بشر به دنبال جذب منافع بیشتر می تواند موجودی خودخواه باشد. او قادر است حق را ناحق نماید تا سهم اش از این جهان هر دائم در حال تزاید باشد. از روزی که مفهوم مالکیت به وجود آمده است و افراد صاحب اموال خود گردیده اند ، تجاوز به حریم امن دیگران نیز معنا یافته است. گاه به یغمای اموال او رفته است و گاه به غارت قوای جسمانی او.
اولین استثمار قوای کودکان زیر 15 سال به انقلاب صنعتی برمی گردد . مرحله اول انقلاب صنعتی در انگلستان در میانه قرن 18 آغاز شد با اختراع نخستین ماشین بخار که مهمترین نوآوری دوران بوده است. دومین مرحله نیز از اواسط قرن 19 آغاز شد و در اصل به رشد سریع راه آهن و تولید فولاد و جانشینی کشتی های بادبانی به وسیلۀ کشتی های بخار منجر شد.
در این دوره برای پرداخت دستمزد کمتر ، زنان و کودکان به طور شبانه روزی جهت افزایش تولید کارفرمایان در کارخانه های تازه احداث شده مشغول به کار شدند. چون آنان آگاهی و قوای جسمانی لازم برای اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد خود را نداشتند. بدین طریق بر ثروت کارفرمایان روز به روز افزوده می شد و تعداد زنان و کودکان زیادی زیر چرخ های بی عدالتی ، جان خود را از دست می دادند و یا معلول می گردیدند.
تمامی کسانی که دست به قلم دارند یا تمامی رسانه ها که در به پوشش درآوردن واقعیت کودکان کار کوتاهی کرده اند ، مقصرند سازمان جهانی کار یا ILO در کنگره جهانی کودکان کار سرتاسر جهان که خواستار لغو کار آنان بود در سال 2004 در شهر فلورانس ایتالیا با شرکت ٢٥ کودک کارگر نماينده از کشورهاى آفريقا ، آمريکا ، آمريکاى لاتين و آسيا و ١٤٧ کودک همراه که در مجموع از ٥٠ کشور جهان گرد آمده بودند، برگزار شد. پیام نشست اعتراض برای پایان بخشیدن به ظلم و بی عدالتی در حق همۀ کودکان جهان بود. لغو کار و بهره کشی از کودکان و از بین بردن هر نوع سوءاستفاده از آنان و همچنین حمایت و تأمین همه جانبه کودکان اعم از آموزش و بهداشت و امنیت غذایی تا سن 18 سالگی توسط دولت ها از خواسته های این نشست بود.
نکته ای که در این بین اهمیت دارد غفلت جهانیان در فاصله زمانی 1760 تا 2004 است ، چرا این همه دیر به یاد کودکان کار افتاده اند ؟ بیگاری و بهره کشی از نیروی کار کودکانی که در سنین تحصیل و بازی و سرزندگی هستند چرا 244 سال طول کشیده است تا متوجه صحنه کریه استثمار کودکان کار در قاره های مختلف گردند؟ و چرا نتیجه زا نبوده است ؟ چرا مسمتر و اثر گذار نبوده است ؟
علیرغم گذشت 14 سال از این نشست به دلیل شرایط حساس جهان از جمله جنگ و ناامنی در عراق و فلسطین و افغانستان و لبنان و یمن و در کل خاورمیانه و همچنین کشورهای جدا شده از شوروی سابق تعداد کودکان کار از مرز 400 میلیون نفر گذشته است و این امر نمایانگر بنیان سیستمی است که حیات و ماندگاری خود را در کسب سود و ارزش اضافه ، پنهان داشته است و توجهی به از دست دادن با ارزش ترین گوهر زندگی یعنی همان کودکان ندارد. منافع سرمایه داری هم کودکان کار را به وجود آورد و هم بدان نیاز دارد و هم باعث تداوم ظالمانه اهداف آنان است. از هر دو کودک در جهان ، یک نفر در زیر خط فقر زندگی می کند و این آمار یونیسف از وضعیت کودکان جهان در سال 2006 است.
در ایران نیز اوضاع چندان مساعد نیست. سیاست های اقتصادی نظیر " تعدیل ساختاری " و به تبع آن " قانون هدفمند کردن یارانه ها " و خروج کارگاه های زیر 10 نفر از شمول قانون کار ، فقدان قانون های حمایتی از مهاجرین ، شرایط رشد آمار کودکان کار را فراهم ساخته است . فقر و تنگدستی خانوارها ، افزایش آمار اعتیاد و طلاق ، بیسوادی والدین ، افزایش مهاجرت و رشد حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ ، بی برنامگی نظام آموزشی در جذب جمعیت لازم التعلیم ، اجباری و رایگان نبودن تحصیل و..... از جمله عوامل این افزایش است.
آنان گرسنه اند و سوء تغذیه دارند. بیسوادند. تعدادی خصوصا مهاجرت کرده ها شب ها در خیابانها به سر می برند. گاه بیمارند ، بهداشت فردی برای آنان که در دامان امن مادری بزرگ نشده اند و از توشه محبت بی نصیب مانده اند ، معنایی ندارد. آنها به دلیل تولد خود در پایگاه های اجتماعی دون پایه جامعه امکان رشد ندارند ، استعداد و خلاقیت و علاقه برای آنان بار ارزشی ندارد. آنان تفاله زندگی رقت بار بی عدالتی در جامعه اند. آنان هستند اما دیده نمی شوند. محکومان زندگی کرم وار جامعه عاری از عدل و دادند. سهم امروز و فردای او از این زندگی و جهان ، کشاندن بار زندگی خود و خانواده اش است با دو دستان نحیف و ناتوانش . خانوادۀ خود و خانواده ای که تشکیل خواهد داد و از همین مسیر رقت بار می گذرد. نسل به نسل او بدبختی و بی نصیبی از این زندگی را با خود حمل می سازد.
هر چند تمامی کودکان جهان را باید نجات داد و تمامی افراد آگاه باید درگیر این مهم شوند ، اما شرایط کودکان کار کشور خودمان که روز به روز در حال افزایش است آن چنان تعریفی ندارد.
من و شما برای نجات آنان چه کارهایی می توانیم انجام دهیم و وظیفه دولت مردان و مردم عادی چیست ؟ آیا سیاست پرداخت نقدی یارانه ها که آن همه مدعی از بین بردن فقر بود واقعا موفقیت آمیز بوده یا اوضاع را نامساعدتر ساخته است ؟ آیا فقط والدین خود کودک او را مجبور به انجام فعالیت اقتصادی در زیر 15 سال می نمایند یا عده ای زالو صفت نیز از توان کار کودکانه بهره کشی می نمایند؟ چرا کودکان خیابانی توسط سازمان بهزیستی ، جمع آوری و تحت پوشش در آورده نمی شود؟ آیا انجمن خیریه ای با توان مالی و ابزاری موثقی برای حمایت آنان نمی توان بوجود آورد ؟ افراد خیر چرا به سوی این هدف متعالی اما پردردسر کشیده نمی شوند؟ چرا آنان را نمی بینیم و دلمان به درد نمی آید؟
کودکان کار فقط در شهرها به سر نمی برند. آنان در مناطق روستایی و عشایری نیز از زیر 7 سالگی بر روی زمین های زراعی کار می کنند ، گوسفندان را به چرا می برند ، قالی و نمد و... می بافند ، آنان خیلی زود تبدیل به مرد و زن کارکن می گردند که بهرۀ کارشان نیز از آن خودشان نیست. آنان نان آور خانواده اند. دست های پینه بسته و رنگ چهره تیره و پوست زِبر و پیشانی پر از خطوط که با زیر آفتاب قرار گرفتن پدید آمده است ، ارزانی ما به اوست. هدایت و کنترل و اختیار زندگی کودکان کار در شهر و روستا ، از دستان خودش خارج است . دنیای اسباب بازی یا کارتون برای آنان لذتی دست نیافتنی و حسرتی مادالعمر است.
بدترین معضل آنست که موجودیت کودکان کار در بین مردم عادی شده است. من و شما به ظاهر کثیف و غیربهداشتی کودکان شهرمان ، به جوراب و آدامس و بادکنک و... فروختن او، یا در جست و جوی زباله با فرو رفتن در سطل زباله های شهر و به حضور انگل گونه او در جای جای شهرمان عادت کرده ایم .
آری ، واقعیت تلخ آن که حضور کودکان کار در جامعه ما عادی شده است و گر نه فقط در روز 22 خرداد آنان را نمی دیدیم و یا با بی تفاوتی از کنار آنها نمی گذشتیم .
همه ما اعم از والدین خود کودک کار ، والدین غیر کودک کار ، تمامی مسئولین کشور از رئیس جمهور تا وزیر و نماینده مجلس و.... ، همگی در چنین فاجعه بشری که وجدان و انصاف را قربانی ساخته است مقصریم . کارشناسان رشته های مختلف که عزم را جزم نساخته اند و در بزرگنمایی زشتی دنیای کودکان کار نکوشیده اند نیز مقصرند. تمامی کسانی که دست به قلم دارند یا تمامی رسانه ها که در به پوشش درآوردن واقعیت کودکان کار کوتاهی کرده اند ، مقصرند.
با شعار نمی توان هیچ واقعیت عادی شدۀ رو به تزاید را از بین برد. وظیفه همگی شناساندن علل و علت العلل این پدیدۀ شوم است . نباید به بهانۀ جهانی بودن این تلخ نامه ، از کنار آن بی تفاوت بگذریم.
باید چه کرد ؟
1 - مهمترین رسالت تنویر افکار عمومی و تهیه گزارشات واطلاعات مسمتر از اوضاع زندگی کودکان کار در کشور است. باید با حملۀ گاز انبری از تمامی جهات ، زشتی ها و پلشتی های این دنیای مذموم را به تصویر کشانیم تا موضوع از حالت عادی بودن خارج و به مسأله حیاتی و بحرانی تبدیل گردد. که این از وظایف رسانه های جمعی خصوصا صدا و سیما و سایت های حساس به این مهم است.
2 - ما معلمان نیز در کلاس درس با بحث در این خصوص می توانیم حساسیت های لازم را برای دانش آموزان به وجود آوریم. آنان باید از واقعیت وجود کودکان کار در جامعه مطلع گردند تا امروز احساس همدردی و فردای مسئولیت زندگی اجتماعی خود تفکر حل بحران را داشته باشند.
3 - کودکان کار بدون هر نوع پشتوانه اجتماعی – اقتصادی ، قربانیان نابخردی همه افراد جامعه هستند . پس با ترویج آگاهی و بزرگنمایی و جذب سرمایه های افراد خیر و دلسوز می توان اذهان عمومی را حساس تر ساخت.
4 – با افزایش فشار بر دولت مردان و نمایندگان مجلس در جهت حمایت همه جانبه از آنان ، تشدید قانون کار در مجازات کارفرمایانی که کودکان را بکار می گیرند را خواستار شد.
5 - از جمله کارهایی است که می توانیم انجام دهیم و فعلا مهمترین تصمیم است لغو خروج کارگاه های زیر 10 نفر از حمایت قانون کار است. تمامی واحدهای تولیدی با هر چند تعداد کارگر ، باید تحت حمایت قانون کار به فعالیت خود ادامه دهند .
6 - اجرای مستحکم قانون تحصیل رایگان و اجباری ، می تواند از افزایش فعالیت کودکان کار ممانعت به عمل آورد. بدین طریق جهل و بیسوادی که از دلایل اصلی فقر و بکارگیری کودکان برای تأمین زندگی بخور و نمیر است ، نیز رخت بر می بندد.
بیایید با دست در دستان یکدیگر نهادن ، جامعه خود را برای زندگی پُر مِهر مهیاتر سازیم. قدر مسلم نجات کودکان کار از تلاش انجمن های حمایت از حیوانات یا محیط زیست و دریاچه های در حال نیستی و...... کم اهمیت تر نیست. ابتدا بیایید بشریت را نجات دهیم یا حداقل تلاش کنیم همسو همه را برای بقای یکدیگر نجات دهیم. **
** اطلاعات متن برگرفته از سایت "جمعیت کودکان کار و خیابان " است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
منظور از بی تفاوتی در تیتر، بی تفاوتیِ چه کسانی است؟
بی تفاوتیِ ما؟
بی تفاوتیِ مسؤولین؟
بی تفاوتیِ مردم؟
بی تفاوتیِ ...
آقای صادقی
بی تفاوتی یک بیماری همه گیر است و البته مسری !
پایدار باشید .
با تشکر از تعهد صدای معلم ،
بی تفاوتی تمامی کسانی که کاری از دست شان
برای ممانعت از بکارگیری کودکان زیر 15 سال این
مرزو بوم ، بر نمی آید.
منتهی مراتب جرم من شاید کمتر و مسئولین حتما
بیشتر است . چرا کارگاه های زیر 10 نفر از حمایت
قانون کار خارج گردیده است ؟ همین امر باعث سواستفاده بیشتر از نیروی کودکان می گردد. نه بر حق بیمه نظارتی است و نه بر سطح دستمزد و یا شرایط کار .
عدم اجرای تحصیل اجباری و رایگان ، عمده دلیل
گرایش تحمیلی از سوی اجتماع بر کودکان فقیر و
نیازمند است.
عمده ترین فاکتور در این بین ، شرافت و جوانمردی
دستان کوچک کودکان مظلوم است که با عرق پیشانی خود دسترنجی بدست می آورند بخور و نمیر.
عید سعید فطر تمامی روزه داران مؤمن درگاه
الهی مبارک . طاعات و عبادات تان قبول حق.
امید توفیق خودسازی داشته و با تولد و نگاهی
نو به محیط پیرامون خود بنگریم. در پناه حق
جزو معدود خوانندگانی هستید که به قول معروف
در مواردی که بدان علاقمند یا صاحب نظرید، واکنش سریع نشان می دهید. این امر می تواند
یک میانبری برای بی تفاوت نماندن باشد. آنانی
که می بینند و انگار نه انگار، درد جامعه یا همنوع خود را درد مشترک نمی دانند، انسانهایی چراغ
خاموشند که محکوم به بی تفاوتی مزمن اند.
ما معلمین در این خصوص در کلاس درس می توانیم
آینده سازان کشور را نسبت به مسأله حساس سازیم.
مثلا بنده دانش آموزان مدرسه نمونه دولتی را که
اکثر از خانواده مرفه هم بودند، هنگام تدریس مبحث فقر در بخش اقتصاد مطالعات اجتماعی ،با هماهنگی مدیر به مناطق فقیر نشین شهر تبریز می بردیم. هدایایی به مدیر مدرسه ای تقدیم می داشتیم تا با حفظ شأن انسانی به آنان که خیلی محروم بودند تقدیم دارند.
هدف اصلی مشاهده چهره فقر برای دانش آموزانی
بود که نداری را نچشیده بودند.
البتّه درست می فرمایید از نظر همه گیری یک جورهایی به صورت ناخودآگاه جمعی شده و پارادایمی است که ایجاد شده است. در نوشته های اخیرتان چندین بار به این بی تفاوتی اشاره نموده اید. متأسّفانه اکثر افراد جامعه ی ما مثل آقای چوخ بختیار ( نوشته ی زنده یاد صمد بهرنگی ) شده اند که « آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه! »
ولی به قول مجذوب تبریزی ( مجذوب علیشاه ):
« مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است. »
بیژن شهرامی ( معلّم کنگاوری ):
« آدمی، فرزند درد است ای پسر
درد هم از آدمی بگرفته پَر
چونکه نیکو بنگری اندر بشر
درد فرق آدمی بوده ست و خَر »
به امید روزی که غالب افراد جامعه نسبت به مسائل اجتماعی که در آن زیست می کنیم، بی تفاوت نباشیم.
پیروز و سربلند باشید.
اگر بی تفاوتی نبود که فقر گسترده در جامعه نبود.
اگر بی تفاوتی نبود چشم ها بر کودکان کار بسته نبود.
اگر بی تفاوتی نبود که ترک تحصیل و یا عدم جذب جمعیت لازم التعلیم در کشور نبود.
اگر بی تفاوتی نبود که نهاد سواد آموزی به سازمان رسمی آموزش بیسوادان طی 4 دهه تبدیل نمی شد.
.....حاشیه نشینی نبود.
.....مهاجرت روستا - شهری نبود.
و........
هر که بامش بیش برفش بیش .
مسئولین هزار درصد مقصرند و من معلم شاید 10 درصد.
اما مسولان مقصرند چون علل اصلی پدید
آورنده کودکان کارند.
ما انسانهای معمولی فقط بی تفاوتیم اما
مسولان هم مقصرند و هم مسبب افزایش
کودکان کارند.
قانونگذاران عمده مقصران این پدیده تلخ
هستند . آنان دنیای کودکی را از کودکان
کار ربوده اند. دزدی ارعمر و جوانی کودکان
در کدامین دادگاه عدل ، مجازات می شود؟!!!
مایی که توانایی تقدیم یک زندگی در خور برای
کودک خود را نداریم و انتظار داریم برای رفع فقر
زندگی مان کودک 6 - 15 ساله ما نان آور خانواده
باشد تا با نان بخور نمیر چند صباحی بیشتر عمر کنیم
متهمیم. هیچکس و هیچ چیز حق ندارد کودکی را از
کودکان بگیرد. اما می گیرند ؟ چرا و چگونه ؟
خودخواهان با بی اعتنایی از این مهم ، در تدوین
قانون کوتاه می آیند پس آنان نیز متهم ردیف اول
هستند. اما راه برای بی قانونی هموار است چون
دوام و آرامش خودخواهان در سایه ی همین بی قانونی
ممکن می گردد.
کودک سرزمین من حق کودکی دارد ، چرا بدانها حق
ذاتی و الهی شان را هدیه نمی بخشیم؟
کودکان زیر 15 سال علیرغم قانون اساسی عاجزند؟
اگر حقیقتا این همه خیر در جامعه است چرا در دیدن
کودکان کار در کارگاههای غیراستاندارد یا واحدهای
تولیدی با شرایط نامساعد کار ، ناتوانند.
آنان نه دستمزد مکفی می گیرند و نه از بیمه و.....
برخوردارند. کودکان کار را چگونه دریابیم ؟
سپاس از درایت و بصیرت حضرتعالی.
عضو فراکسیون زنان در گفت و گو با برنا مطرح کرد؛
عضو فراکسیون زنان از زمان بررسی لایحه حمایت از حقوق کودکان در صحن علنی مجلس خبر داد.
به گزارش خبرنگار حوزه زنان خبرگزاری برنا، حدود 9 سال است که لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان مسیر مجلس، کمیسیون، دولت و... را برای تصویب میگذراند و با وجود اخبار تلخی که از تجاوز و تعرض به کودکان و نوجوانان منتشر می شود، باز هم رسیدن آن به صحن علنی خانه ملت با تعلل زیادی همراه بود. و اما امروز فاطمه ذوالقدر، نماینده مردم تهران و عضو فراکسیون زنان درباره زمان رسیدگی به لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در صحن علنی مجلس به خبرنگار گروه اجتماعی برنا گفت: با پیگیری های مکرر دولت و معاونت زنان ریاست جمهوری این لایحه در در نوبت رسیدگی و دستور یازدهم همین هفته قرار گرفته است.
گفتنی است، لایحه حمایت از کودکان در حالی فردا به صحن علنی می رسد که در یک سال گذشته درخواست های بسیاری از سوی مردم و رسانه ها برای پیگیری و به نتیجه رسیدن آن ابراز می شد.
کدخبر: 120180612011527618
تاریخ : 1397/03/30
وی با تاکید بر این که هیچ تفاوتی به لحاظ مفهوم بین کودکی که در فضای مجازی با ظاهری شیک فعالیت می کند با کودکی که اصطلاحا سرچهار راه با ظاهری نامناسب کسب درآمد می کند وجود ندارد خاطرنشان کرد که برای هر دو دسته این کودکان واژه کودک کار اطلاق می شود.