به دانشگاه ها، امکان هجوم مافیاهای کنکور به مدارس با شعار ارتقای نمره و معدل دانش آموزان در چه حدی می باشد و آموزش و پرورش چقدر قادر بر کنترل نفوذ چنین مافیاهایی هست؟
۵. آیا غالب شدن سهم سوابق تحصیلی جهت ورود به دانشگاه ها مغایر با عدالت آموزشی نبوده؛ به طوری که دانش آموزانی که بنابه دلایل مختلف از سوابق تحصیلی خوبی برخوردار نبوده اند محروم از امکان ادامه تحصیل در رشته های مورد علاقه نخواهند شد؟
۶. در صورت حاکم شدن سهم سوابق تحصیلی، امکان تراز نمودن نمرات نهایی دانش آموزان به تفکیک زمان های مختلف تحصیلی و فارغ التحصیلی دانش آموزان چگونه خواهد بود؟
با توجه به شرایط حاضر باید اذعان نمود که اولاۤ وضعیت نرم افزاری و سخت افزاری موجود در آموزش و پرورش جهت اجرای استاندارد و هماهنگ آزمون های نهایی در شکل مطلوب نمی باشد و تحلیل سوالات آزمون های نهایی سال های اخیر نشان از وجود مشكلات متعدد در این زمینه می باشد.
دوماّۤ تصحیح و نمره گذاری اوراق امتحانی به خصوص آزمون های تشریحی با توجه به مقوله پایایی مصححان و دوری از خطاهای نمره گذاری و همچنین در نظر گرفتن شرایط مدارس مختلف کشور همراه با مشکلات متعدد می باشد.
سوماّۤ مقوله گسترش مافیاهای کنکور بدون همراهی بخش هایی از آموزش و پرورش امکان پذیر نبوده؛ چه آن زمان که نفوذ موسسات کنکور به آموزش و پرورش همراه با دادن پورسانت و امتیازاتی به برخي از مسئولین و مدیران آموزش و پرورش بوده و چه آن شرایطی که مجوز تاسیس آموزشکاه های کنکور توسط آموزش و پرورش داده می شود و نظارت های منطقی نیز توسط مسئولین آموزش و پرورش بر چنین موسساتی از نظر کیفیت کاری و صلاحیت مدرسان اعمال نمی شود.
چهارماّۤ به صورت حتم در صورت محور قرار گرفتن نقش سوابق تحصیلی، مافیاهای کنکور با شعار ارتقای نمره و معدل دانش آموزان به مدارس رسوخ خواهند کرد.
در بررسی دیدگاه مخالفین حذف کنکور نیز می توان دلایلی چون( عدم استاندارد بودن سوابق تحصیلی و برگزاری امتحانات نهایی دانش آموزان، غیر واقعی بودن معدل دانش آموزان، ناهماهنگ بودن شیوه تصحیح اوراق امتحانی در سطح کشور، پایین بودن ضریب امنیت برگزاری امتحانات سراسری، توجه به تعداد قابل توجهی از داوطلبان به عنوان پشت کنکوری، توجه به واقعیتی به نام مناطق برخوردار و غیر برخوردار در آموزش و پرورش، عدم توانایی سوابق تحصلی در تفکیک و تمییز استعدادها و توانایی های دانش آموزان، پایین بودن ظرفیت های سخت افزاری و نرم افزاری آموزش وپرورش جهت اجرای آزمون های استاندارد) اشاره کرد.
نکته مهم در برخورد با مفهوم سنجش در سازمان سنجش خود در برگیرنده یک تناقض مهم می باشد که رجوع به تعریف مفهومی سنجش در برگیرنده جمع آوری اطلاعات از وضعیت تحصیلی و تربیتی دانش آموزان با استفاده از آزمون، مشاهده، شیوه های اسنادی، پرسشنامه و ...بوده که شیوه کنونی کنکور غالباۤ مبتنی بر اندازه گیری از طریق استفاده از ابزار آزمون بوده که لازم است مسئولین این سازمان قبل از هر چیزی نسبت به رفع این تناقض مهم اقدام نمایند؛ چرا که دفاع آن ها از شیوه رایج کنکور با ماهیت سنجش مغایرت دارد.
با توجه به طرح و تحلیل دیدگاه های موافقین و مخالفین حذف کنکور در این قسمت به چند واقعیت مرتبط با کنکور اشاره می گردد که در دیدگاه های فوق زیاد به آن توجه نشده است:
واقعیت اول: توجه به زمینه ها و عوامل موثر در شکل گیری وضعیت حاکم بر کنکور
نگاهی بر عوامل شکل گیری شرایط حاکم بر کنکور و رشد بی رویه مراکز آموزش عالی حتی در اقصی نقاط کشور، نشان از یک برنامگی غیرتوسعه ای نسبت به توسعه آموزش عالی و دیگر مقوله های توسعه و دور از منطق آمایش سرزمین بوده که از یک طرف بر حجم ادامه دهنده تحصیلات دانشگاهی عمدتا به صورت غیر کیفی و با دورنمای مبهم و ناخوشایند افزوده شده و از طرف دیگر درگیر ساختن قسمت عمده ای از جوانان کشور به ادامه تحصیل در دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری منجر به از دست رفتن بسیاری از فرصت های شغلی و زندگی برای گروه سنی جوانان گردیده است؛ جوانانی که پس از سال ها ادامه تحصیل با تحصیلات و سنین بالا باید منتظر شرایط شغلی برای خود باشند که در بسیاری از موارد هم به اهداف خود نمی رسند که همین مساله منجر به افزایش مشکلات اجتماعی عدیده به خصوص بحران بیکاری تحصیل کرده ها گردیده، شده و خواهد شد که متاسفانه این امر هیچوقت مورد توجه مسئولین امر قرار نگرفته است.
واقعیت دوم: عدم شکل گیری یک نظام هدایت تحصیلی جامع و کارآمد
هدایت تحصیلی به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای مشاوره تحصیلی – شغلی جهت راهنمایی مطلوب دانش آموزان به رشته های مورد نظر متناسب با استعداد، علائق، نیازهای بازار کار، هر چند که به صورت اسمی در نظام آموزشی مطرح بوده؛ اما به صورت راهبردی تاکنون مورد توجه جدی قرار نگرفته است و در انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان، عمدتا نمرات تحصیلی، موقعیت اجتماعی و اقتصادی رشته ها در جامعه، توصیه افراد بزرگسال و مواردی از این قبیل مورد توجه واقع شده است که همین امر سبب هدایت دانش آموزان به رشته های تحصیلی شده که غالباۤ متفاوت با ویژگی های شخصیتی دانش آموزان و شرایط شغلی جامعه شده است و یا اینکه در بسیاری از موارد، دانش آموزان به رشته های تحصیلی با توجه به جاذبه های مالی گرایش پیدا کرده اند.
واقعیت سوم: پزشکی زدگی نظام آموزشی و محور قرار گرفتن کنکور سراسری بر روی رشته های پزشکی
واقعیت بسیار مهم و در عین حال تلخ حاکم بر شرایط ادامه تحصیل در دانشگاه های ایران، حاکم شدن گرایش به انتخاب رشته های پزشکی با توجه به درآمدهای نجومی این گروه شغلی می باشد که چندی پیش متن تحلیلی نگارنده تحت عنوان پزشکی زدگی نظام آموزشی در (اینجا) منتشر گردید که ادامه روند موجود سبب به هم خوردن معادلات مرتبط با هدایت تحصیلی و توازن در گرایش دانش آموزان به رشته های مختلف تحصیلی گردیده است. باید اذعان نمود که حاکم شدن ارزش های مادی در جامعه سبب تمایل جمع کثیری از خانواده ها و دانش آموزان به رشته های پزشکی شده است که متاسفانه تاکنون نه تنها اقدام خاصی توسط مسئولین در جهت حل این مساله انجام نپذیرفته بلکه دامنه های این پدیده تلخ نظام آموزشی روز به روز گسترش یافته و وارد مراحل جدید شده است.
حال با توجه به دغدغه های مسئولین وزارت آموزش و پرورش و عالی در ارتباط با حذف و یا عدم حذف کنکور سراسری، چند سوال مهم در ذیل مطرح می گردد که امید است مورد توجه مسئولین و تصمیم گیران قرار گیرد:
۱. حذف و یا عدم حذف کنکور سراسری تا چه حد سبب استقرار نظام هدایت تحصیلی جامع و کارآمد خواهد شد؟
۲. حذف و یا عدم حذف کنکور سراسری تا چه حد سبب کنترل پدیده پزشکی زدگی در نظام آموزشی خواهد شد؟
۳. حذف و یا عدم حذف کنکور سراسری تا چه حد سبب بهبود شرایط اشتغال برای فارغ التحصیلان دانشگاهی و امید به آینده در آن ها خواهد شد؟
۴. حذف و یا عدم حذف کنکور سراسری تا چه حد سبب توسعه متوازن واحد ها و رشته های دانشگاهی در کشور خواهد شد؟
۵. حذف و یا عدم حذف کنکور سراسری تا چه حد سبب کنترل مافیاهای اقتصادی خواهد شد؟
۶. حذف و یا عدم حذف کنکور سراسری تا چه حد سبب عینیت بخشیدن بر مفهوم سنجش در گزینش دانشجویان خواهد شد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مطمینا یکی از مخالفین حذف کنکور، سیستم مافیایی حاکم بر کنکور است؛ اما سوال این است که در صورت حذف کنکور و حاکم شدم سوابق تحصیلی، چنین مافیاهایی واقعا از بین خواهند رفت و یا به شکل دیگر ظاهر خواهند شد؟
به جای حل مساله فقط به دنبال پاک کردن صورت مساله هستیم.
یعنی به همان سنت همیشگی.
بطور حتم یکی از چالش ها و مشکلات در صورت حذف کنکور همین واقعیت خواهد بود که در مقاله هم به آن اشاره شده است.
مملکتی که نصف صندلیهای دانشگاهیش خالیه کنکورمیخوادچکار.
مثل همه دنیا ورودی راحت وخروجی سخت باشه.
اینجابخاطرپول برعکسه
متاسفانه انگیزه های مالی در این کشور هر جا که نفوذ کرده منشا فساد بوده که کنکور هم از این قاعده مستثنی نبوده است و باز متاسفانه مسئولین، آلترناتیو بهتری نسبت به حذف و یا عدم حذف کنکور ندارند و نکته دیگر بقول شما که در متن هم اشاره شده عدم توازن در توسعه رشته ها و واحدهای دانشگاهی و عدم تناسب با نیازهای بازار کار و جامعه و نیز بوجود آمدن دانشگاه های بی خاصیت است.
برای مساله پیش آمده متاسفم. البته بنده مشاور تحصیلی هم هستم در مورد فرزند شما باید از طریق ارائه خدمات مشاوره ای موثر سبب نقویت اعتماد به نفس و مهارت های تحصیلی در ایشان شد که انجام این کار خیلی ضروری است. در مورد اعمال سوابق تحصیلی هم باید گفت که بخاطر مشخص نبودن راهبرد جامعه نسبت به کنکور، وضعیت تاثیر سوابق تحصیلی هم در سال های مختلف شکل متناققض داشته است.