این روزها به عنوان یک مشاور مدرسه حالم دیدنی است ، بابت این فجایع تلخ حال و روزم پرسیدنی است . در یادداشت پیشین از تعدی و قتل اتنای معصوم 6 ساله گفتم و هنوز داغ او بر دلمان سنگینی می کرد که شاهد فاجعه غمبار تری از تعرض گروهی یک فرد به دانش آموزان در یکی از مدارس غرب تهران بودیم و هنوز این فاجعه تمام نشده دلم لرزید از تعرض به بهاره 5 ساله کوچولو در خمینی شهر اصفهان . این روزها حالم بد است ، هوای دلم طوفانی همراه با غبارهای خستگی است. کاش می شد نوشت تمام حرفهایی را که بغض شدند ولی بر گونه جاری نشدند.
باور کردم که می شود به یگانه ی هستی بخش اعتماد و اتکا کرد و پای در مسیر نور افشان فلاح و رستگاری گذاشت ... باور کن می شود ... باور کردم که می شود خدا را سلام کرد و با اضطراب ، تشویش ، نگرانی و دلواپسی وداع . باور کن می شود . سمینارها و کنگره ها گره از کار فروبسته ی ما در مدارس نخواهد گشود ، بار مالی هم ندارد که از فردا همه آیه یاس بخوانند و این را کتاب هدایت خود بدانند . تنها کافی است روان شناسی معکوس نداشته باشیم تنها ما مشاوران هستیم که می توانیم برای مهار زدن به لهیب اتش فرهنگ مهربانی را جایگزین کنیم
باور کردم که می شود به دانش آموزانم بیاموزم دلی دریایی داشته باشند و اندیشه ای آسمانی . باور کردم می شود به آنها بیاموزم شایستگی ها ، لیاقت و توانایی های خود را در عرصه ی پرتلاطم زندگی به اثبات برسانند و شاکر باشند . مهربانی که ان روزها با لبخند و القای حس همدلی و حمایت تعریف می شد ، امروز به زحمت از دیوار مشغله ی روز مره رد می شود و زندگی لابه لای بوق های ممتد ماشینها و چهره های خسته ایی که از کنار هم می گذرند ، گاهی توقف می کند و فریاد می کشد .
صداقت آن روزها امروزه در کوچه پس کوچه های فضای مجازی ناپدید شده و همه ی اینها کافی است تا نگران بچه هایی باشم که با سرعتی فزاینده در دنیاهای دروغین مجازی و راهکوره های ماهواره گم می شوند و اگر ما در جست , جوی مهربانی از دست رفته بسیج نشویم این دانش آموزان معصوم به راهی خواهند رفت که بازگشتش با خداست .
باور کن می شود...
هیچ کس از خود نپرسید حتی در قضایای اخیر بردن تلفن همراه در کلاس درس و فیلمبرداری و عکس از کوچکترین حرکات معلمان و انتشار در فضای مجازی علی رغم بخشنامه وزارتی آموزش و پرورش مبتنی بر ممنوعیت تلفن همراه در مدارس چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟ با خود فکر می کنم تا کی ما باید شاهد این فجایع غمبار باشیم ؟ مطمئنا تنها آتنا و ندا و بهاره کوچولو و سایر کودکان و نو جوانان آسیب دیده آخرین قربانیان این چرخه نیستند .چه بسیاری از متهمان که دستگیر شده و سنگین هم مجازات شده اند اما دوباره این زشتی کریه تکرار شده است .
چقدر باید اجازه دهیم همیشه تیتر خبر واقعیت داشته باشد و متن به حاشیه رود تا غلیان احساسات صورت مساله را نادیده بگیرد و حل مساله عقیم بماند؟
با منطق نه با احساس و از این زاویه به قضایا بنگریم و همه دست به دست هم دهیم و ببینیم برای مهارزدن به لهیب این شعله های اتش چه کاری باید انجام دهیم ؟
رویدادی هولناک در یکی از مدارس غرب تهران رقم خورده است که فارغ از صحت و سقم ماجرا حکایت از وجود مشکل عمده در ساختار آموزشی کشور دارد.و آن فقدان آموزش های خود مراقبتی مناسب در مدارس کشور است . به طوری که بسیاری از دانش آموزان از ابتدایی ترین آموزشهای لازم پیرامون حفظ حریم خصوصی خود برخوردار نیستند.
قطعا کسانی که در دوران بچگی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند در بزرگسالی دچار آسیب میشوند و مشکلات متعددی خواهند داشت. چون سن این افراد کم است همه احساسات را درون خودشان میریزند و این کار آسیب بسیار جدی به آنها میزند. یعنی هر چقدر سن کمتر باشد درجه آسیب رسیدن به فرد بیشتر است. البته مقدار این آسیب با توجه به جنسیت متفاوت است و معمولا پسرانی که در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند بیشتر اختلالاتی که در بزرگسالی از خودشان نشان میدهند به صورت پرخاشگری و اختلال شخصیت از نوع اختلالاتی که به اطرافیان آسیب میرسانند، است، چون به صورت ناخودآگاه خشم نهفتهای را نسبت به جامعه و اطرافیان، درون خودشان دارند. گاه این افراد در بزرگسالی دیگران را مورد سوءاستفاده جنسی قرار میدهند و به این شکل انتقام درونشان به شدت رشد میکند، در حالی که اگر قربانی یک خانم باشد و در دوران کودکی مورد آزار قرار گرفته باشد اثرات آن متفاوت است و معمولا خشم درونی دختران فروخورده میشود و بیشتر به شکل غم و اندوه در بزرگسالی خود را نشان میدهد و معمولا خانمهایی که در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند در بزرگسالی در ارتباط زناشویی معمولا ناتوان هستند و خیلی احساس خوشایندی در این زمینه ندارند.
برخی از قربانيان کودک آزاری جنسی به وسيله بیرون ریزی خشم و پرخاشگری خود واکنش نشان می دهند . اين واکنش در نوجوانان آزار ديده بیشتر دیده می شود. از آنجایی که بسياری از اين کودکان و نوجوانان علاوه بر آزار جنسی مورد ضرب و شتم يا تهديد به آن هم قرار گرفته اند، ممکن است که پرخاشگری ناشی از آزار جسمی هم باشند .
ـ مهارگسیختگان جنسی
«اختلالات بیولوژیک از جمله عدم تعادل هورمونها، صرع، تشنج، ضربه های مغزی و آسیب به سیستم مغزی میتواند در برخی موارد به عنوان عامل افزایش میل جنسی به صورت پاتولوژیک و بیمارگونه شناسایی شود و افراد مبتلا گاه اقدام به روابطی می کنند که غیرقابل پیشبینی است و منجر به آسیب به خودشان و ديگران میشود». اگر معلمان یک جامعه تحقیر شوند کل جامعه تخریب خواهد شد
صباغ ابریشمی میگوید که واژه جنون جنسی از لحاظ علمی وجود ندارد و تعریفی هم برای آن ارائه نشده است، بااینحال، میتوان برای تحلیل این افراد از رفتارهای مهارگسیخته جنسی و خشونت غیرقابلکنترل نام برد که با اعتیاد و حتی مصرف مخدر به صورت تفریحی، تشدید می شود. بعضی اوقات در اختلال های شخصیتی نظیر شخصیت مرزی و ضداجتماعی ، مواردی از قبیل پرخاشگری های بیشازحد و قانونشکنی زیاد به چشم میخورد و این افراد به سمت مسائل پرخطر و آسیب زا روی میآورند؛ رانندگی پرخطر، قماربازی، روابط جنسی پرخطر و... یا اختلال خلقی نظیر اختلال دو قطبی که در آن بهطوردورهای فرد دچار پرخاشگریهای شدید میشود و ممکن است فعالیتهایی را انجام دهد که عواقب آن شدید باشد مثل فعالیت جنسی بی قید و بند که آسیب دارد.
در آخر این فهرست، شاید کسی که دچار اختلال جنون است گاهی تحت تاثیر توهمات و هذیانهایی که دارد اقدام به انجام رفتارهای عجیب مثل این نوع روابط بکند. اما آنچه به لحاظ روان شناسی تا کنون مسلم شده است، بیشتر متجاوزان درگیر اعتیاد جنسی، مواد مخدر و اختلال شخصیت و پدوفیلیا بودهاند. این افراد اغلب متوجه بیماری خود نیستند یا آن را به عنوان مشکل قبول ندارند، پس درمان سختی به همراه خواهد داشت. هرچند که درمان بسته به علت بسیار متفاوت است. گاهمیتواند آسان و گاه بسیار سخت باشد و براي مثال، درمان این افراد در مواردی که مبتلا به اختلال شخصیت هستند کاری بسیار سخت است. این افراد اغلب تن به درمان نمی دهند و آن را به عنوان مشکل نمی پذیرند.
آگاه سازی دانش آموزان به روابط نادرست اخلاقی ، آسیب های شبکه های اجتماعی و اینترنتی ، شرکت های هرمی ، مضرات قلیان و مسکرات و انواع مواد مخدر ، خود باوری و عزت نفس مورد توجه مدیران و مشاوران مدارس قرار گیرد و سیاست انکار و تغافل جای خود را به صداقت و رک گویی بی پرده بدهد و در مواجهه با آسیب ها آگاهانه و مسئولانه عمل کنند.کافی است به این فیلم ها در مدارس و خشونت های به تصویر کشیده شده نگاه کنیم و آنگاه دریابیم که ما مشاوران مدارس نه تنها برای پیگیری از بروز خشونت و خود مراقبتی دانش آموزان کاری صورت نداده ایم بلکه در درمان دردی که بروز کرده هم کوتاهی کرده ایم ...
یک بار احسان علیخانی در برنامه نوروزی در حضور نوجوانی به نام بیژن را که فیلمش در دوره دانش آموزی از سایت ها پخش شده بود گفت من به حال معلمان مملکتم تاسف می خورم ... و معلمان مملکتم صبورانه از این ماجرا گذشتند و امروز در برنامه ماه عسل خانم یاسمن اشکی که ایشان به عنوان یک فعال اجتماعی و سلبریتی که بیماری hpv که یک بیماری مشابه ایدز می باشد را تبلیغ کرده و بدون حضور هیچ کارشناس و متخصصی نه تنها در خصوص ساخت این واکسن و سونامی این بیماری صحبت می کنند بلکه در غالب یک تشکل با ورود به مراکز پیش دبستانی و مهد کودک ها و مدارس در خصوص آموزش مسایل جنسی صحبت می کنند . آن وقت ما مشاوران دست روی دست گذاشته و تنها نظاره گریم . ما مشاوران مقصریم . متاسفانه امروزه ارائه اموزش خود مراقبتی در مدارس تابو است
در مورد اخیر فاجعه دبیرستانی در غرب تهران که قلب همه ی مردم را جریحه دار کرده، شخص روانکاوی که با این نوجوانان ارتباط برقرار کرد تا نمی توانست "اعتماد" دو نفر از ایشان را جلب کند پی به راز پشت پرده نمی برد! (توجه داشته باشید که هیچ کدام از 16 نوجوان با والدین خود موضوع را مطرح نکرده اند!) "اعتمادی" که نوعا نوجوان ها به والدین خود نیز ندارند!
اینجاست که باید یاد آوری کرد چیزی که کودک و نوجوان به آن نیاز دارند "توجه و مراقبت" دائمی مشاوران مدارس است! و اعتماد سازی هر چه بیشتر میان مشاوران و دانش اموزان! تا جایی که وزیر محترم اموزش و پرورش به درستی و با صراحت از اموزش های پیشگیرانه در سطح مدارس و خانواده ها سخن گفتند.
سخن بسیار است اما ... کمی تامل کنیم!
نوجوان هاى امروز ما محتاجِ ذره اى فقط ذره اى "توجه" اند توجهى با چاشنىِ محبت كه اگر من و شما ی مشاور مدرسه از آنها دريغ كنيم گدايى اش را از هر بى سر و پايى ميكنند.. هر چند بارانی از ناملایمتها بر سرمان ببارد .نسلى كه يك "حواسم بهت هست" مي خواهد يك نگرانىِ منطقى، يك هم صحبت كه بشود رويش حساب باز كرد. نسلِ جديد؛ نسلِ باصطلاح "نازك نارنجى "هستند! درجه ى حساسيتشان بسيار بالاست، تَرَك برمي دارندباهر كنايه اى، با هر بى توجه ايى، با هر طرد شدنى، نسلِ جديدِ ما ،نه با ما،بلكه با تكنولوژى دارند بزرگ مي شوند ، با تكنولوژى اى كه همانقدر كه مي تواند برايشان مفيد باشد،به همان اندازه هم از من و شما دورشان مي كند لابه لاى تمامِ شلوغى هاىِ روزمره مان،فقط كمى بيشتر حواسمان را خرجِ نسلِ جديد كنيم!
نکته مهمی که در این رویداد تلخ دبیرستانی در غرب تهران کمتر کسی به ان پرداخت بحث معلمان بود . در بین این همه نباید فردی خطا کار به عنوان نماینده قشر فهیم فرهنگیان انتخاب شود . کسانی که به تنهایی همه فرهیختگان و دلسوزان تعلیم و تربیت را در آموزش و پرورش محکوم می کنند بدانند اگر معلمان یک جامعه تحقیر شوند کل جامعه تخریب خواهد شد .
گاهی یک اتفاق ناپسند در رسانه ملی چنان جلوه می کند و در ذهن اکثریت فرهنگیان این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که چرا قتل معلم بروجردی توسط دانش آموز و انتشار آزار برخی از معلمین در کلاسهای درس در فضای مجازی نه در این رسانه دیده می شود و نه تحلیل و کارشناسی صورت می گیرد ؟
باور کنید می شود زمینه ایی فراهم کرد تا دانش آموزان بدانند تا کجا باید نسبت به معلمان و اولیای مدرسه احترام گذاشته و هم معلمان و اولیای مدارس بدانند تا کجا حریم قانونی دارند ؟
بحث آموزش انسان بودن و احترام به کرامت انسانی و دوری گزیدن از آنچه در شان انسان نیست ، اهمیت فراوانی دارد چون بسیاری از مشکلات را حل می کند.
با گسترش فن آوری و به یاری روزمره شدن کاربری ابزارهای متکی بر فن آوری جدید مدتی است نه تنها خشونت های اعمال شده در مدارس ، رفتار معلمان و حتی تیک ها و تکیه کلامها در قاب فیلم و تصویر در شبکه های اجتماعی به نشر عمومی می رسند و چه بسا نزدیک است معلمان بار تامین خوراک سرگرمی خواهی عمومی را به دوش بکشند. اما هیچ کس از خود نپرسید حتی در قضایای اخیر بردن تلفن همراه در کلاس درس و فیلمبرداری و عکس از کوچکترین حرکات معلمان و انتشار در فضای مجازی علی رغم بخشنامه وزارتی آموزش و پرورش مبتنی بر ممنوعیت تلفن همراه در مدارس چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟
بدانید که فرهنگیان بزرگترین قشر تحصیلکرده و فرخنده این دیارند ، پس لطفا با احساسات جامعه فرهیخته بازی نکنید.
فرهنگیان کسانی هستند که از خوشبختی کسانی که دوستشان ندارند خوشحال می شوند ، برای تحقیر نشدن دیگران از حق خود می گذرند ، می دانند عزیز خدا نخواهند شد مگر زمانی که وجودشان آرام بخش دانش آموزانشان باشد، همه چیز هستند و می گویند هیچ چیز نیستیم. بزرگترین شادی زندگی شان زمانی است که خبر موفقیت دانش آموزانشان را بشنوند.
از رسانه ملی انتظار می رود همان طور که برای اعاده ی حیثیت گروهی از دانش آموزان دلسوزانه اقدام کرد ، برای اعاده ی حیثیت فرهنگیان فرهیخته و ایفای نقش آگاهی آفرینی خود مدبرانه اقدام نماید.
باور فرهیختگان آن است که دیکته نانوشته بی خطاست ولی عدم اصلاح خطا و تکر آن جایز نیست .باور معلمان آن است که مدیران خردمند و توانمند رسانه ملی در برنامه های متعدد و متنوع کارشناسی شده پاسخگوی ضرر معنوی وارد شده به همه معلمان خواهند بود و به کمک همین فرهیختگان شهروندان محترم را به حقوق شهروندی آگاه می سازند تا در سرتاسر این مرزو بوم همه ی آحاد ملت با هم بخندند ، نه اینکه به هم بخندند.
چقدر باید اجازه دهیم همیشه تیتر خبر واقعیت داشته باشد و متن به حاشیه رود تا غلیان احساسات صورت مساله را نادیده بگیرد و حل مساله عقیم بماند؟ دکتر محمود گلزاری روان شناس و استاد دانشگاه بر این باور است نوجوانی سن بروز رفتارهای خشونت آمیز است و تقویت خشونت در این سن ممکن است منجر به بروز حوادث دلخراش و ناراحت کننده ایی شود . بر این اساس با توجه به اینکه افراد ساعت های زیادی از روز را در مدارس سپری می کنند و این نهاد آموزشی مسئولیت ارائه آموزش و تربیت افراد را بر عهده دارد به نظر می رسد اگر مشاوران بتوانند شیوه های مدیریت و کنترل خشم را به دانش آموزان بیاموزند به طور قطع این رفتارها تا حد زیادی اصلاح خواهد شد و احتمال بروز چنین حوادث کاهش می یابد .
این اتفاق به ما هشدار می دهد که اگر بخواهیم درباره بهداشت فردی خودمراقبتی، ارتقای آگاهی زیستی و سلامت بدن برای دانش آموزان صحبت کنیم خطایی انجام نداده ایم بلکه همه این موضوعات به دانش آموزان کمک می کند تا آنها در شرایط بحرانی از خود محافظت کنند. البته کسانی که مخالف این موضوع هستند باید بدانند که هم اکنون خیلی از دانش آموزان ما آموزش های خودمراقبتی ندیده اند و این به نفع آنها نیست.
آموزش خود مراقبتی به کودکان و نوجوانان اهمیت بالایی دارد و حالا زمان آن رسیده تا تحجر و کج اندیشی را کنار بگذاریم، اتفاق تلخ این مدرسه زنگ خطری ست برای آینده کشور. شخص روانکاوی که با این نوجوانان ارتباط برقرار کرد تا نمی توانست "اعتماد" دو نفر از ایشان را جلب کند پی به راز پشت پرده نمی برد!
در کنار آموزش های خود مراقبتی به کودکان و نوجوانان دانش اموز به خانواده ها نیز باید آموزش داده شوند تا بدانند در چنین شرایطی چه کاری درست است و همچنین زبان اموزش دادن به فرزندانشان را بیاموزند.
آموزش خود مراقبتی به کودکان و نوجوانان دانش اموز مستلزم ارائه اطلاعات به هنگام به آنان است و این امر میسر نیست جز آگاه ساری دانش آموزان در تمامی مقاطع تحصیلی توسط مشاوران مدارس.
دانش آموزان پرآسیب امروز وارث پریشان ها و دلهره های یک جنگ شوم اند ، دردمندند ، بی همزبانند ، بزرگترها درکشان نمی کنند اجازه دهیم مشاور مدرسه همزبانشان باشد در عین حال با افراد فاقد توان نیز مسئولانه برخورد کنیم. ما مشاوران مقصریم که در خیلی از وقتها به کسانی که در تخصص شان نیست اجازه مشاوره دادیم و خود نظاره گر شدیم .
متاسفانه امروزه ارائه اموزش خود مراقبتی در مدارس تابو است . این در حالی است که باید بدانیم خود مراقبتی لزوما به معنای آموزش مسایل جنسی نیست چرا که اگر اتنا و کیمیما و بهاره و حتی نوجوانان این دبیرستان آگاهیهای لازم در خصوص خود مراقبتی را داشتند شاید هرگز این فجایع اتفاق نمی افتاد .
سمینارها و کنگره ها گره از کار فروبسته ی ما در مدارس نخواهد گشود ، بار مالی هم ندارد که از فردا همه آیه یاس بخوانند و این را کتاب هدایت خود بدانند . تنها کافی است روان شناسی معکوس نداشته باشیم تنها ما مشاوران هستیم که می توانیم برای مهار زدن به لهیب اتش فرهنگ مهربانی را جایگزین کنیم که این امر همدلی همه ی عزیزان را طلب می کند تا دیگر شاهد پیامدهای نا خوشایند این رفتارها در جامعه نباشیم. عارفان علم عاشق می شوند ، بهترین مردم معلم می شوند ،عشق با دانش متمم می شود ، هر که عاشق می شود معلم میشود. باور کن می شود اگر .... دانایی لازم است ، دلی دلسوز نایاب است و در کوچه پس کوچه های شب تیره انسانم آرزوست ...
منابع :
مصاحبه با مریم رامشت روان شناس و مدرس دانشگاه
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
برگرفته از متن:
« این اتفاق به ما هشدار می دهد که اگر بخواهیم درباره بهداشت فردی خودمراقبتی، ارتقای آگاهی زیستی و سلامت بدن برای دانش آموزان صحبت کنیم خطایی انجام نداده ایم بلکه همه این موضوعات به دانش آموزان کمک می کند تا آنها در شرایط بحرانی از خود محافظت کنند. البته کسانی که مخالف این موضوع هستند باید بدانند که هم اکنون خیلی از دانش آموزان ما آموزش های خودمراقبتی ندیده اند و این به نفع آنها نیست.
آموزش خود مراقبتی به کودکان و نوجوانان دانش اموز مستلزم ارائه اطلاعات به هنگام به آنان است و این امر میسر نیست جز آگاه ساری دانش آموزان در تمامی مقاطع تحصیلی توسط مشاوران مدارس.
ما مشاوران مقصریم که در خیلی از وقتها به کسانی که در تخصص شان نیست اجازه مشاوره دادیم و خود نظاره گر شدیم .
متاسفانه امروزه ارائه اموزش خود مراقبتی در مدارس تابو است. »
فکر سمّی شماره 38 کتاب مذکور می گوید: « زن و شوهرهای خوشبخت نسبت به دیگران احساس جنسی ندارند. » که در توضیح این فکر می گوید: « امکانش هست که علاوه بر همسرم، نسبت به کسی دیگر هم احساس پیدا کنم. کنترل اعمال، خیلی راحت تر است تا کنترل احساسات. ... »
و باور مثبت مخالف این باور « البتّه امکان دارد که جذب کسی بشوی، امّا اگر بر طبق چنین احساساتی عمل کنی، می تواند پیامدهای منفیِ خانه خراب کنی در پی داشته باشد. »
حال، سخن از اینگونه احساسات و عمل مشمئز کننده بر طبق چنین احساساتی است. وقتی هوای اُتاقی گرم است، نمی توانیم به خود بگوییم: « هوا گرم نیست، بلکه سرد است. » یعنی با اراده نمی توان گرما را احساس نکرد، ولی با اراده می توان پنجره را باز کرد یا کولر یا ... را روشن نمود یا از اتاق خارج شد. متأسّفانه برخی طبق چنین احساساتی عمل می کنند که پیامدهای خانه خراب کُنی برایشان در پی دارد.
تربیت، ابعاد گوناگونی دارد:
مثل تربیت شناختی، تربیت عقلانی، تربیت بدنی، تربیت دینی و مذهبی، تربیت اجتماعی، تربیت اخلاقی و مهم تر از این ها که وابسته به جنسیت هم نیست، تربیت جنسی است که مغفول واقع شده و لازم است در این زمینه فکری اساسی بشود. زیرا از بی اطّلاعی در این گونه مسائل ضربه می خوریم.
ما مقصّر نیستیم بلکه کسانی مقصّرند که به من و شما می گویند: « شما حق ندارید در این حوزه ورود پیدا کنید! اصلاً چه کسی به شما گفته در مورد این مسائل صحبت کنید؟! »
برای دانش آموزان پایه دوم و آسیب های اجتماعی آن چه کتابی را توصیه می کنید؟
البتّه برای هر کودک یا نوجوانی، بهترین کتاب برای مطالعه، خودِ آن کودک یا نوجوان می باشد. یعنی مشاوره با وی و شناخت مسائل مربوط به آن و سپس اقدام برای یاری رساندن جهت حلّ مسائل.
امّا چند کتاب مفید برای سنینی که فرموده اید، معرّفی می گردد:
1- نوجوان امروز ( شناخت و تربیت ) دکتر اکبر حسینی، انتشارات منادی تربیت
2- دنیای نوجوان ( کند و کاوی در بازشناسی روحیّات 13 تا 18 ساله ها ) دکتر محمدرضا شرفی، انتشارات منادی تربیت
3- مسائل نوجوانان و جوانان. دکتر محمد خدایاری فرد، انتشارات انجمن اولیا و مربیان
4- هفت قدم در راه موفقیت نوجوانان. شان کاوی، ترجمه ساناز قاسمی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان
5- مهارت های زندگی برای نوجوانان. جِی مک گرا، ترجمه مهدی راچه داغی، نشر آسیم
با آرزوی موفقیت برای شما همکار گرامی و تمامی دانش آموزان عزیز
پیروز و سربلند باشید.