می گویند بودجه روش دخل و خرج دولت را مشخص می کند. یا بودجه سندی است شامل پیش بینی درآمدها و هزینه های عمومی در ظرف مدت یک سال به منظور اجرای عملیاتی معین برای دستیابی به اهداف تعیین شده با قدرت اجرایی مشخص و چنانچه رقم پیش بینی شده برای درآمدها از هزینه های عمومی کمتر باشد ، " کسری بودجه " به وجود می آید. ئوال بنده این است در یک جامعه حدود 81 میلیون نفری با لایه های بسیار قدرت و اقتدار سیاسی ، چرا کسی یا نهاد و سازمانی من معلم را نمی بیند ؟ دانش آموز کشور را هیچ می انگارد و نظام آموزشی را قربانی می سازد؟
مثلا دولت وظیفه دارد برای تحقق تصمیم افزایش حقوق کارمندان منبع درآمد جدیدی را بیابد تا بتواند اضافه پول را تهیه کند که نوعی تلاش اقتصادی است و اثرات مثبتی بر سایر بخش های اقتصادی دارد و ورود این مقدار پول به بازار بر قیمت ها اثر می گذارد. اما اگر دولت برای پرداخت این اضافه حقوق ، از منابع مالی موجود استفاده نماید ، باعث افزایش تورم و ایجاد عدم تعادل در بازار می گردد. حال اوضاع آموزش و پرورش از هر دو جریان به دورتر است چون برای پرداخت نه دولت به ایجاد منبع مالی جدید یعنی افزایش تولید دست می زند و نه توانایی پرداخت آن را از منابع موجود دارد ، بلکه دچار کسری بودجه ذاتی است!
اصولا واقعیت کسری بودجه در اواخر یک سال مالی مشخص می شود که نشانگر آن است که هزینه های دولت بیشتر از درآمدهای حاصله بوده است. علیرغم تعریف ، کسری بودجه در کشور ما در همان زمان تصویب بودجه پیش بینی شده یعنی زمستان سال 96 مشخص شد و از ابتدای سال 97 زمزمۀ ناکافی بودن بودجه وزارت آموزش و پرورش شنیده می شد.
برخی از نمایندگان مجلس و مسئولین خود وزارتخانه و مدیران ریز و درشت ، از احتمال عدم پرداخت به موقع پاداش آخر خدمت بازنشستگان سال 96 و یا مطالبات چندین سالۀ آنان خبر می دادند از جمله آقای میرزاده سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس . و چنین نیز شد و هنوز علیرغم وعده ها ، که اصولا برای کسب زمان مناسب جهت دریافت مالی از منبعی یا وقوع معجزه ای است تصفیه حساب کامل ، در هاله ای از ابهام پرداخت یا عدم پرداخت مستتر است. هیچ وزارتخانه ای چنین وضعیتی نداشته و ندارد، یعنی فعالیت یک سال مالی را آغاز نکرده دچار کسری بودجه نگردیده است. آیا این به معنای ورشکستگی است ؟ یا به معنای کاهش سطح اشتغال و تولید است ؟ یا به معنای بی اعتنایی به فرهنگیان ؟ و یا .. شاید هم تمامی موارد سهم دارند.
وزارتخانه های دیگر چون وزارت نیرو ، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ، نفت و انرژی ، صنایع ، جهاد کشاورزی و..... همگی منبع درآمد دارند ، مصرف مردم یعنی ایجاد درآمد برای این وزارتخانه ها و دولت و اصولا اگر هزینه های آنان بیشتر از درآمدهایشان باشد آنگاه دچار کسری بودجه می شوند که در پایان سال یا حداقل خیلی ولخرجی کرده باشند سه چهار ماه آخر سال مشخص می شود.
وزارت علوم نیز همانند آموزش و پرورش مصرف کننده است نه تولیدکننده ، چرا ما دچار کسری بودجه می شویم اما آنان خیر ؟ چرا در این جامعه قدرت استنباط سرمایه گذاری برای نظام آموزش عمومی در جامعه وجود ندارد ؟ چرا متوجه نیستیم که توسعه پایدار نظام آموزشی یعنی بیمه و تضمین آیندۀ کشور؟
شما هیچ گاه معلم را ندیدید. شما باور نکردید که تعداد زیاد یک گروه شغلی یعنی قدرت و توانمندی اجرایی . شما فقط معلم را نردبان فعالیت های خود کردید.
در جریان این بی اعتنایی و دهن کجی آشکار به معلم جامعه ، روز به روز او را کوچک تر کردید. اعتبار و شأن و جایگاه و معیشت او را روز به روز در سایۀ فشارهای ناشی از عملکردهای دفعتی و ضربتی و بدون بررسی های کارشناسانه ، نابود ساختید. ابتدا با گرفتن شهریه هایی برای ثبت نام تحت عناوین مختلف ، روح معلم را به اولیای دانش آموزان فروختید. سپس دانش آموز فهمید که معلم کلاس درس با پرداخت پول بابای او تدریس می کند لذا پرتوقع گردید. روز معلم گذاشتید تا با هدایای جا ماندۀ منزل اولیا ، معلم را تأمین نمائید. معلم شد مضحکۀ جامعه. دیگر روزگار گذشته نبود که معلم را به دو دلیل حرمت نهند : اول آموزش دانش و سواد و دوم داشتن کار دولتی .
آری !
ارزش هر دو متزلزل شده بود و به همراه خود معلم نیز سست بنیاد گردیده بود. معلم شد پُرکنندۀ خلاهای آموزش عالی به هنگام برقراری کنکور و کسی که برای چندرغاز، مراقب امتحانات نهایی بود و در تصحیح اوراق سرو دست می شکست ، که هزینه آنها هیچگاه هم به موقع داده نمی شد . و در ایام انتخابات چه کسی مصمم تر و قابل اعتمادتر و جانفشان تر از او.
معلم شد ابزاری برای افعالی. اما هیچ کدام از شما حتی فکرش را هم نکردید که با بی ارزش ساختن معلم بدون بیمه و منزلت و رفاه و حقوق مناسب ، همزمان ارزش علم و دانش نیز تقلیل می یابد. امروز آموزش و پرورش به عنوان یک وزارتخانه آنقدر بی ارزش گردیده است که حتی بودجه لازم برای پرداخت بدهی های خود به آن اختصاص نمی یابد. کلام بی اثر ، مدیریت بی خاصیت ، تصمیمات بدون توان اجرایی ، معلم تنهای تنها کِشتی به گِل نشسته را پارو می زند!
بدبختی جامعه ما منفصل دانستن نظام آموزش و پرورش از پیکر واحد جامعه یا سایر وزارتخانه هاست. کجاست مدیران وزارت نفت که دَم عیدی بازنشست شدند و پاداش 800 میلیون تومانی دریافت کردند و در 5 فروردین 97 دوباره سرکار برگشتند! برای وزارتخانه های دیگر سَلف خری است و برای وزارت آموزش و پرورش هیچ ! اشکال کار در نگرش جامع افراد هست و بیشتر مسئولان. مقام معظم رهبری شما که هر سال با تقاضاهای معلمان نمونه کشوری آشنا می گردید، شما چرا ما را نمی بینید ؟ مقام دیوان عدالت اداری ، چرا بیشترین شکایات مربوط به آموزش و پرورش کشور است و کسی نسبت به امر مهم آموزش و خطرات و لطمات احتمالی وارد بر آن حساس نمی شود؟!
جناب آقای حاجی بابائی ،
اگر امروز فرهنگیان برای شما غلط املایی می گیرند به چند علت است :
اول آن که از یک وزیر آن هم آموزش و پرورش چنین انتظاری نیست.
دوم آن که شما به عنوان وزیر اسبق و نماینده فعلی مجلس و رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس برای ما فرهنگیان قدمی مؤثر برنمی دارید. که اگر خلاف این بود اوضاع مطلوب تر بود.
سوم آن که شما بدون توجه به شرایط بلوغ سنی دختران و پسران و حتی جامعه امروز که به بلوغ زودرس منتهی گردیده است ، با سیستم 3-3-6 یعنی قرار دادن کلاس ششم در پایه ابتدائی باعث بوجود آمدن دشواری های اخلاقی یا رفتاری گردیده اید و کار معلم سخت و پیچیده تر شده است. این تغییر شاید از نظر عده ای فقط یک جابجایی ساده است اما اثرات آن بر نظام آموزشی قابل تحقیق و بررسی است. اگر دو مزیت داشته باشد یقین داشته باشید معایب آن بسیار است.
هیچ وزارتخانه ای چنین وضعیتی نداشته و ندارد، یعنی فعالیت یک سال مالی را آغاز نکرده دچار کسری بودجه نگردیده است. آیا این به معنای ورشکستگی است ؟ با توجه به معنای فراکسیون یعنی گروه های همفکری که در داخل یک حزب یا مجمع به وجود می آیند شما برای ما فرهنگیان که در جا بدون اولین قدم اعلام کسری بودجه می شود چه کرده اید ؟ یا کمیسیون آموزش مجلس یا چه فرقی می کند مابقی نمایندگان ! امروز ما حق داریم برای این سرانجام ناخوشایند شغلی خود دنبال مسبب باشیم ، بالاخره در این جامعه کس یا کسانی نه فقط برای فرهنگیان که برای کل جامعه توضیح دهند که نظام آموزشی چرا چنین بحران زده شده است ؟ مگر این حق ملتی نیست که به شما رأی دادند ؟ مگر شما نمایندۀ تام اختیار ملت در قبال رؤسای سه قوه نیستید؟ ما امروز فقط قصد حق خواهی داریم و خیلی بر خود فشار می آوریم تا متانت خود را حفظ کنیم چون معلمیم. برای من معلم کسر بودجه ابتدای سال یعنی دهن کجی به معلم جامعه . یعنی هیچ پنداشتن ماهیت و هویت نظام آموزشی کشور.
برای من معلم جریانات سیاسی یا تفکرات حزبی اهمیتی ندارد ، من معلم خواهان شرایط رفاهی مناسب و مساعد اقتصادی کشورم هستم تا بتوانم توانایی های از دست رفته منزلت و کرامت و عزت و باروری خرد و دانش کشورم را احیا سازم. در این جامعه حیثیت شغلی افراد فقط با نجابت و صداقت و سخت کوشی تعیین نمی گردد ، اقتصاد حرف اول را می زند و دیگر اقتصاد هدف است نه وسیله ، لذا ما فرهنگیان خواستار احیای رسالت شغلی خود هستیم و همۀ نمایندگان مجلس و خود قوه مقننه در این خصوص باید پاسخگو باشند؟
جناب آقای حاجی بابائی ،
سئوال بنده این است در یک جامعه حدود 81 میلیون نفری با لایه های بسیار قدرت و اقتدار سیاسی ، چرا کسی یا نهاد و سازمانی من معلم را نمی بیند ؟ دانش آموز کشور را هیچ می انگارد و نظام آموزشی را قربانی می سازد؟
صرفه جویی های امروز وزارت آموزش و پرورش ، بقای متزلزل جاری را پرخطر تر نمی سازد ؟ ما خواستار پاسخ برای این بلاتکلیفی آزاردهنده هستیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اول : موضوع را ما می نویسیم و صدای معلم لطف کرده با همکاری صمیمانه خود آن را جهت مطالعه علاقمندان می گذارد، پس سفارشی نیست.
دوم : رسانه هر چقدر هم بی طرف باشد با ترسیم مجوع نوشته ها ، هر کس از ظن خود برداشت مورد انتظار را خواهد داشت.
سوم : دفاع یا حمایت از متن سخنرانی هر مقامی ، شاهد هستید که تا به امروز برای من و شمای معلم نان شب نبوده است. لذا بدون جانبداری از کسی یا گروهی یا حزبی ، بنده به عنوان یک معلم در انتظار
فرجی شایان توجه هستم. نه به گفته و نه به کارکرد گذشته مقامی هرگز دل نمی بندم و با وکیل و وصی شدن کسی هم بار گناهان و خطاهای او را یدک نمی کشم. حی علی خیرالعمل و السلام .
چهارم : جناب، امر نوشتن به مثابه تصور شما چشم بندی نیست که چشم و گوش ببندی و بنگاری . متن نوشته شده مورد نقد و توجه فرهیختگان جامعه چون حضرتعالی قرار می گیرد لذا برای هر جمله تعهد و هوشیاری فوق العاده ای لازم هست.
پنجم : کاش ما معلمان تشخیص می دادیم که نفع و ضررمان در چیست؟
موفق و مؤید باشید .
فرهنگیان ساده لوح نیستند، آنان امیدوارند و صادق.
روح پاک معلمان هرگز نخواسته است به وعده های
خوش آنانی که می خواهند نماینده شوند شک کند.صادقانه و صمیمی باور کرده اند اما همیشه
خنجر خورده اند.
متاسفانه و صد افسوس ديگر صداقت از جامعه ما رخت بربسته و از منظر ديگران (( هزار بارببخشيد و معذرت خواهي مي كنم )) ما را صادق نمي بينند بلكه مي گويند هالو هستند . عذر خواهي مي كنم
اين مطلب را با گوش هاي خود شنيده ام كه ديگران درباره همكاران مي گفتند .به نوعي از صداقتمان سو استفاده مي نمايند.
قضاوت کردن بار ارزشی دارد و یک مسأله تربیتی است.هر کس به کسی هالو می گوید لابد دلایلی برای بیان ارزشمند خود دارد. اختیار و آزادی برای همین است. بارها گفته ام ما معلمان آنقدر که در سایت صدای معلم آزادی داریم در کلاس درس یا محل کار نداریم چون در آنجا با نام حقیقی و زیر فشار کنترل هستیم اما در اینجا پشت نام مستعار پنهان و راحت تخلیه روانی می کنیم. شما چرا عذرخواهی می نمائید، شنیدن هر لطفی از سوی همکار تاوان حرکت کردن است. ممنونم از صمیمیت تان.
پس از مدتی مسئولین آن دانشگاه به این گله مندان و لیدر ها پست مسئول مراقب و حفاظت دادند به شکلی که اینان در پی سرکوب و تحقیر دانشجویان بودند شمر هم نبود. می خواهم خانم امامی به شما بگوییم نسلی دارد راس کار می آید که با ادبیات مدرن حق هر فرهنگی را تاراج و او را بدبخت و بیچاره می کند شما و سایر دوستان از این مسئولین فعلی انتقاد می کنید حق شماست امّا روزی میشود از خدا بخواهید که اینان را راس کار بیاورد.در خاتمه روزی در گذری عبور می کردم شنیدم میوه فروشی به فردی میگفت ؛ آقا امروز تو بهتر از فردای توست.!!!
اصولا شلوغ کلاس را مبصر می کنند......
و زرنگی ، ترسیدند نائب رئیس اول کنند تا کم گوید و گزیده گوید یا اصلا نگوید. گویی آمپول بیهوشی زدند، دیگر نه هایی است و نه هویی .
اموال و دارایی و برای سه فرزند خود مجموعا
10 درصد اموالت را وصیت می کنی !!!! مسلما
گیرنده 90 درصد حق خودش خواهد دانست اما
گیرندگان 10 درصد علت این بی عدالتی را هرگز
نخواهند فهمید. کاری که مجلس و نمایندگان و وزیر
و.......با ما کرده اند.قدری انصاف .
مقامات لطفا آخرین آیه سوره انعام را یک بار مطالعه
نمایند شاید به خود آیند . شاید. این همان آیه ای
است که در زمان انتخابات ریاست جمهوری آقای
رفسنجانی در کلاس مطرح کرده بودم و دانش آموزان
بنده را به حراست معرفی کرده بودند. خوشبختانه فرد
مسول فهیم بود و متوجه سو برداشت دانش آموزان
گردیده بودند.
جاه طلبی است مهم آن است که ملت را با
ظواهر گول زننده چون دادن شکلات و شیرینی
و ناهار و..... یا قول های فریب آمیز ایام
هیجانی انتخابات بفریبند و رای بیاورند و بعد که
وارد مجلس شدند همان مردم فریب داده را
فراموش کنند. وقتی دموکراسی در جامعه
حامیت ندارد ما معلمان چرا فریب این دغل بازان
را می خوریم ؟ حداقل مای زیادی رای ندهیم تا
وجدانمان آسوده باشد که شریک جرم نیستیم.
ما را گول می زنند که اگر رای ندهی افراد ناشایست
انتخاب می شوند حال که شما شایستگان رای آوردید
چه تاجی بر سرمان زده اید ؟
رای دادن در این جامعه حقه و فریب خیانت بزرگی
است. همه برای جاه طلبی و زیاده طلبی آمده اند.
دموکراس در جامعه حاکمیت ندارد.
مجلس هستند شرایط هیچ قشر مظلوم و نیزمعلمان
تغییر نخواهد یافت و مساعد نخواهد شد .
گویی اجانب ایشان را عمدا برای ریاست مجلس
حمایت می کنند تا نارضایتی در جامعه بیشتر گردد!!!
همه نمایندگانی که بیش از یک دهه به ریاست
مستبدانه و خاینانه ایشان رای مثبت داده اید در
پیشگاه خدا و خلق خدا مجرم و مقصرید.
آی نمایندگانی که عقل و هوش و روح و جسم خود را
فروخته اید هوشیار باشید. همه ما در یک متراژ یکسانی
از زمین خواهیم خوابید. از خواب گران برخیزید.
اختلاس در صندوق ذخیره شروع شد.
آشناها و فامیل اداره ها یک شبه معلم شدند.
تعطیلی پنج شنبه ها، بدون اینکه حجم کتاب های درسی کم شود و در نتیجه دانش آموزان کم سوادتر هم شدند.
راجع به معایب شغل دوم برای یک معلم
دارم مطلب می نویسم امیدوارم بعد خواندن
آن نظرتان عوض شود. تصور می کنید 10 درصد
انرژی برای کلاس درس یا شغل معلمی کافی است ؟
بهتر است قبل از نوشتن یک متن. ابتدا شرایط موجود و واقعیات انکارناپذیر جامعه اطراف خود را در نظر بگیرید. اوضاع فعلی اقتصادی معیشتی یک معلم... و نرخ واقعی تورم..لطفا بعد از لحاظ نمودن این موارد ...به نوشتن بپردازین...گوش های ما معلمین از شعارهای قشنگ و ارمان گرایانه پر هست...مگر میشود به معلمی بسنده کرد و سراغ شغل دوم نرفت؟!!!!بس هست دیگر
شما از بنده انتظار شنیدن آن داشتید و بنده از شما انتظار شنیدن این .
بنده در متنی که نوشته ام و خواهید خواند به جبر دو شغله بودن معلمان مرد تأکید کرده ام ، اما بر طبق وظیفه به مذمت مسئولان پرداخته ام. این که اوضاع اقتصادی جامعه اسفبار است کودک 10 ساله هم می داند.
هدف از نوشتن چیست ؟ محکوم شدن توسط چند دو شغله ؟ هدف از نوشتن یادآوری موجودیت تلخ دو شغله هاست . تحریک مدیران برای معطوف کردن توجه به مسأله است. و نمایش آن به عنوان معضل جامعه است. همکاران محترم ، و گرنه همگان چون شما سه تن، آن را پدیده ای طبیعی و اجتناب ناپذیر تلقی می کنند. پس نگاشتن و بزرگنمایی برای بیداری در خواب فرو رفتگان است. شکر ،شما که بیدارید و اضافه هم فعالیت می نمایید. خسته نباشید. خدا بده برکت. بدون شناخت قضاوت کردن صحیح است؟
شما با 300 تومان زندگی کنید و تجربه خود را بیان دارید. مشکل از برداشت غیرمنطقی برخی همکاران ناشی می شود نه 300 تومان درآمد بنده . امروز در جامعه همه می فهمند.
واقعا بستن بودجه آموزش و پرورش با این حجم بزرگ از کسری یک دهن کجی بزرگ به فرهنگیان و وضعیت آموزش رسمی در کشور است که متاسفانه وزرای مختلف هم تنها به خاطر حفظ مقامشان با این ظلم بزرگ همراه شده و دم برنمی آورند .
ظاهرا کل فشار برای به دوش مردم انداختن
هزینه های آموزشی است. یعنی ملت با درآمد
خود فرزندان خود را از تحصیل رایگان معاف خواهند کرد.
درمقصر بودن مسئولان مجلسی ودولتی شکی نیست
ولی اینگونه نگاه ها مشکلی را از جامعه ی فرهنگیان ودانش آموزان حل نخواهد کرد معلم باید دنبال راهکارهایی برای دیده شدن باشد چرا نجابت می کنیم آن هم در برابرظالمان ظالمانی که با هربار نجابت ما نه تنها شرمنده نمی شوند بلکه گستاخ تر شده وخنجر را بیشتر در قلبمان فرو می کنند آیا باید به این نجابت ادامه دهیم تا خود ودانش آموزان این کشور بیش از این تباه شوند ؟
برای هر صفتی آستانۀ تحملی است این نیز
بسر آید.
همکار محترم به نام معلم ، این آستانه تحمل
به مثابه دمل چرکین است باید کاملا چرک آن
به قول معروف برسد تا دمل سر باز زند.
آستانه تحمل خود زمان سرباز زدن را می داند.سپاس
اگر دقت کنید دُمل چرکین خیلی وقت است که لبریز
شده است و نتیجه آن همین جا هم کلامی من و شماست. آرام آرام بیرون ریختن دردها و رنجها باعث
آغاز حرکتی خواهد شد که هدایت آن به درایت طی
کنندگان آن دارد. امید که پیام را متوجه شدید. بنده
متوجه همه چیز در حد توان خود هستم اما هیچ تحول اجتماعی یک دفعه و شتابان انجام نمی شود.تشکر
چرا آموزش وپرورش از اولویتهای کشور ما نیست؟آیا این مربوط به دانش وآگاهی مسئولان است؟ آیا مربوط به توان اقتصادی جامعه است؟آیا سوءنیت وخدای ناکرده خیانتی در کار است؟آیا مربوط به بی سوادی مسئولین با وچود مدرک تحطیلی بالای آنان است. آیا مدرک تحصیلی در کشور اعتبار واقعی دارد؟و....
ممنونم. فقط کسی از همین نمایندگان بیاید و
جایگاه امروز معلم در جامعه را تعریف نماید و یا
ارزش علم را که روزی برتر از ثروت بود و حال
اصلا نیست و مشخص سازد که با ساز و کار
امروز مقصد معلم و دانش کجاست؟
پرسش مهر امسال توسط رئیس جمهور قبلا
هم نوشتم حول جایگاه امروزی معلم باشد تا
از منظر دانش آموزان متوجه شوند بر سر ما
چه آورده اند.
به گِل نشسته و یا به روغن سوزی افتاده است. همچنان که اتومبیل مدل بالا کلاس دارد ، بودجۀ در خور نظام آموزشی هم برای خود کلاس دارد و چون چنین واقعیتی جامۀ عمل نمی پوشد در نتیجه می توان گفت که آموزش و پرورش کشور به گِل نشسته است و همزمان با آن معلم ، دانش آموز ، تعلیم و تربیت و علم و سوادآموزی نیز تا زانو به گِل فرو رفته اند. حال پیدا کنید مسببین این خانمانسوزی را . شکرِ خدا ،شما معلم را با تمامی رشته های زنجیره اش در جامعه نابود ساختید. معلم امروز همانند ققنوسی است که از خاکستر او باید به تبلور دانش بیندیشید. یا شما آن را شعله ور سازید یا خود معلمان آن را بیفروزند.
جناب ، روحانیون محترم قبل از دیپلم وارد حوزه می شوند
لذا آنان نیز برای باسواد شدن و فراگیری الفبای زندگی
به وجود معلم نیازمندند.
اشتباهم املایی بود.
من فقط او را همدرد نوشتم.
گویا او هم درد بود.
پیروز و سربلند باشید.
کسته اصلاح طلبان در مورد این غلط املایی بنویسند تا ذهن معلمان را از گند اربابانش منحرف کنند این نویسندگان بزرگترین دشمن معلمان هستند دلسوز ترین وزیر تاریخ اموزش و پرورش حاجی بابایی بود بطحایی که نوچه های خود از جمله این خانم را برای نوشتن این مقاله مامور کرده شاهکارهای فراوانی داره از جمله حذف سختی کار اعتراض بطحایی به این است که کار حاجی بابایی در برقراری این حکم غیر قانونی بوده برای همین لطف کرده و حذف کرده است خودخوان کردن برخی دروس از جمله ورزش برای اولین بار حذف نمونه دولتی با هدف از بین بردن تنوع مدارس و توسعه مدارس هیات امنایی و در اخر حذف تفاوت تطبیق از پاداش بازنشستگان البته خانم نوچه بطحایی این را بدان که پرداخت به یک موضوع نه تنها موجب نمیشود که شمابه هدفت
برای یک معلم ابتدا ادبیات سخن گفتن لازم است بعد چیزهای دیگر. بنده عبد خدایم هستم والسلام.نوچه کسی هم نیستم و به عنوان یک خانم انتظار قدری بیان کلمات در خور دارم.
اهانتی صورت نگرفته است که شما به خود حق اهانت کردن می دهید. جناب اگر یک کشور اروپایی
بود می شد از شما شکایت هم کرد اما اینجا ایران است و لابد شما معرف ادبیات گروهی خاص. لطفا حرمت خویش نگه دارید.
اینقدر شعار خطشه دار نفرمایید
منظورتون دوستی خاله خرسه که نیست، اومد از روی شاید دلسوزی مگس بپرونه، از روی نادونی زد صورتشو خونی کرد
کاش تعصب اجازه می داد تا متن را متوجه
شوید . مشکل ما نحوه نوشتن واژه خدشه
نبست مشکل ما کسری بودجه اولین ماه
سال است که پدیده ای نادر و شگفت انگیز
است. در متن دقت کنید از ایشان به عنوان
رییس فراکسیون فرهنگیان در مجلس و
رییس کمیسیون آموزشی سوال کرده ام
چرا با این اوضاع به هنگام تصویب بودجه
از معلمان حمایت نکرده اند.
اشاره به غلط املایی برای دل پر معلمان
است که از ماست تمامی مسببین شرایط
فعلی مو بیرون می کشند.
شما چرا به خود گرفته اید لابد معلم نیستید
چون در تخالف معلمان سخن می گویید. سپاس
این خطشه چی چی بید؟ شبیه آدامس کش اومده بید
کش ستم حاجی بابایی و بدحایی بید؟
ادامه حاجی بابایی، بدهایی بید؟
"فصلنامه علمی پژوهشی نوآوری های آموزشی" وزارت آموزش و پرورش با مدیر مسیولی
"دکتر حاج آقا حجت السلام محی الدین بهرام محمدیان"!
فرستادم اما در کمال ناباوری من این مقاله من را هم "رد" کردند!!!!؟؟؟ از این دست مقاله راجع به روش تدریس خودم ده ها به زبان انگلیسی در خارج از کشور چاپ کرده ام. ضمن اینکه ده ها کتاب و ژایان نامه هم راجع به روش تدریس من نوشته شده!
خانم امامی در مورد منیت افراد را بخوانید.
شما در12 سطر اندازه تلفن همراه 6 بار
من یا خودم نوشته اید ایشان در نوشته خود
بیان می دارند که اگر ما تلاش و موفقیت
دیگران را نبینیم و تمجید نکنیم آنان شروع به
من من کردن می کنند. دقیقا همین درد شما.
درد منیت .
اول : هر انسانی مختار است از کس یا کسانی حمایت نماید ، خوشش بیاید و حتب برایش جانفشانی نماید ، هرچند که بنده هرگز چنین نمی کنم.
دوم : معیار سنجش دلسوزی جناب آقای حاج بابایی توسط شما کدام ابزار بوده است ؟ چون خیلی از اوقات ما دلسوزی پدرو مادر و همسر و فرزند خود را نمی بینیم .
سوم : ظاهرا تبعیت و حمایت بی چون و چرای شما از جناب آقای حاجی بابایی ،باعث گردیده است تا همه را مثل خود پندارید. بنده هواخواه یا اسیر و عبد هیچکس جز خدایم نیستم. خوانندگانی که طی یک سال بنده را تعقیب نموده اند خوب می شناسند.
حتی
چهارم : متن در خصوص حق خواهی معلمان است نه واژه غلط املایی ایشان. کلمات را همه اشتباه می نویسند ، خدا کند عمل مان اشتباهی نباشد که در خیلی از اوقات ماهی را هر وقت از آب بگیری شامل عمل انجام شده نمی شود چون خیلی ها از آن آسیب می بینند.
پنجم : به عنوان یک خواننده متن ، منت دارم ، اما تقاضا دارم دعواهای کنار گود خود را با نام ناشناس
جایی دیگر برید که شفافیت قلم و دیدگاه و نگرش بنده کاملا آشکار است.
ششم : به عنوان همکار ، در خدمت تان هستم اما لطفا بنده را قاطی بازی های سیاسی ننمائید که کار بنده نیست.
امید در دلداگی خود پایدار باشید. دلداگی خدا بر اشخاص اولی تر است
چنانچه در مورد تخریب بهترین وزیر اپ مقاله بنویسی بازهم پاسخت را خواهیم داد و از بهترین وزیر اپ و عملکردش دفاع خواهیم کرد.
مگر شما چند نفرید ؟
این آقای حاج بابایی از وجود دو آتشه ای چون شما خبر دارد ؟
نکند از وزرای آینده کابینه ایشان هستید ؟
والله کاش چنین داغ داغ از خانواده خود دفاع کنید یا از شغل خودتان. معلمان به کاسه داغ تر از آشی چون شما خیلی نیازمندند.
ظاهرا ....
نویسنده چه کند که واقعیت را نوشته راست میگه دیگه تمامی نمایندگانی که هنگام تصویب بودجه نایستاده اند و از حقوق معلم جماعت دفاع نکرده اند مقصرند ارباب شما هم همین طور.
خطشه هم خدشه نبید، فرهنگ لغت اشتباه بید، بالای گوش کسی هم مو نبید، کچل بید.
نکند کسی که در عکس مشهور ، دست والاحضرت حاجی بابایی را می بوسد شما هستید؟!!!!
بگویید حیف انسانیت است که
خود را سپر بلای کسی کنی که
ترا نمی بیند. تشکر
همکار محترم ، اصولا بنده یقه نمی گیرم هر وقت
منافع و عزت معلمان را در خطر ببینم مچ می گیرم.
بنده فقط با حساسیت های شغلی و تحصیلی خود
تلاش می نمایم گفته ها و کرده ها صورت واقعی خود
را نشان دهند و نمایشی برای فریب همکاران نباشند.
هدف با هم و برای هم فکر کردن است.
جناب ، اگر فقط یکی از وزرای آموزش و پرورش خدمات
بی نظیری کرده بود اوضاع نظام آموزشی و معلم این
نبود. دفاع ناقص و تعصب آمیز بدتر از دفاع کور است.
تصویب بودجه برای هر وزارتخانه به تأیید مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان می رسد شما هم لابد این را نمی دانید. دولت سر خود حق هزینه کردن و حتی ایجاد درآمد در بخش های مختلف را ندارد.
گاه با خود می اندیشم تفاوت رشتۀ تحصیلی همکاران باعث کنتاکت بین آنان می گردد. مثلا دبیر فیزیک مسایل را به نوعی می بیند ، عربی به نوعی دیگر و جامعه شناسی و اقتصاد به نوعی دیگر. تشکر
ظاهرا ابهت شخصیت سیاسی جناب آقای حاجی بابایی بر متن سایه افکنده و تعصب نسبت به ایشان توسط عده ای باعث عدم درک موضوع گردیده است .کل هدف نوشتن این موضوع این بوده است:
1 - غلط املایی مهم نیست. معلمان عاصی شده اند و منتظر یک بهانه کوچک برای انفجارند.علت بزرگنمایی این بود عصیان خشم فرو خورده.
ادامه دارد
2 - برای ما معلمان انتظار واقعی انجام رسالت نمایندگی توسط تک تک نمایندگان مجلس است . بعد جایگزینی در مجلس آنچه که فراموش می شود حمایت و دفاع از حق و حقوق مردم است. حمایت از منافع هر قشر و اجرای حتمی اصول قانون اساسی از عمده ترین وظایف نمایندگان است. حرکت همسوی آنان با یکدیگر باعث فراموش شدن این حقوق سیاسی و اجتماعی می گردد. بلاتکلیفی معلم در این وادی بس است. سر غلط نوشته شدن یک لغت بازی زرگری نیندازیم . با قاطی کردن برخی مسایل بعد بزرگنمایی این غلط املایی چون دفاع جناب آقای سحر خیز و یا افشای فروش اردوگاه باهنر ، شاید قصد فقط انحراف اندیشه در میان بود. اصل ماجرای محرومیت معلم به قوام دردناک خود ادامه می دهد بجای بازی سیاسی معلم و نظام آموزشی را دریابید.
کسری بودجه قبل شروع سال مالی برای وزارت آموزش و پرورش یعنی چه ؟ آیا وجهۀ قانونی دارد ؟
ارزش علم و معلمی بالاتر از این است که سنگ یک نفر را به سینه بزنیم ، و این باعث بی اعتباری ما معلمان می شود.
خانم امامی ممنون از زحمات و نوشته های شما که نظرات خود را بیان می کنید و ما با مطالعه آنها مخالفت یا موافقت خود را اعلام می نماییم متاسفم بعضی از دوستان که نمیدانم همکار هستند یا نه
برادر من حیف است برای ما معلمان که با مدارک و شغلی که داریم چنین متعصبانه برخورد می کنیم مگر وزرا برای ما چه کرده اند ، اصلا مگر غیر از وظیفه کاری برای ما انجام داده اند مگر حقوق و مزایایش را دریافت نکرده اند وفقط منتظر تشکر ما مانده اند ، هر کس با دلیل می تواند از کسی انتقاد کند ، و شما هم دلیل طرفداری خودتان را بفرمایید شاید آن شخصی که از او حمایت می کنیم مبرا از خطا نباشد و شاید خودش خطایش را قبول کند بعد من و شما ضایع می شویم ، به نظر من شخصیت معلمی بیشتر از این هاست کمی آداب سخن راندن و متانت جای دوری نمی رود ، خودمان را دست کم نگیریم لزوما آن کسی بر مسند نشسته شایسته و والاتر از شما نیست.
بازم از خانم امامی به خاطر نوشته ها و نظرات و سعه صدرشان متشکرم
برای شعور ارزشمندتان سپاسگزارم.
باز تکرار می کنم معلمان ساده لوح نیستند.معلمان محروم از حقوق انسانی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی اند که فقط وقتی روزنه ای وعده
و وعید روشنایی اش را بر افکار آنان می اندازد فوری تسلیم شده و قبول می نمایند.
از تاریخ مصرف اشخاصی چون آقای نجفی خیلی وقت است که گذشته دلبستن به او دور از عقل است. به اعتقاد بنده هر وزیر اگر کفایت داشت به وقت وزارت انجام وظیفه در خور معلم می کرد اگر نکرده پس کفایت و شایستگی آن را نداشته است. باید به افکار و چهره های نویی اندیشید که حتی از سیاست بازی به دور باشند. وفقط معلم را ببینند مثل مرحومه خانم توران میرهادی یا مرحوم محمد بهمن بیگی . روحشان شاد .
شما همانند ترسایان پشت نقابی پنهان هستید.
وقتی قدرت ادراک کلمات و جملات بنده را ندارید جز تأسف برایتان دعای خیری ندارم.
بنده ارباب و رعیت خودم هستم و دیوانه نیستم وبال گناه کسی را با خود حمل نمایم. هر انسانی در حد خود به اندازۀ کافی گناه دارد.
این آخرین پاسخ بنده به حضرتعالی. چون متأسفانه این ارتباط حتی به مثابۀ انگور و عنب هم نیست.
لذا برای مفتخر نمودن خوانندگان سایت مقالات سخیف خودتان را ارائه فرمائید تا مستفیض شویم .
پاسخ شما را در طی یک یادداشت به مدیر سایت ارسال نموده ام. هر چند که می دانم اثرگذار نخواهد بود. در عناد و اثبات بیسوادی یک سیاهی لشکر موفق و مؤید باشید. والسلام.
"تصویب بودجه برای هر وزارتخانه به تأیید مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان می رسد شما هم لابد این را نمی دانید. دولت سر خود حق هزینه کردن و حتی ایجاد درآمد در بخش های مختلف را ندارد."
دیوان محاسبات کشور از منبع ویکی پدیا . دانشنامۀ آزاد :
دیوان محاسبات کشور سازمانی دولتی است که در امور مالی و اداری مستقل است؛ یکی از نهادهای وابسته به مجلس شورای اسلامی است که وظیفه نظارت بر همه فرایندهای مالی کشور را بر عهده دارد و
ادامه دارد
به عنوان بازوی نظارتی مجلس عمل میکند. عبدالرضا رحمانی فضلی رئیس سابق این دیوان به عنوان وزیر کشور دولت روحانی انتخاب شدهاست. هماکنون عادل آذر با رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس دیوان محاسبات کشور میباشد. این دیوان به همه حسابهای وزارتخانه، مؤسسات، شرکتهای دولتی و دیگر دستگاههایی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده میکنند - به ترتیبی که قانون مقرر میدارد - رسیدگی یا حسابرسی میکند تا هیچ هزینهای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده باشد و هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده باشد.
دیوان محاسبات کشور حسابها و اسناد و مدارک مربوط را برابر قانون جمعآوری میکند و گزارش تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظارت خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم میکند.
خرابکاری در این سایت را داری. راستش را بگو
چند گرفتی ؟!! یقه خانم امامی را ول کن ، ایشان
را همه می شناسند تویی که ناشناسی ، مرد باش
و جواب بده .
بسیار خوب و دل نشین می نویسید
با سیاست های اشتباهی که دولت ها درباره آموزش و پرورش و معلم پیش می گیرند ارزش معلم را کاملا در جامعه پایین آورده اند و اندک اعتباری هم که برای معلم باقی مانده از شخصیتی است که خود معلمان دارند.
با این حال من فکر می کنم این محجوب به حیا بودن معلمان دیگر خریداری ندارد چون جامعه فرق کرده است و معلمان باید مدام طلب کردن خواسته های شان را در اولویت قرار دهند.
شما لطف دارید. هدف بیان تمامی کاستی ها تا گرفتن نتایج مطلوب است ، هر چند تکرار مسایل شاید دوستان را خسته نماید یا برنجاند اما آنقدر باید گفت تا به هدف
نهایی رسید. سپاسگزارم.
به کسی که قدرت درک مسایل ساده را هم نداشته باشد برخورد نکرده بودم. تصورم آن بود که معلمان بدون استثنا همگی خردمندند. شما ثابت کردید که اشتباه کرده ام.
آن کس که نداند و نداند که نمی داند در جهل مرکب ابدالدهر باقی است. ادامه دفاعیات بنده برای کرامت شغل معلمی است تا سره از ناسره در این سایت تشخیص داده شود.
دوست عزیز
معنای رسانه حرفه ای همین است .
پیشنهاد ما این است که کتاب "سواد رسانه ای " پایه دهم را چند بار با دقت و حوصله بخوانید .
پایدار باشید .
حضرات به آقایان اطلاق می گردد.
سخت تریت شغل این جامعه را با تمامی وجود برعهده
داشتم و یک ثانیه هم احساس تفریح نکردم. اما چون شما حضرات از کلاس و درس می زنید طبیعی است
که احساس تفریح کنید.
مقاله نوشتن ،حمل سنگینی بار تمامی فرهنگیان این جامعه است منتهی برخی لیاقت همراهی ندارند.
منصف باشید.
از آنجایی که جناب حاج بابایی حامی مدارس سمپاد است حس می کنم شما همان عاشق سمپاد هستید و علت مجنون شدنتان همین شیفتگی دیوانه وار است.
شتاب زدگی در نوشتن ، غلط های املایی و ناصحیح
بودن ترتیب اجزای جمله از ویژگی های ایشان است
عین نوشته شما. اگر بله از جسارت تیزهوشی تان
مایه بگذارید و اگر خیر فقط یک تخمین هست.
اولین چیزی که در نوشتار شما توی ذوق می زند جمله ی زیر است:
" خوشحالم که قادر به پاسخگویی به پاسخ های کاملا دقیق و منطقی من نیستی "
و خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
پاسخ های کاملا طقیق و من دقّی از بی منطقی
هر چند دبیر ادبیات نیستم اما با تمام وجود از نوشتار غلط ولو به مزاح و شوخی هم آزرده خاطر می گردم. احساسم این است که یک معلم نباید تن به چنین عملی دهد. حقیقتا آسیب زبان و ادبیات فارسی خطری جدی است و فضای مجازی به اندازۀ کافی
آن را به مخاطره می اندازد. به عنوان یک همکار تقاضا دارم با زبان ملی خود چنین معامله ای نکنیم.ممونم
برادران و خواهران گرانقدر....اساتید بزرگوار من....بیخیال بشین، در این شرایط اینقدر به همدیگر هجمه و حمله نکنید. توهین و تهمت و درگیری و....آخرش پشیمانی هست. وقت و انرژی خود را در راه حفظ و اعتلای ارزشهای رفتاری و درونی خود بکار بندید. همه ما روزی از این دنیا خواهیم رفت. و خدا می ماند....
هدف همه ما فرهنگیان رسیدن به ایده آل های
شغلی است از هر نظر. تلاش فردی چون تنها 1
نفر قصد بر هم زدن آرامش و امنیت شغلی ما
در زیر برخی از نوشته ها را دارد به منزله حمله
محسوب نمی شود. در برابر اکثریت متفق 1
نفر هر قدر هم قصد تخریب داشته باشد عددی
نیست. لذا در کمال آرامش و علاقه و شور در
احیای حق و حقوق خود عمل تلاش می نماییم.
عده ای با نوشتن و عده ای با مطالعه و ابراز
نظر و عده ای با شرکت در تجمعات پیوسته و
معقول.
دست در دست هم با توان روزافزون عرصه
بر تنگ نظران تنگ تر گردد. هدف متعالی افکار
و فرهنگ متعالی تری می طلبد.
بعد از این فقط نظرات سازنده و ارزشمند و
نقدهای منطقی پاسخ داده خواهد شد.
سپاس از همراهی و سوزتان.
در احیای حق و حقوق خود تلاش می نماییم.
همکار محترم اگر فقط یکی برای نظام آموزشی
و معلمان دل می سوزاند اوضاع مان این نبود.
به قول شما همه عین هم هستند و فرقی با هم
ندارند .ممنونم .
واقع امر برخی از همکاران بنده را متهم می کنند که راجع به همه چیز مطلب می نویسم اما حقیقت امر آن که تا از موضوعی شناخت یا اطلاعی نداشته باشم ، نمی توانم چیزی بنویسم. موضوع شما برایم ملموس نیست یا باید شرح ماوقع کامل بنویسید یا از همکارانی که نسبت به موضوع اِشراف دارند ، چنین تقاضایی داشته باشید.
شما لطف دارید و ممنون هستم.
البته بنده فقط حدس زدم. شما مشخص کنید کدام مورد بوده است.
تلاشم را می کنم امید که حقی برای انتظار
بوجود نیاورد. در ضمن شما لطف دارید بنده
ساده می نویسم. تشکر از پی گیری تان.
همچنان که قبلا نیز عرض کردم تا به موضوعی اِشراف
نداشته باشم ، نمی توانم بنویسم. لذا لطف نمائید به موضوعی که قبلا نگاشته ام تحت عنوان زیر مراجعه فرمائید. امید مشکل تمامی مشکل داران خصوصا
فرهنگیان حل و فصل گردد با تشکر و عذرخواهی :
"بلاتکلیفی فرهنگیان با تحصیلات بالاتر از لیسانس در آموزش و پرورش ؛ اگر از ادامه تحصیل معلمان حمایت نمی کنید چرا شرایط ادامه تحصیل آنان را فراهم می سازید ؟ " در مورخه 21 اسفند سال 96