در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود ثبت نام کرده بودم.
اولین انشا را با این مضمون دادند: دیوان حافظ بهتر است یا مولوی؟
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه میزاید؟ اسب بیشتر بار میبرد یا خر؟ تا برای من کاملاً روشن باشد...!
تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جزء لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتابفروشیها دیدهام. چگونه میتوانم راجع به فرق و برتری این با آن انشاء بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خندهٔ بچّهها گوش فلک را پر کرد، ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد.
در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقاً این جوان، نویسندهٔ بزرگی خواهد شد... .
بخارای من ایل من
محمّد بهمن بیگی/ پایهگذار "آموزش و پرورش عشایر ایران"
نظرات بینندگان
زنده یاد محمد بهمن بیگی ( پدر آموزش عشایر ایران ):
« آری از پشت کوه آمده ام،
چه می دانستم این ورِ کوه باید برای ثروت حرام خورد،
برای عشق خیانت کرد؛
برای خوب دیده شدن، دیگری را بد نشان داد؛
برای به عرش رسیدن، دیگری را به فرش کشاند.
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم می گویند: از پشت کوه آمده!
ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم. و تنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ. »
روحش شاد و یادش گرامی باد.