اگر با تامل و تعمق نگاهی به پیشینیه کشورهای موفق و پیشرو در حوزه تعلیم و تربیت داشته باشیم متوجه این حقیقت خواهیم شد که در این کشور ها نگاه ویژه ای به دوره ابتدایی می شود و برنامه های اجرا شده در این کشورها به گونه ای است که دانش آموزان را در مسیر اعتلا و ارتقای علمی و فرهنگی قرار دهد . در نظام تعلیم و تربیت کشورمان هم این نگاه در سند تحول بنیادین به درستی معطوف شده و از این دوره به عنوان دوره «اساس» یاد شده است .
نا گفته پیداست که اگر بخواهیم کارکردهای آموزشی و تربیتی در دوره های بالاتر به درستی شکل گیرد باید کارکردهای مهم دوره ابتدایی از نگاه برنامه ریزان و مجریان تعلیم و تربیت مورد غفلت قرار نگیرد و آنها فعالیت و برنامه های خود را با توجه به ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت و متناسب با نیاز و استعدادهای دانش آموزان به کار گیرند .
برنامه ملی شهاب از جمله برنامه های مثبتی است که در سالهای اخیر با همکاری بنیاد ملی نخبگان در سطح مدارس ابتدایی در حال اجراست . خارج از اهداف متقن و مفیدی که در این برنامه دنبال می شود باید گفت که موفقیت این طرح در وهله اول بستگی به نگاه علمی و برنامه محور متولیان تعلیم و تربیت دارد و تا این نگاه و درک درست از برنامه در منظر متولیان ستادی این حوزه متمرکز نشود نمی توان به آینده روشن این برنامه امیدوار بود .
نقش مدیریت مدارس به اندازه ای است که باید چارچوبی تدوین شود که یکی از اصول اولیه انتصاب مدیران را داشتن مدارج بالای علمی (حداقل فوق لیسانس ) و موفقیت در آزمون علمی و تخصصی مدیران اعلام کند اگر کشورهایی مانند فنلاند ، ژاپن ، کره جنوبی ، سنگاپور و .... توانسته اند به پیشرفت های قابل توجهی در حوزه آموزش و پرورش دست پیدا کنند ، قطعا حاکمیت نگاه علمی و تخصصی به دوره ابتدایی سهم شایسته ای در این پیشرفت و توسعه داشته و تا مجریان این برنامه ها خود به سطح قابل قبولی از مبانی علمی و تخصصی دست پیدا نکنند ، نمی توانند مجری برنامه هایی باشند که در آن اصول و مبانی علمی و کارشناسی حرف اول را می زند .
اما در کشور ما ایران باید گفت که این نگاه علمی و برنامه محور به صورت واقعی نهادینه نشده وبا مطالعه در منابع انسانی شاغل در حوزه ابتدایی اعم از ستاد و صف توجه به صلاحیت های علمی و حرفه ای آن چنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است .
وجود پنجره های بازی که در این حوزه وجود دارد باعث شده تا هر از چند گاهی با تصویب مجلس که عمدتا نگاه سیاسی در آن در اولویت است ، تعدادی از نیروهای نهضتی ، قرار داد کار معین ، حق التدریس، پیش دبستانی و ... به بدنه آموزش و پرورش تزریق شوند و عمدتا در دوره ابتدایی به کارگیری شوند ؛ پدیده ای نامیمون که اثرات و نتایج آن در سالهای آینده مشهود و ملموس خواهد بود .
از طرفی مبانی محکم نظری برنامه ملی شهاب می طلبد تا در حوزه ستادی افرادی فرهیخته ، علمی و برنامه محور متولی اجرای برنامه در مدارس شوند که چارچوب ها ، مبانی و اصول حاکم در این برنامه هارا درک کنند و بتوانند برنامه ها را متناسب با شرایط مدارس عملیاتی و اجرایی کنند و به راحتی از موانع موجود عبور کنند .
در این مورد خاص هم باید گفت که حاکمیت نگاه علمی اتفاق نیفتاده و با وجودی که معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش نگاه علمی را رویکرد و راهبرد خود معرفی می کنند در سطح برخی استانها در انتصاب معاونت های این دوره اهمال شده و افرادی به کارگیری شده اند که مدرک معادل کارشناسی دارند .
آیا این افراد می توانند پرچمدار اجرای برنامه های علمی و کارشناسی باشند و درک درستی از مبانی علمی و تخصصی برنامه ها داشته باشندآن هم در شرایطی که برخی از معلمان ابتدایی حتی در دوره ترین روستاها تحصیلات عالی و تکمیلی دارند ؟
تحلیل اجرای چند ساله این برنامه در مدارس نشان می دهد که این چالش ها و آسیب ها باعث شده تا نه خانواده ها و نه مدیران مدارس نگاه واقع بینانه ای به برنامه ملی شهاب نداشته باشند و با وجود عنوان این برنامه که شناسایی و پرورش استعدادهای برتر دانش آموزان است ؛ یا شناسایی به صورت کامل انجام نگرفته و یا پرورش این استعدادها مغفول مانده است .
آری !
دوره کودکی به واسطه روح مستعد و آماده فراگیران برای آموختن، زمینه ای را ایجادمیکند که هر فعالیت مانند نقشی بر سنگ ماندگار باقی بماند. تحویل گرفتن روحهای مستعد دانش آموزان در مدارس ابتدایی این فرصت طلایی را به معلمان و مدیران میدهد تا بهترین بهره را برای ظهور و تجلی ارزشها، تطابق رفتارها ، رشد عقلانی و ذهنی و ظهور تفکر دردانش آموزان به کارگیرند . مبانی محکم نظری برنامه ملی شهاب می طلبد تا در حوزه ستادی افرادی فرهیخته ، علمی و برنامه محور متولی اجرای برنامه در مدارس شوند که چارچوب ها ، مبانی و اصول حاکم در این برنامه هارا درک کنند و بتوانند برنامه ها را متناسب با شرایط مدارس عملیاتی و اجرایی کنند و به راحتی از موانع موجود عبور کنند
اما در پایان به آسیب های دیگری هم اشاره می کنیم که مدارس را به خصوص در دوره ابتدایی رنج می دهد .
- نقش مدیریت مدارس به اندازه ای است که باید چارچوبی تدوین شود که یکی از اصول اولیه انتصاب مدیران را داشتن مدارج بالای علمی (حداقل فوق لیسانس ) و موفقیت در آزمون علمی و تخصصی مدیران اعلام کند .
- جلوگیری از ارسال و تعدد بخشنامه های بی محتوا و سلیقه ای که کیفیت آموزش و پرورش را در مدارس تحت الشعاع خود قرار می دهد .
- برگزاری کلاسهای ضمن خدمت برای معلمان و توجه به ارتقاء صلاحیت های حرفه ای معلمی و توجیه و در نظر گرفتن خانواده ها قبل از اجرای هر برنامه
- تدوین ساز و کارهای تشویقی برای ورود نیروهای توانمند ، علمی و تخصصی در دوره ابتدایی و جلوگیری از خروج نیروهای علمی
- تدوین نظام ارزیابی و نظارت دقیق و کارآمد و تربیت نیروهای تخصصی برای این مهم متناسب با برنامه های اجرا شده در دوره ابتدایی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جناب فوق لیسانس زیرساخت لازم برای تبدیل شدن اموزش و پرورش ما به ژاپن و فرانسه مهیا نیست چه شما مدیر کل باشید چه جناب قربانی که انگار کمی خسته شده