علی اکبر ولایتی رئیس هیئت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی در جلسه شورای دانشگاه آزاد گفت:"در مهد کودک ها آهنگ هایی میگذارند که بچه ها مبتذل بار می آیند ولی ما اگر بتوانیم از آن سنین بچه ها را در مدارس سما تحویل بگیریم بچه مسلمان واقعی بار می آوریم." (اینجا ) احتمالا منظور آقای ولایتی از مهدکودک ، دوره پیش دبستانی است چون ظاهر مدارس سما مهدکودک ندارند!
به زعم آقای ولایتی در مهدکودک هایی که زیر پوشش سما نیستند برای بچه ها آهنگ می گذارند و این آهنگ ها باعث ابتذال کودکان می شود. پس بهتر است مردم بچه هایشان را در مهدکودک های سما ثبت نام کنند جایی که لابد برای بچه ها آهنگ نمی گذارند و مبتذل نمی شوند.
آقای ولایتی حق دارد به عنوان رییس دانشگاه آزاد برای مدارس سما تبلیغ کند اما ایجاد ارتباط بین آهنگ (بدون هیچ قیدی) و ابتذال نشانه بی اطلاعی گوینده از مسایل تربیتی و آموزشی در دوره پیش از دبستان است.
سخن ولایتی یک بعد ایدئولوژیک یعنی مخالفت با موسیقی و یک بعد تجاری یعنی جلب مشتری برای مدارس سما را دارد. در اینجا بعد ایدئولوژیک، در خدمت بعد تجاری (جذب کودکان به مدارس سما) قرار گرفته است.
خیلی از بزرگان که هنوز در فضای گفتمانی دهه 40 و 50 شمسی تنفس می کنند ، متوجه عمق فاجعه نیستند و به بعضی ظاهر سازی ها دل خوش کرده اند. سازمان مدارس دانشگاه آزاد اسلامی (سما ) در سال 1370 تاسیس شده است. سما دارای 252 دبستان ، 162 دبیرستان دوره اول و 140 دبیرستان نوبت دوم ، 17 آموزشگاه فنی و حرفه ای و 17 مدرسه کار دانش است. سما در همه استان های کشور فعالیت آموزشی دارد. 171 دوره پیش دبستانی ،ضمیمه دبستان های سما هستند. با احتساب دانش آموزان مشمول طرح بسته حمایتی (خرید صندلی خالی مدارس توسط آموزش و پرورش ) مدارس سما 76848 دانش آموز را تحت پوشش خود دارند (حدود 6 دهم درصد کل دانش آموزان کشور).
در بخش خصوصی و نیمه دولتی ، دانشگاه آزاد تنها موسسه ای است که به تنهایی این تعداد مدرسه غیر دولتی را اداره می کند. در واقع بزرگترین شریک وزارت آموزش و پرورش در مدارس غیردولتی سازمان سما است. هدف از این یادداشت بررسی همه جانبه مدارس سما نیست. قصد من بررسی اظهار نظر آقای ولایتی در باره استفاده از آهنگ در چهارچوب آموزه های تربیتی است.
مقدمتا این نکته را باید همیشه یادآوری کرد که افراد در حوزه تخصص و تجربه خود اظهار نظر کنند. معلوم نیست آقای دکتر ولایتی از چه جایگاه تخصصی و کارشناسی، چنین حکم سنگین تربیتی صادر کرده است؟
درست است که ایشان پزشک متخصص اطفال هستند اما بر اساس این تخصص فقط می تواند در باره بیماری های جسمی کودکان نظیر تب و گلودرد و اسهال و استفراغ و... اظهار نظر کند. تازه همین اندازه از تخصص هم به دلیل سالها دوری از طبابت و حضور تمام وقت در دیپلماسی و سیاست محل تردید است. مدافعان تربیت ایدئولوژیک و به قول استاد خسرو باقری "رویکرد اشباع دینی" بسط ید داشته اند
آقای ولایتی 16 سال وزیر امور خارجه بوده و بعد از آن هم مهمترین سمت ایشان مشاوره در امور خارجی است. در حال حاضر هم به نوشته اعتماد انلاین با داشتن 72 سال سن ، 37 شغل همزمان دارد به نظر می رسد که آقای ولایتی در حوزه ای اظهار نظر کارشناسی کرده است که به لحاظ تحصیلات مرتبط و یا تجربه در آن حوزه صلاحیت ندارد که هیچ ، حتی فرصت کافی برای مطالعه در این حوزه را هم ندارد.
اینکه چرا آقای ولایتی با این اندازه اعتماد به نفس در مورد یک مساله پرورشی اظهار نظر قطعی کرده است ناشی از یک باور غلط اما بسیار رایج است. تلقی عمومی مخصوصا در بین سیاستمداران و مدیران این است که آموزش و پرورش حوزه ای غیر تخصصی است و هر فردی با هر میزان از آگاهی و شناخت می تواند در مورد مسایل آن نظر قطعی بدهد.
از سوی دیگر افراد به ملاحظه موقعیت سیاسی گویندگان ، مخالفتی ابراز نمی کنند و همین کوتاهی باعث می شود که تعداد بیشتری میدان را خالی دیده و حکم صادر کنند. در این مورد خاص من منتظر بودم که از سوی مدیران آموزش و پرورش و یا روابط عمومی و یا کارشناسان آموزشی و تربیتی صدایی بلند شود . اما ظاهرا همه گمان کرده اند که مخالفت با سخن آقای ولایتی ، دفاع از "موسیقی مبتذل" تلقی می شود و دفاع از این نوع موسیقی البته جایز نیست . میزان شناخت آقای ولایتی از موضوع همین بس که ظاهرا پیش دبستانی را مهدکودک تصور کرده است.
آموزش و پرورش بچه ها در پیش دبستانی مثل هر دوره سنی دیگری باید مبتنی بر موقعیت ذهنی وروحی و ادراک کودکان باشد. آموزش باید توام با سرگرمی و بازی و در قالب هنرباشد. باید به تخیل کودک بال و پرداد. هنر و مخصوصا موسیقی و کلام موزون ظرف مهمی برای آموزش است. در این دوره آموزش مستقیم و نصیحت و اندرز مانند کوبیدن میخ در سنگ است. شعر و ترانه کودک آمیخته با حس و تجربه کودکانه و به اندازه خود کودک معصوم و ساده است. آقای ولایتی می گوید : "اگر بچه های مردم خدای نکرده مبتذل بار بیایند خداوند در قیامت از ما سوال میکند." در هیچ کتاب تربیتی اصطلاحی به نام "بچه مبتذل" آنهم در گروه سنی زیر 6 سال تعریف نشده است. مبتذل یعنی "پیش پا افتاده ، بی ارزش ، تکراری ، فاقد جذابیت ، بازاری " آقای ولایتی مبتذل را در توصیف آهنگ به کار نبرده اند . حرف ایشان این است که در مهدکودک ها آهنگ هایی می گذارند که بچه ها مبتذل بار می آیند.
تلقی عمومی مخصوصا در بین سیاستمداران و مدیران این است که آموزش و پرورش حوزه ای غیر تخصصی است و هر فردی با هر میزان از آگاهی و شناخت می تواند در مورد مسایل آن نظر قطعی بدهد او هیچ نمونه ای به دست نمی دهد که چه نوع آهنگهایی بچه ها را مبتذل بار می آورد. در موسیقی بزرگسالان معمولا آهنگ ها و ترانه های عامه پسندی که قبل از انقلاب درکاباره ها اجرا می شد و حتی تلویزیون دولتی آن دوره هم آنها را پخش نمی کرد را تحت عنوان موسیقی مبتذل یا کوچه و بازاری طبقه بندی می کردند. اما این عنوان در حوزه موسیقی کودکان و مخصوصا در مهدکودک ها اصولا کاربردی ندارد.می توان از شعر و موسیقی و ادبیات کودکان بسیار انتقاد کرد اما موسیقی و شعر کودکانه هر ایرادی داشته باشد مبتذل به معنای کاباره ای نیست. حداقل من نمونه ای از شعر و آهنگ مبتذل کودکانه نمی شناسم. چنین چیزی اصولا در ایران تولید نمی شود . در مهد کودک ها و پیش دبستانی های دولتی و خصوصی مربی و عوامل تربیتی آزادی عمل ندارند و اگر هم داشته باشند خودشان بسیار محافظه کار عمل می کنند . آنها می دانند که افرادی هستند که دنبال سوژه می گردند و نباید بهانه به دست آنها داد.
الان حدود 40 سال است که مراقبت های شدید ایدئولوژیک در آموزش و پرورش اعمال می شود. از برنامه آغازین مدرسه تا محتوای کتاب های درسی تا فعالیت های فوق برنامه تربیتی تا برنامه های تربیت معلم تا گزینش و.... همه و همه در جهت بارآوردن انسان تراز جمهوری اسلامی بوده است. هیچ مانع جدی هم بر سر این برنامه ها وجود نداشته است.
در واقع مدافعان تربیت ایدئولوژیک و به قول استاد خسرو باقری "رویکرد اشباع دینی" بسط ید داشته اند.اما نتیجه به گونه ای ناامید کننده برعکس شده است. اگر از تبلیغات رسمی بگذریم فضای مدارس ما با برنامه درس رسمی بسیار متفاوت است. اگر از استثناها بگذریم محصول امروز آموزش و پرورش ما آدمی است که نه تنها با هنجارهای تربیتی جمهوری اسلامی فرسنگها فاصله دارد بلکه حتی از نظر اخلاقی منطبق بر معیارهای نظام های عرفی و نرمال هم نیست. در ظاهر بحث ارزشها و تربیت دینی و سیاسی و سند تحول بنیادین و... در جریان است. اما از این پوسته نازک ظاهری که بگذریم اوضاع به گونه دیگری است.
خیلی از بزرگان که هنوز در فضای گفتمانی دهه 40 و 50 شمسی تنفس می کنند ، متوجه عمق فاجعه نیستند و به بعضی ظاهر سازی ها دل خوش کرده اند.
اتفاقی که این روزها در یک دبیرستان واقع در منطقه 2 شهر تهران افتاده (اینجا ) ، حتی در نظام های آموزشی لاییک دنیا هم به ندرت رخ می دهد. این اتفاق باید خیلی ها را بیدار کند. آموزش و پرورش ما از فرم طبیعی خارج شده و عملکرد عادی و منطقی ندارد. دستکاری مداوم در عملکرد طبیعی این دستگاه ، کارکردهای طبیعی و عادی آن را مختل کرده است. مانند یک پیکر بیمار سلولهای سرطانی به صورت غیرقابل پیش بینی در اندام های مختلف متاستاز می کنند. می توان این سوال را مطرح کرد که اگر آموزش و پرورش ما در 40 سال گذشته فارغ از این همه مهندسی سیاسی و ایدئولوژیک ، مسیر عرفی خود را طی می کرد آیا محصولات نهایی آن بدتر از امروز بود؟
به طور قطعی نمی شود به این سوال پاسخ داد اما آیا محصولی بدتر از محصول امروز برای دستگاه آموزش و پرورش قابل تصور است؟
واقعا محصول 12 سال تعلیم و تربیت در نظام آموزشی عبوس و تحت کنترل ما از نظر اخلاقی ، دینی ، مفید بودن و دیگر پارامترهای اجتماعی چگونه انسانی است؟
نظرات بینندگان
حکومت فقط سیستم آموزشی به سبک حوزه علمیه رو قبول داره ولاغیر...
شاهد قرآنی ارزشمند بودن موسبقی :
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ ۚ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ ۚ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿انبیا٧٩﴾
س آن [داورى] را به سليمان فهمانديم، و به هر يك [از آن دو] حكمت و دانش عطا كرديم، و كوهها را با داوود و پرندگان به نيايش واداشتيم، و ما كننده [اين كار] بوديم.
وقتی حضرت داوود(ص) شروع به خواندن می کرده است کوهها وپرندگان با ایشان همنوا می شدند. همچنین در تاریخ آمده که ایشان نی می نواخنه است.
آن موسیقی که راز ونیاز با خدا باشد مورد تائید قرآن است وبسیار ارزشمند.
آقا ی ولایتی موسیقی مورد استفاده کودکان که موجب شادی وسرور آنان است، خواندن خداونداست که از فطرت پاک آنان نشات می گیرد.
اوّلین جمله های کتیبه های گنجنامه در همدان:
« خدای بزرگ است که آسمان را آفرید
که زمین را آفرید
که انسان را آفرید
که شادی را برای انسان آفرید
... »
فردوسی طوسی:
« ...
چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خِرَد گردد اندر میان ناتوان
... »
هر دانش آموز ایرانی از پیش دبستانی تا اخذ دیپلم متوسطه، بالغ بر 16000 ساعت از بهترین دوران زندگی اش در مدارس سپری می شود. دورانی فارغ از دغدغه هایی که بزرگ ترها دارند. ولی متأسفانه انگار اغلب بچّه ها هم مثل اغلب بزرگ ترهای خویش افرادی عبوس، مضطرب و افسرده اند. چه کسی یا چه کسانی در ایجاد این وضعیّت اسف بار دخیل بوده اند؟ چه سیستمی موجب به وجود آمدن این اختلالات شده است؟ چه کسی یا چه کسانی باید پاسخ گوی این سؤالات باشند؟
احمد شاملو:
« ...
بگذار برخیزد مردم بی لبخند
بگذار برخیزد
... »
به امید داشتن جامعه ای شاد
پیروز باسید.
.....
روحانی درزمان خودازبین گزینه های بدوبدتر،شایسته حمایت بود.
راجع اقتصاد فاجعه بار کشورکه همه را ناامید کرده نظری ندارید؟
دقیقاهمین گونه است ودول مختلف ونیزتصمیم گیرندگان کلان اعتقادی به تخصصی بودن آموزش وپرورش ندارند.البته جناب شیرزادهم اندکی دچارفراموشی شده اند،خودایشان بارهادرضمن مقالاتشان،تحصیل وتخصص معلمان راضروری نمیدانستندومعتقدبودنداِعمال نشدن مدرک تحصیلی معلمان کاملادرست وبه حق است.ایشان تلویحامیفرمودند:برای تدریس درمقطع ابتدایی،داشتن مدرک ششم ابتدایی کفایت میکندوایضابرای تدریس درمتوسطه داشتن مدرک دیپلم کافی است ونبایدبرای دولت خرج تراشید!!!حال چه شده است که نگاه ایشان متفاوت شده ومیفرمایند:بایدبه آ.پ نگاه تخصصی داشت.بالاخره بایدقسم حضرت عباس ایشان راباورکنیم یادُم خروس را؟!؟!؟!
شیرزادعبدالهی،طرفدارمکتب سرمایه داری وازخودباختگان این مکتب است.مقالات سخیف ایشان لطمات زیادی به فرهنگیان زده ودراغلب نطاابشان عقده گشایی مطرح است تاحرف حسابی!!
حال ایشان شده اندمتخصص تعلیم وتربیت.
ازکجاوبراساس چه مستنداتی ایشان خودرادارای صلاحیت اظهارنظرمیدانند،؟؟؟
واقعا شاید ایران زیبا میشد؛ اکر هر کسی در حوزه مسؤلیت و تخصص خودش سخن می گفت؛ وی ای کاش مسؤولان وزارت عرضه داشتند و جواب ایشان را میدادند
دیگه دست از سر مهدکودک ها برداره.
پس فردا ....