از ایامی که کودکان زیر 7 سال به مادر بزرگ و پدربزرگ سپرده می شد در کشور ما دهه ها گذشته است. با توسعه مهدکودک های دولتی و خصوصی در کشور ، والدین ترجیح دادند تا فرزندان خود را جهت جامعه پذیری اصولی و دور شدن از احتمال لوس بار آمدن یا نادرست تربیت شدن فرزندان ، آنها را به این مراکز بسپارند. هر چند این مراکز مزایا و معایب خاص خودشان را دارند که زیاد بودن تعداد کودکان در یک کلاس ، کم بودن تعداد مربی و ناهمگن بودن سن و سلیقه ای پرورش دادن کودکان ، از مهمترین آنهاست. شاید تنها مزیت حاکم بر موجودیت آنها اطمینان والدین به سپرده شدن فرزندشان به جایی برای نگهداری بود.
بعدها علاوه بر مهدکودک ، دوره پیش دبستانی نیز به آموزش کودکان اضافه شد. در دهه 70 ابتدا فقط یک ماه کلاس اولی ها زودتر به مدرسه می رفتند تقریبا 27 مرداد ماه هر سال ، تا با حال و هوای مدرسه آشنا شوند . اما بعدها این دوره به طور مجزا برای خود نهاد آموزشی - اختیاری اطلاق شد.
آموزش در 7 سال اول زندگی کودک به عنوان سرمایه گذاری زیربنایی آینده کشور به حساب می آید. خمیرمایه او در این سنین شکل می گیرد ، استعدادها و علایق او جهت می یابد ، دنیای تخیل و واقع گرایی برای او تا حدودی تمایز می یابد ، توانایی های حسی و حرکتی او رشد می یابد ، قابلیت های فیزیکی او شکل می گیرد و توانمندی های هوش او امکان بروز و رشد می یابد.
نداشتن کودکی در این سنین تنها می تواند نشانگر اهمیت قایل نشدن ما به تربیت او در این سنین باشد و گر نه اگر هر یک از ما در این گروه سنی فرزند یا حتی نوه ای داشته باشیم قدر مسلم به نحوه تربیت و آموزش این دوره حساسیت بیشتری از خود نشان می دادیم.
نکاتی در خصوص دوره پیش دبستانی
1 - اختیاری بودن آموزش دوره پیش دبستانی در کشور ما اشتباه بزرگی در حق کودکان زیر 7 سال است. با توجه به تعدد زبان یا به قول عده ای لهجه های گوناگون ، فقر آموزشی و اقتصادی موجود ، همه خانواده ها امکان تحت پوشش درآوردن فرزند خود برای این دوره مهم و حساس آموزشی را ندارند و متأسفانه عمده جذب شدگان آن نیز باز دارایان با اولیای باسواد هست که با توجه به امکاناتی که دارند به این آموزش ها نیاز مبرمی هم ندارند . در واقع یک دوباره کاری و هدر رفت زمان و انرژی است. تفکیک آموزش پیش دبستانی از آموزش عمومی کشور ، همانند جداسازی یکی از اعضای جفت بدن به دلیل اضافه بودن آن است یعنی از هر عضو یکی برای بقا کافی است یک گوش و یک چشم و... آموزش در این کشور باید رشته ای به هم پیوسته و مکمل یکدیگر باشد نه گسسته .
2 - آموزش پیش دبستانی ، آموزشی زیربنایی برای سالهای آتی است و هدایت و کنترل و نظارت آن نیز باید زیر پوشش وزارت آموزش و پرورش در بخش دولتی باشد تا عدالت برخورداری از این نعمت برای تمامی کودکان سراسر کشور بالسویه باشد. واگذاری این دوره به بخش غیردولتی ، فاجعه ای نابخشودنی خواهد بود که متأسفانه زمان درک این مسأله از سوی دولت مردان به 20 سال آینده می باشد که طی این مدت با یک حساب سرانگشتی ببینید چندین میلیون کودک قربانی آموزش نامدون خواهد شد.البته عدالت آموزشی در سایر دوره ها نیز وجود ندارد اما تفاوت در این نکته است که در دوره متوسطه نوجوان ناچارا قادر به اشتغال یا ازدواج زیر 18 سالگی و تعیین جهت زندگی خود هست اما کودکان به حمایت و نظارت بیشتر و عادلانه دولت نیازمند هست.
3 - به نظر می رسد واگذاری آموزش پیش دبستانی به بخش غیردولتی ، در راستای عدم حذف مدارس خاص می باشد. چون دیدگاه عده ای دال بر این مسأله بود که با حذف مدارس خاص ، مدارس غیردولتی توسعه خواهند یافت. شاید بدین طریق خواستند تا انگیزه آنان را برای ادامه فعالیت شان تقویت سازند.
4 - از عمده ایرادات وارده بر مدارس غیردولتی سودجویی آنها ، استفاده از نیروهای بازنشسته و لوس و خودخواه بار آوردن دانش آموزان است .
دانش آموز با اتکا به شهریه پرداختی پدر که مبلغ قابل توجهی هم برای یک سال تحصیلی است انتظار حکومت کردن در کلاس و مدرسه را دارد و تحمل شنیدن بالای چشمت ابروست را اصلا و ابدا ندارد. حال اگر همه این موارد به دوران کودکی دانش آموز یعنی زیر 7 سال کشانده شود به نظر شما چه اتفاقی می افتد؟! یک دوره 12 ساله تحصیل در چنین مدارسی ، با روح و روان کودک و والدین او چه نوع معامله ای خواهد داشت؟!
به نظر شما فردی که بازنشسته گردیده و شرایط نامطلوب شغل معلمی را با فرسودگی روح و جسم پشت سر گذاشته است عنصری مناسب برای آموزش و فعالیت با کودکان زیر 7 سال می باشد؟!
همه نیک می دانیم که عمده ویژگی این گروه سنی کودکان پرانرژی و فعال بودن آنهاست ، آیا تناسبی بین انرژی معلم بازنشسته و کودک پرنشاط فارغ از همّ و غم دنیا وجود خواهد داشت ؟!
5 - ما بدون هر نوع تواضعی معترف هستیم که سیستم یا سیاست های طی شده کشورهای برتر آموزشی ، سالیان متمادی متحمل زحمات بی دریغی شده است و بد نیست از تجارب آنها بهره ببریم. سفر اخیر وزیر آموزش و پرورش و اعضای کمیسیون آموزشی به کشور روسیه ، بخشی از این تلاش است. پس چرا به جای کپی برداری همیشگی ، امروز مسئولین چنین تصمیم ناکارشناسانه ای گرفته اند؟ شمای مسئول شاید 20 سال دیگر در سِمت فعلی نباشید اما این کشور و آینده سازان آن قرار است بر همین جغرافیا زندگی کنند و وزارت کنند و معلم و وکیل و ...... شوند. یا همانند برخی از کشورها از جمله فرانسه و استرالیا و انگلیس ، سن آموزش ابتدائی را از 4 یا 5 سالگی آغاز کنیم یا هم با حذف دوره پیش دبستانی ، همانند کشورهای کانادا ، آلمان ، آمریکا ، ژاپن ، ترکیه و اندونزی سن آموزش ابتدائی را رسما 6 یا 7 سالگی بدانیم.
اگر قرار است زیر شش سالگی آموزش عمومی آغاز شود این وظیفه حتمی دولت است نه بخش غیردولتی با سبک و سیاق انحصاری خود.
و اگر قرار است از 6 به بعد آموزش عمومی آغاز شود دیگر نیازی به دوره پیش دبستانی با اختصاص این همه سرمایه مالی و نیروی انسانی نیست. دولت باید از این دو ، یکی را هماهنگ با اهداف و سیاست خود برگزیند ، هر دو در یک ظرف نمی گنجد.
6 - به دلیل پایین بودن سن کودکان زیر 7 سال ، والدین آنها حساسیت و دلواپسی بیشتری در سپردن فرزندان خود به مدارس غیردولتی خواهند داشت لذا دارایان حاضر خواهند بود برای ثبت نام و تأمین نیازهای آموزشی دلبندان خود بیشترین هزینه را بنمایند که این امر خود تعادل عرضه و تقاضا و شهریه دوره های بعدی آموزشی را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد و این یعنی تجارت آموزشی که به نابرابری و
تضاد آموزشی عمق و آسیب بیشتری خواهد زد.
7 - اداره آموزش و پرورش با شهریه های مردم ظاهرا در مذاق دولت خوش درخشیده است که تصمیم به واگذاری دوره پیش دبستانی به بخش غیردولتی گرفته است. اما متأسفانه این تصمیم با سیاست ماهیت وجودی دوره پیش دبستانی برای حمایت از مردم فقیر و محروم از آموزش های قبل دبستان مغایرت اساسی دارد. تناقض در تصمیم اولیه و کارکرد فعلی ، یعنی نقض آموزش رایگان با پوشش عمومی در قانون اساسی .
به جای تصمیمات عجولانه غیرکارشناسی که اثرات تخریبی سوء بر تمامی بخش های آموزشی می گذارد بهتر است وزارت آموزش و پرورش به چرایی وجود دوره پیش دبستانی در کشور بار دیگر نگاهی بصیرت آمیزی بیفکند تا مبادا اوضاع آموزشی کشور از شرایط فعلی هم اسفبارتر و نابخردانه تر گردد.
وزارت آموزش و پرورش یا این دوره را در کل حذف نماید و نیروهای آموزشی و سرمایه کرد خود را آزاد سازد یا هم تحت سرپرستی خود همچنان داشته باشد . اگر عنوان آموزش پیش دبستانی را حذف نمائید و آموزش ابتدائی را از 5 سالگی آغاز نمائید از آن طرف سن ورود به دانشگاه و بازار کار نیز دو سال جلوتر می افتد که آموزش عالی و بازار کار نیز باید برای این مهم در فکر باشند و گرنه هدر رفت نیروهای جوان کشور اجتناب ناپذیر خواهد بود. شاید اصلاح نام این دوره از پیش دبستانی به دبستان ، مشکل اساسی موجود را حل و فصل نماید اما واگذاری این دوره به بخش غیردولتی ، اشتباهی نابخشودنی خواهد بود. کودکان این سرزمین کالا و اشیا نیستند که بخواهیم بدان شکل دلخواه یا طبق مصلحت بودجه کشور ، بدهیم . آنان سرمایه های ملی بلند مدت این مرز و بومند . فقط امروز و منافع مقطعی را در نظر نگیریم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
در این متن شرایط فعلی دوره پیش دبستانی نقد و
بررسی نشده است بلکه موجودیت آن مورد بررسی
قرار گرفته است. قدرمسلم ماهیت و محتوای آن نیازمند
نقد کارشناسان امر می باشد.
سپردن این دوره به بخش غیردولتی اشتباهی بزرگ
است. تشکر
5 فرضیه عرض می کنم تا دقیقا مشخص سازید هدف مورد نظر شما چیست:
1 - پیش دبستانی فعلی شرایط مساعد آموزشی
ندارد و باید اصلاح شود.
2- در کل دوره پیش دبستانی برای آموزش کشور لازم
نیست و باید حذف شود و دوره ابتدائی از 7 سالگی
آغاز شود.
3 - دوره پیش دبستانی در هدایت و نظارت بخش
دولتی باقی بماند و نباید به بخش غیردولتی واگذار
شود.
4 - بخش دولتی قادر به اداره دوره پیش دبستانی
نیست و بهتر است به بخش غیردولتی واگذار شود.
5 - دوره ابتدائی بهتر است از 5 سالگی شروع شود
و پیش دبستانی حذف گردد.
بنده با فرضیه های شماره 3 و 5 موافقم . فرضیه 1
را عرض کردم مورد نظر بنده در این متن نیست و به
بررسیهای کارشناسی نیازمند است. تشکر
« هر دم از این باغ بری می رسد ... »
کدام تصمیم وزارتخانه ی آموزش و پرورش کارشناسی بوده که این یکی غیرکارشناسی قلمداد شود. اغلب تصمیم ها، فرد محور، پوچ و احساسی بوده که در آن واحد به ذهن یک کارنشناسی می رسد و به دست کارنشناسان دیگر عملیّاتی می شود.
قطار آموزش و پرورش خیلی وقته که از روی ریل خارج شده، دریغ که ریزعلی یی هم در کار نیست.
« اَینَ تَذهَبون؟! »
قلبا امیدوارم روی حساسیت دوره پیش دبستانی
و اهمیت آن در زیربنای آموزشی کشور مسولین
قدری بیشتر تامل و تفکر نمایند. حیف از ما بر ما.
تشکر.
بنده فقط به درستی پیام و نظر و ارزش آن
می پردازم و در مقام تأیید یا تکذیب کارکرد یا
شخصیت اجتمـــاعی کســی ، هرگـز چیزی
نمی نویسم.
دیدگاه ایشان دقیقا گویای فاجعۀ در انتظار نظام
آموزشی است. تشکر
که غیردولتی نام گرفته است تا افراد در پی معنی
عین انتفاعی بودن آن نباشند نیز ستودنی است.
و قرآن است.
إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ
کاش ما، که تعالیم قرآن را قبول نداریم وتسلیم فرمان خدا نیستیم، اسم خود را مسلمان نمی گذاشتیم .
و بر خلاف شان و مقام انسان نیز هست.
عزت بلال حبشی با اذان گفتن عزت همه
انسانها بود و شکستن طبقات انسانی بود
که بشر خود بوجود آورده بود اما ما همچنان
در اعتراف این نکته ایم که خاص را باید از عام
تفکیک نمود برای پاسخگویی به نیازمندیهای
افراد خاص و ممتاز شمردن آنها. در حالی که
اگر همین فرصت به عام نیز داده شود او و علم
نیز رشد می کند. ما حق حیات را از عده ای
عامدا سلب می کنیم .