جنجال با ابلاغ حذف هر نوع آزمونی در دوره ابتدایی برای مدارس تیزهوشان یا سمپاد و نمونه دولتی توسط وزیر ، آغاز شد.کشا قوسی بین موافقان و مخالفان . حذف آزمون برای جلوگیری از تحمیل استرس و اضطراب مضاعف برای گروه سنی 7 تا 12 سال ، منطقی بود . هر چند موافقان ادامه فعالیت مدارس خاص ، اصرار می ورزیدند که آیا تنها عامل استرس زای نظام آموزشی ، برقراری آزمونهای تستی است؟ اما واقعا فاجعه ای بود که سالهای متمادی بر نسلی تحمیل گردید و یقین امروز نیز در زندگی فردی یا اجتماعی آنان اثرات خود را حفظ کرده است.
با طرح مسأله از سوی وزیر در سال 96 ، گفت و گو در این موضوع سوژه داغ محافل آموزشی گردید. حتی اولیای دانش آموزان نیز دست به قلم شدند. با توجه به جو پُر آشوب بحث و اِبراز نظر ، تصمیم عاقلانه ای که اواخر سال گرفته شد رأی نهایی در این خصوص را به بعد از سال نو محول ساخت تا آرامش بعد طوفان حاصل شود و چنین نیز شد.
طرح چند مسأله
1 ) مهم ترین اصل در ابراز نظر نهایی آن است که نام شورای عالی آموزش و پرورش آورده شده است نه شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای جلوگیری از حذف سمپاد به مسأله وارد شده بود. حساسیتی که این ورود داشت بر تشدّد آرا می افزود و مخالفان انتظار استقلال رأی آموزش و پرورش را داشتند که ظاهرا چنین نیز شده هست . هر چند امکان دارد برای حذف حساسیت بیشتر فقط نامی از آن برده نشود و گر نه اثر خود را داشته باشد.
2 ) نکته مهم دیگری که بدین طریق اثبات شد و در نظام آموزشی ما انکار آن غیرممکن است عدم وجود امکان تحقق امر یکسان سازی آموزشی است. عملا تجربه شد که بندهای به هم پیوسته فعلی در آموزش و پرورش کشور چنان در جهت بقای یکدیگر نقش حیاتی و بنیادی دارند که احتمال حذف یا برش یک بند از 18 نوع مدارس کشور امری نشدنی است. ساختار فعلی نظام آموزشی کشور تبدیل به یک درخت تنومند چهل ساله ای گردیده است که مسئولین چاره ای به جز برش شاخه های کوچک آن ندارند. یعنی فقط می توانند به طور مقطعی ، تغییرات جزیی و ضربتی در آن بوجود آورند و عملا ثابت شد که اقدام به ریشه کنی این درخت باعث تخریب سایر بخش های پیرامون خواهد شد و مقاومتی آشکار در برابر آن وجود دارد.
3 ) تصمیم نهایی برای دوام فعالیت مدارس تیزهوشان یا نمونه دولتی ، اعترافی بود مبنی بر ناکارآمدی مدارس دولتی و منفعت طلبی مدارس غیر دولتی.
در این بین نکته ای که نباید فراموش کرد آن است که محتوای کتب درسی در تمامی مدارس یکسان است، تنها فشار وارده در مدارس خاص با تزریق کتب پیشرفته که صلاحیت علمی آن زیر سئوال است ، فعالیتی اضافه محسوب می شود. که اغلب این کتب توسط معلمان معرفی می گردد.
دقت داشته باشید که با چینش دانش آموزان در مدارس خاص ، ما به دست چین کردن معلمان نیز می پردازیم. که در هر دو مورد تمایز قایل شدن گاه منصفانه و گاه ناعادلانه است و نتیجه هر دو از بین رفتن امید و انگیزه تحصیل یا تدریس است. دخالت حُب و بُغض ها در این روال ، انتخاب ها ی بایسته و شایسته را زیر سئوال می برد.
وقتی در تمامی مدارس روش تدریس و معلمان جذب شده و محتوای کتب درسی یکسان است و فقط میزان ساعات آموزشی یا میزان کار با دانش آموز متفاوت است ، چگونه می توان انتظار تربیت نخبه را داشت ؟
اگر آموزش هایی خاص برای شرکت در المپیادها یا جشنواره های خوارزمی مورد نظر است که این کار را مدارس دولتی در حد محدود و غیردولتی بیشتر ، نیز انجام می دهد.
نتیجه آن که اگر مدرسه ای خاص قرار است باشد بایستی تمامی ساز و کار آن نیز خاص باشد و با شرایط موجود ، تحقق انتظاراتی فوق العاده محال است.
شورای عالی آموزش و پرورش عملا اعتراف کرده است که مدارس دولتی بستری مناسب برای دانش آموزان ممتاز نیست و از سویی در سپردن آنان به مدارس غیردولتی برای جلوگیری از منفعت طلبی بیشتر آنان ، نشان داد که به آنان نیز اعتماد ندارد. به خاطر دارید که طرفداران مدارس خاص ، نگران تقویت جایگاه مدارس غیردولتی بودند .
4 ) امروز محافظه کارترین و شاید بهترین تصمیم در حفظ ساختار فعلی نظام آموزشی گرفته شد. هدف اصلی وزیر حذف آزمونها و تبعات منفی آن بر سنین آسیب پذیر جامعه بود و به این مهم دست یافت . هر چند مخالف هر نوع مدرسه ای خاص هستم و بر ترویج یکسان سازی آموزشی تأکید دارم اما قبلا نیز بارها گفته ام آموزش و پرورش قادر به حذف 18نوع مدرسه به وجود آمده طی چهل سال نیست لذا از این بابت سعی بر واقع بینی دارم. همچنان که در بند 2 ذکر کردم تحقق تغییرات بنیادی در نظام آموزشی کشور ما منوط به تغییرات اساسی در سایر نظام هاست که عملی شدن آن نیز دشوار است !
5) ما همچنان به تفکیک و تمیز کردن دانش آموزان از یکدیگر ادامه خواهیم داد و مدارس دولتی همچنان در بحران الگوی جویی مثبت برای رفتار و تحصیل ، غوطه ور خواهند شد و ماجرای دیرینه افت تحصیلی و بی انگیزگی دانش آموزان و ضرب و جرح اولیای مدارس و دانش آموزان ، روال قبلی خود را خواهد داشت. ما هنوز درک نکردیم که حضور استعدادهای متفاوت با پایگاه های اجتماعی گوناگون در کلاس و مدرسه ، باعث تعامل اجتماعی طبیعی و اثرپذیری های مفید و ارزنده می گردد.
شرایطی که معلم اش برای داشتن دانش آموز گستاخ پُررُویش می نالد و اولیا و دانش آموزش برای نداشتن معلم خوب و باسواد. روش غربالگری معلم و دانش آموز باعث تقویت چنین شرایط نامساعد آموزشی می گردد.
6) بر اساس اطلاعیه شورای عالی آموزش و پرورش ، پذیرش دانشآموز در پایه هفتم مدارس استعدادهای درخشان از طریق سوابق تحصیلی و سنجش هوش و استعداد دانشآموختگان پایه ششم ابتدایی تعیین شده است.
آیا سوابق تحصیلی فقط مربوط به کلاس ششم خواهد بود یا ارزشیابی کل 6 سال تحصیل دانش آموز؟
سه نکته قابل بررسی است :
الف - سوابق تحصیلی فقط پایه ششم ، نمی تواند معرّف هوش دانش آموز باشد. آیا مصاحبه یا هر چیز دیگری برای این تشخیص ، لازم به نظر نمی رسد ؟ اگر بله ، استاندارد آن چگونه تعیین می شود و همچنین زمان آن چگونه تنظیم می گردد ؟
اگر خیر، فقط معدل نمرات امتحانات کلاسی یا نهایی ، مَحک مناسبی برای باهوش شناختن یک فرد نیست.
ب - قضاوت برای کل 6 سال تحصیلی ، دشوار خواهد بود چون سیستم ارزشیابی در دوره ابتدایی به صورت ترکیبی از روش توصیفی – نمره هست و تبدیل این دو به یک معیار ارزش گذاری دشوار خواهد بود.
ج - اگر همانند برخی از کشورهای برتر آموزشی چون فنلاند ، در تمامی 6 کلاس ، دانش آموز معلمی واحد داشت ، قضاوت در خصوص علایق یا استعداد دانش آموز راحت تر بود ، اما با تغییر سال به سال معلمان این پایه در کشور ما ، این تصمیم بسیار دشوار خواهد بود.
د - و مهمتر ازهمه در پایه ابتدایی ، ما آنچه فراوان داریم معدل 20 است ، و آیا همه آنان به این مدارس هدایت خواهند شد ؟ آیا صِرف معدل 20 نشانگر باهوش بودن یک فرد است ؟ قدرت خارق العاده حفظیات عده ای را فراموش نکنیم !
ر - و نهایت می رسیم به اصلی ترین دلیل عدم حذف مدارس خاص.
یعنی هر چند ظاهرا ما از مافیای آزمون و تست و کتب کمک آموزشی به سلامت و عافیت بیرون جهیدیم اما اعتراف کنیم که در دام مافیای قدرت اولیای با نفوذ مشاغل خاص بودیم و شدیدتر خواهیم افتاد. مشاغل خاص را همگی می شناسیم پس اشاره ای نمی کنم اما این هم رواج تبعیض و بی عدالتی خواهد بود و هم رواج تضاد طبقاتی آموزشی.
و - مدارس نمونه دولتی که برای کلاس هفتم قرار است فقط در مناطق محروم تشکیل شود و کلاس های بالاتر به روال قبلی خود ادامه خواهند داد.
نمی دانم این مسئولین در تمام عمر خود یا دوران مدیریتی خود ، چند منطقه محروم زیارت کرده اند. البته شاید خودشان زائیده همین مناطق باشند اما آدمیزاد است دیگر ، با تغییر و بهبود شرایط زندگی ، گذشته خود را با تمامی حقایق تلخ آن فراموش می کند .
دلیل اولیه برای تأسیس مدارس محروم ، برقراری عدالت آموزشی بود. یعنی دانش آموزان روستایی را به مراکز استانها آورده و برای آنان به آموزش مرغوبتر می پرداختیم. اما محروم هر جا محروم هست. چون باز دانش آموزان اولیای مشاغل خاص در این مدارس جذب می شد و فقط یک کلاس در کل مدرسه برای پایه اول مثلا دبیرستان ، اختصاص می یافت. دانش آموز روستایی برگرفته شده از دل خانواده در سنین 12 سالگی ، داغ دوری از خانواده را تحمل کند یا بیم همراهی با دانش آموزان شهری را که تیپ و مدل و نوع آموزش شان با آنها متفاوت بود. تحقیرهای برخی از اولیای مدرسه و معلمان و دانش آموزان نیز در مورد آنها بود . گاه یک نگاه عاقل اندر سفیهانه ای کافی بود برای ترجیح فرار از مدرسه و برگشت به روستای خود و یا ماندن برای باختن همه چیز و مهمتر از همه نمرات خوبش .
حال تشخیص دادید که جای روستازاده همان روستایش است. دست مریزاد . اما راست بگوئید با کدام امکانات آموزشی قرار است مدرسه نمونه در روستا داشته باشیم ؟ مگر کلاس و مدرسه درست حسابی معمولی داریم که نمونه اش را هم داشته باشیم؟
پس با سیاست جدید رسالت مدارس نمونه دولتی برای دانش آموزان مناطق محروم نیز از حافظه ها پاک شد. هر چند این رسالت تقریبا از سال 90 با افزایش تعداد این مدارس در هر شهری ، به اتمام رسیده بود و آن نیز نوعی مدارس غیر دولتی گردیده منتهی در حد محدودتر.
تنها حُسنی که این حرکت وزارت آموزش و پرورش داشت حذف آزمون در دوره ابتدایی بود که امید از چاله در آمده به چاه نیفتیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
6 نکته قابل بررسی است.
که نوشته شده سه نکته ،
پوزش می طلبم.
این ورشکستگی مربوط به آموزش و پرورش نیست.
در این جامعه آموزش و پرورش کم بهاترین بخش
جهت اختصاص بودجه هست. برای همه چیز بودجه
هست جز رشد و توسعه و تعالی آموزش.
دولت روی کمک های مردمی در این بخش بد کیسه
دوخته است ، منتهی مراتب دارایان برای خاطر
دلبندشان هزینه می کنند که همین ها دولت را بد
عادت کرده اند و نداران می سوزند و نمی سازند.
اطلاق ورشکستگی زمانی درست است که بودجه
داشته باشد اما ولخرجی نماید و حیف و میل کند،
هر چند این دردها هم هست اما واقعیت آن که
بودجه ای درخور در جیب این وزارتخانه با وجود
پشتوانه مردم گذاشته نمی شود.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ(نساء)
ای مردم از پروردگارتان پروا کنید، همو که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکند.
ممنونم . شما لطف دارید.
اما چه سود که برای تحقق آن عزمی جدی
نظام سیاسی و نظام آموزشی لازم هست
که فعلا چنین به نظر نمی رسد.
در این بین قربانیان اصلی کودکان و نوجوانان
هستند که خمیرمایه آنان به درستی تربیت
و هدایت نمی شود. ترسیم آینده کشور در
چنین شرایط نابرابر، دشوار نیست.
اولا: خیرالامور اوسطها.
ثانیا: نمودار بل شیپ یا همان مدل زنگوله ای نافی مدارس خاص می باشد.
ثالثا: دانش آموزان مدارس تیزهوشان یا نمونه موتورمحرکه
کلاسهای عادی هستند. و خودشان به تنهایی به دلایلی که تجربتا ثابت شده به تدریج گرفتار افسردگی و سایر بیماریهای روحی میشوند.
مخلص کلام کلاسهای مدارس خاص نرمال نیستند و نمیتوانند دانش آموزان نرمال تربیت کنند. امان از مافیای پول وثروت که به آینده سازان کشور هم رحم نمی کنند.
خوشـحالم که تعداد معلــمان روشن ضمــیر و
خوش اندیش و منطقی بسیار بیشتر از تصـور
مسئولین است.
واقع بینی بهترین نگرش ممکن به یکسان سازی
آموزشی است. حیات و بقای نظام آموزشی که
امروز با مخاطرات فراوانی مواجه است در رسیدن
به همین اصل مهم، نهفته است.
بلی مافیــای ثروت و نفوذ اولیــای خاص جایگزین
مافیای آزمـــونها و کتب تستــی و آموزشــگاهها
خواهد گردید. سپاس و سپاس.
جهان سومی ها مجبورند برای کوچک ترین آرزوهای خود
نیز دعا کنند لذا دعا می کنم تا توانمندی حلال شیر خورده
پیدا شود و آموزش و پرورش را کون فیکون نماید و من معلم
دست بوس او گردم . متاسفانه مدرسه مزبور دبیرستان است
و یک مورد می شود خامی نوجوان ، 16 مورد تحت تجاوز قرار
گرفته است . با تغییر نام تجاوز به آزار آن هم بدون واژه جنسی
آموزش و پرورش به تخفیف فاجعه می کوشد . تشکر
عضو کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت کشور با اشاره به تخلفات آزمون سمپاد، گفت: سابقه کپیپیست کردن آزمونهای رایج در بازار در آزمونهای ورودی تیرهوشان ششم به هفتم به سال ۹۷ میرسد که در آن بیش از 6۰ سوال عیناً کپی پیست شده سؤالات چاپ شده در کتابهای مؤسسات انتشاراتی بود.