دوست عزیز و فرهیخته ام
آنچه مرقوم فرموده ای به گمانم برای مشاوران سرزمینم ننوشته ای چون به مشکلات آنان اشاره ای نشده است اما چون در حوزه تخصصی بنده نمی باشد و از نظر علمی بعلت بضاعت ناچیزم از نقد تخصصی پرهیز می کنم وآن را به عهده اهل فن وامی گذارم اما نقد عامیانه آن را به عهده می گیرم و قبلا از ورود در حوزه بسیار دشوار و پیچیده تخصصی حرفه شما مشاوران عزیز، پوزش می خواهم .
چرا یک طرف ماجرا را دیده اید و چرا یک طرفه به کرسی قضاوت رفته اید؟ مگر می شود در مدرسه ، تخصصی کار کرد و نتیجه نگرفت ؟ آیا بدون ابزار و لوازم ، کنش ها و واکنش های تربیتی جوار مدرسه و بدون هماهنگی آثار تربیتی مراکز دخیل در تربیتبه تنهایی می توان تربیت کرد؟
مگر می شود شما تربیت کنید و تشخیص بدهید بشناسید و عمل کنید بدون معلمان دغدغه مند ، ماهر، مسلط و بدون تلویزیونی تربیت کننده و تربیت پذیر و عوامل جوار مدرسه ای که تاثیرات خارق العاده ای در تربیت دارند از مستخدم گرفته تا سیرویس، آلوچه فروش سرکوچه ، برگ سئوال امتحانی لو رفته ، پول گیری مدام مدیر ازدانش آموزان ، تست و آزمون های چه و چه ، عدم راهنمایی معلم برای خرید ، تهیه و خواندن کتاب های پایه و اصولی از رمان گرفته وقصه خوانی و داستان نویسی ،مطالعه کتاب های علمی و... تشویق بعضی معلمان به کتاب های کور کمک آموزشی به اصطلاح کار ، نبود سیستم بردن بچه ها برای دیدن تئاتر، موسیقی ، تفریح درست و اردوهای تشکیلاتی ، نبود برنامه اوقات فراغت منبعث از سیر درس های مدرسه بصورت مکمل و ادامه دهنده خط تکمیلی آموزشی و پرورشی برای رسیدن به اهداف غایی و عالی...
مگر می شود فوق برنامه فرهنگی ، هنری ، ورزشی ، سیاسی ، اقتصادی نداشت و مشارکت پذیری تحت برنامه ضعیف و یا درحد صفر باشد و شما تربیت کنید؟
مگر می شود آوار اطلاعات ، راست و دروغ گزیده های علمی ، سیاسی اعتقادی و فرهنگی بر بچه ها فرود بیاید اما پاداش و توصیف و نتایج ، سره و ناسره کردن در اختیار معلم نباشد و شما بتوانید یک تربیت کنید ؟
مگر می شود بچه ها هر روز به مناسبت های شادی و غم ، مرگ بر... مرگ بر سردهند ما دنیا را بر سر چه و چه خراب می کنیم و داد و قال کنند ، اما مبانی و استراتژی و اصولی و چرایی آن برای آنان با پوزخند جوار تربیت رشته رشته شود و شما بتوانید تربیت کنید؟ این تناقض و پارادوکس را چگونه برای نوآموزان ، نونهالان و آینده سازان حل خواهید کرد؟ آنجا که تحجر و دگم اندیشی برنخبه گرایی و انتقاد ، بحث و گفتگو و مشارکت پذیری غلبه دارد شما اصلا می توانید کاری انجام دهید؟
اگر به واسطه استراتژیک نبودن برنامه آموزش و پرورش در همه ابعاد به صورت زنجیره ای و جزیره ای عمل کردن برای دهها مدارس رنگارنگ و متعدد باری به هر جهت و پول گبری مدام در تمام مدارس ریز و درشت و مرتبط نبودن تربیت از یک مدرسه تا مدرسه ای دیگر نه چندان دور و فراگیر نبودن مقوله تربیت از یمین و یسار و سلیقه ای عمل کردن از زاهدان تا تهران تا بجنورد تا تبریزو... و نبود امکانات و نداشتن انگیزه برای معلم و استخدام بی رویه معلمان و کارکنان پشتیبانی کننده بدون توجه به تخصص های استاندارد نظام پرورشی و آموزشی با تکیه بر ظواهر و شعاری و آمارسازی و گزارشی شدن مقوله مدرسه گردانی و هماهنگ نبودن تمامی عوامل دخیل سیستم تعلیم و تربیت از صدا وسیما ، خانواده ، محیط و مدرسه آیا شما مطمئن هستید اگر به همین روال کار دست شما باشد یک تنه در مدرسه همان کاری را که فرموده اید به ایده آل برسانید؟
اکنون مگر مشاوران مدرسه خوابیده اند که شما فرموده اید ما کاری نکرده ایم تا دیگران نابلد افسار به دست گرفته اند و کار را به اینجا رسانده اند که بچه ها را تربیت نکرده به دام انداخته اند؟
کار مشاور چیست؟ آیا مشخص شده است که مشاوران در مدرسه چه کاری را نباید انجام بدهند؟ آیامشاور حرفه ای در مدرسه جایگاهی دارد ، سیستم معیوب نست که مشاور یا مشاور نمره و رشته است و یا معلم برای رفع از سر خود یا مشاور تحصیلی یا مشاور روانشناختی کدام برای تربیت اولویت دارد؟ و یا کار مشاور درمدرسه شلم شوربایی است از همه چیز جز تربیت تخصصی و روانشناختی؟
دانش آموزخاطی را به سراغ مشاور می رسانند اگر برسانند ! اگر باشد اگر... تا در کنار مدیر پس از چند کلامی تهذیب نماید ؛ مشاور نهایت با 24 ساعت کارموظفی در مدرسه 400 نفری با حجم آمار طلاق ، بی سرپرست و بد سرپرست ... به ولی نامه بدهد، بتواند به اداره گزارش کند خیلی هنر کرده است چه می تواند برای آن دانش آموز مسئله دار انجام بدهد که همان لحظه شروع کار تخصصی مشاوره ای ، همسرش زنگ می زند که کرایه خانه دیر شده و صاحب خانه آمده دم درب منزل قشقرق به پا کرده است! آیا شیرازه کار حرفه ای اش نمی پاشد؟
مشاور در مدرسه زمانی موفق است که تمام وقت با انگیزه قوی در اختیار مدرسه و فضای جوار آن باشد و دنیای گونه گون بچه ها با ابزار و اختیارات داخل و خارج مدرسه البته با همکاری همه عوامل ، موضوع را رسد نموده تا موفق به شناسایی بزه وعلاج آن ، اقدام به موقع نماید.
آیا مشاور در بیرون مدرسه در تعقیب و گریز یک موضوع تربیتی که دانش آموزان مدرسه را به دام غیر تربیتی می اندازد اتفاق برایش بیافتد و مثلا عموی دانش آموز در آن دخالت کند و دعوایی صورت بگیرد و منجر به کتک کاری به مشاور بشود پلیس کمک می کند؟ پلیس که دارد کار فرهنگی می کند با پول تخصیص یافته که در اختیارش هست که خودش مشاورمی سازد و اعتنایی به این طرف قضیه ندارد! آیا کسی از مشاور دفاع می کند یا دادگاه بی توجه به انگیزه وماهیت کار شاق مشاور که حوزه تخصصی اش می باشد دستور بازداشت مشاور را بدهد چه کسی از ماهیت کار دفاع می کند . شما اگر در این مملکت سراغ دارید به ما نشان دهید ما که قاضی هماهنگ پیدا نکرده ایم؟ اصلا آموزش و پرورش مهم و هماهنگ پیدا کرده اید این اکسیر همان جا ایده آل شماست!
پس شما برای نجات یک دانش آموز نه تنها در مدرسه تنها نیستید بلکه در جامعه تنها هستید و این پس زدن شمای مشاور نیست بلکه پس زدن تعلیم و تربیت و اخلاق و معلم و دانش در جامعه است .
باید فکری اساسی برای نجات مقوله تعلیم و تربیت در سطح کلان کشور انجام بشود تا هیچ معلمی و کارگزار تعلیم و تربیت درهیچ نقطه ای از تعلیم آموزش و پرورش کشور از نزدیکترین تا دورترین تنها نباشد تا تعلیم و تربیت با کمترین خبط و خطا بتواند نسل آینده را تربیت کند و آسیبی از خودمحوری و فرد گرایی فاجعه مدرسه غرب تهران مارپله ای پیچیده به سراغش نیاید و خجالت نصیب مشاوران و جامعه فرهنگیان نشود!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
امیدوارم ما ملت ایرات یک اصل تربیتی و فرهنگی مهم
را به فرزندان خود آینده سازان کشور خوب یاد دهیم و
آن: به هنگام برخورد با مشکلات و بحرانها و تنگناها بجای
گشتن دنبال متهم و افترا یا اتهام رنی ، به ترکیب قوای
تفکر و جسمانی خود بیندیشیم تا توانایی حل مساله را
بیابیم . آنچه نباید شود شده است حال باید چه کنیم تا
تکرار مکرر چنین وقایع تلخ را از بین بریم یا احتمال وقوع
آن را به حداقل ممکن برسانیم.
با هم و در کنار هم درست اندیشیدن و دقیق گزیدن را
بیاموزیم. اگر به موقع در این مسند قرار بگیریم دردسر
هم پیش نمی آید. البته طبیعی بودن حوادث تلخ در جامعه
را هم باید بپذیریم و همراهی شر و خیر را نیز فراموش
نکنیم. سپاس
بسیار بجا فرمودید
در قضیه برخورد با مدرسه تهران هم دو اشتباه فاحش بود
اول بی عدالتی به دو موضوع مشابه
و دوم نحوه باری به هر جهت به قلع و قمع و بگیر و ببند بدون توجه به نابود شدن بچه ها
که البته ظاهرا اموزش و پرورشموض ع دوم را تا اندازه ای مدیر یت کرد
با سپاس از شما
امروز ما با تعطیل کردن دبیرستان معین ، نه مشکل
نوجوانان آسیب دیده را حل کردیم ، نه مشکل بیماران
پدوفلیای جامعه را و نه به آموزش حل مساله پرداخیتم.
مدرسه تعطیل شد اما مشکل بجای خود باقی است و
آسیب دیده ها بدون درمان باید خفت بار زندگی کنند.
لکه ننگ هم بر پیشانی مدارس غیردولتی باقی ماند.
هر چند مخالف این مدارسم اما نظام آموزشی بدون
وجود آنها یارای سرپا ایستادن ندارد.
مشاوران مقصر نیستند جامعه ما مقصر هست که هنوز
مراجعه به آنان را از نشانه های دیوانگان می داند.
استاد دردهای بهم پیوسته زیاد است کاش حداقل سوز
چون شما بزرگوارانی در مسولان هم بود . از واژه کاش
هم بیزارم اما کاش های بسیاری برای ما هست. سپاس
بیماران پدوفیلیای
پرداختیم
بانوی فرهیخته
آنچه شرط بلاغ بود چون در و نغز فرمودی
سپاس
پایدار باشید استاد